گفتوگوی اختصاصی گسترش نیوز با محمدرضا نعمتزاده:
نه شهرک صنعتی دارم نه پتروشیمی نه هزارمیلیارد پول/ در جمهوری اسلامی دنبال سهم خواهی نبودم
نعمت زاده گفت: در پتروشیمی ۳۰ الی ۴۰ شرکت جدید تأسیس کردم که صد در صد متعلق به وزارت نفت بوده اما برخی فکر میکنند چون من تاسیس کردم پس حتما همه آنها برای من است!
گسترش نیوز - خیلی با دفترش تماس گرفتیم تا راضی شد یک وقت ملاقات بدهد! فکر میکردیم حالا که دیگر سرش خلوت است و به وزارتخانه نمیرود راحت تر میتوانیم گیرش بیاوریم اما اشتباه میکردیم. محمدرضا نعمتزاده همچنان اهل مصاحبه نیست و حوصله این حرفها را ندارد. شاید اگر دلخوری از اتهامات ریز و درشتی که در طول یکی دو سال اخیر به او وارد شده نبود، هیچوقت راضی به مصاحبه نمیشد اما حرفها و واقعیتها را نمیشود تا ابد در سینه نگه داشت. به او گفته بودیم که بیپرده سوال میکنیم و بیپرده گفت که فقط درباره خودش حرف میزند نه هیچ فرد دیگری!
به دفترش که رسیدیم با لبخند از ما استقبال کرد و قول داد بدون سانسور گفتوگو کند. صریح و بیکم و کاست. آنچه در ادامه میخوانید بخش نخست مصاحبه ما با وزیر پرکار دولتهای پس از انقلاب اسلامی است که تا همین دو سال قبل نقش ویژهای در رونق صنعت و معدن و بازرگانی این کشور داشته داشته است. با ما همراه باشید:
*آقای مهندس وزیر ۱۰۰۰ میلیاردی بودن چه حس و حالی داشت؟
(با خنده) گاهی دیدهام که در برخی رسانهها نوشتند نعمتزاده ۲۵۰ شرکت دارد اما این حرفا واقعا صحت ندارد. دارایی من بسیار بسیار سادهتر و کمتر از آن چیزی است که مطرح میشود! زمانی که در وزارت صمت بودم به من این لقب وزیر هزارمیلیاردی را دادند و جالب تر آنکه ادعا کردند این لقب را قبول کردهام! این مسئله برای من بسیار عجیب بود در حدی که گفتم که اگر چنین مبلغی را به بنده بدهید، بدم نمیآید اما نشر این شایعات واقعا کار اخلاقی و اسلامی نیست. به دنبال این شایعات گفته شد من صاحب ۱۱ پتروشیمی در ایران هستم که باز این هم شایعهسازی و فضاسازی است! هیچکس در این کشور پتروشیمی شخصی ندارد.
*مگر شما دارایی خودتان را به قوه قضاییه گزارش نکردید؟
چرا! من هم از همین تعجب میکنم. بنده ۶ مرتبه بهموجب اصل ۱۴۲ قانون اساسی گزارش دارایی خود، همسر و فرزندانم را در شروع کار وزارت و در اتمام آن به نهادهای مربوطه دادم. این کار ۴ مرتبه در دوره روئسای جمهور پیشین و ۲ مرتبه نیز در زمان آقای روحانی انجام شد. در واقع دارایی من بارها و بارها به رئیس قوه قضاییه ارائه شده است و در این قوه حتی یک اداره کل در این مورد وجود دارد که بسیار تاکید دارند حتما در جریان کوچکترین تغییرات درمورد داراییهای مسئولان قرار بگیرند.
نکته جالب اینجاست که سال گذشته، من خودرویی برای فرزندم خریدم ولی فراموش کردم شماره پلاک آن را به مسئولان مربوطه آن اداره اطلاع بدهم. خیلی زود در این زمینه نامه نوشتند که شماره پلاک خودرو چند است؟
*در رابطه با پتروشیمیها بیشتر توضیح بدهید. عدهای میگویند اگر نعمتزاده نبود هیچوقت صنعت پتروشیمی در این کشور پا نمیگرفت. عده دیگری اما اعتقاد دارند شما رانتهای بزرگی در این زمینه دارید و پروژههای پروشیمی برایتان درآمدهای هنگفتی داشته است؟
واقعا اینطور نبوده است. این که میگویند ما پتروشیمی داریم هم عجیب است هم خنده دار! زمانی که کارم را در پتروشیمی بهعنوان مدیرعامل شروع کردم همان زمان چارچوب و قانونی تعریف کردیم که بر مبنای که هیچیک از اعضای هیات مدیرهها حق نداشتند سهمی از سهام پتروشیمی را بخرند. یعنی حتی یک درصد کوچک از منفعت این پروژهها را برای خودمان نخواستیم. حتی برای اینکه کوچکترین اتهامی متوجه فعالیت ما نباشد، اجازه ندادیم زمینهای اطراف آن به فروش برسد و کسی از هیات مدیره آنها را خریداری کنند. اصلا پتروشیمی شخصی در ایران نداریم.
دارایی من بارها و بارها به رئیس قوه قضاییه ارائه شده است و در این قوه حتی یک اداره کل در این مورد وجود دارد که بسیار تاکید دارند حتما در جریان کوچکترین تغییرات درمورد داراییهای مسئولان قرار بگیرند
اما اکنون گفته میشود که من ۱۱ پتروشیمی دارم. هرچند برای من خیلی سنگین و ناراحتکننده است که فرد یا افرادی چنین اتهاماتی بزند اما به خاطر اعتقاداتم به نظام سکوت کردم.
من در تمام دولتها تا به امروز بهعنوان وزیر یا معاون وزیر حضور داشتم و کار کردم و خودم را فراجناحی میدانم. زندگی من در قبل و بعد انقلاب نشان میدهد که همواره در خدمت انقلاب بودم نه در خدمت اشخاص.
اینکه میگویم وابستگی به حزب و جناح خاصی نداشتم به این معنا نیست که جناحی عمل کردن همیشه بد باشد، بلکه همواره از قرار گرفتن در چارچوبهای خاص گریزان بودم. در این شرایط قطعا نمیتوانم آزادی عمل لازم را داشته باشم و آنچه به ذهنم درست میرسد را بگویم و از دیگران نیز یاد بگیرم.
بنده مقام معظم رهبری را از قبل از انقلاب و زمانی که ایشان در سیستان و بلوچستان با محدودیتهای خاص مواجه بودند میشناسم. بعد هم که به برکت مردم اسلامی و ستم دیده آزاد شدند، در همان زمان گفتمان و تبادل نظر داشتیم. بعد از انقلاب نیز ما در خدمت مملکت بودیم و اگر کسی آگاه یا ناآگاهانه بخواهد اتهامی به ما بزند، خود داند. ظاهر و باطن من همین است. ما نهتنها سهم خاصی به خاطر مسئولیتها از نظام نبردیم بلکه همواره دارایی خودمان را در خدمت این کشور به کار گرفتیم. معتقدم روزی ما باخدا بوده و خواهد بود.
*الان همین دفتری که در آن نشستیم حتما بسیار قیمتی است و چند میلیارد ارزش دارد. پول این از کجا آمده است؟
اینجا منزل پدری من است. اگر کارشناس بیاید و قدمت آن را بسنجد متوجه خواهید شد که بیش از ۶۰ - ۷۰ سال عمر دارد. پدرم در بهمن سال ۱۳۵۱ این خانه را خرید. حالا یک جوان در تلویزیون میآید و من را متهم میکند. حتی منزل خودم نیز همان ارثی است که از پدر و از محل فروش کارخانه ایشان به ما رسیده است. بنابراین از این نظام و دولت و مردم اندوخته خاصی طلب نکردم. هرچند که اگر میخواستم این کار را انجام بدهم، امکان آن به صورت کاملا قانونی وجود داشت.
من در دولت دهم بازنشسته شدم، اما برای عمران و آبادی مکران، دوباره مدیر اجرایی آن شدم و شهرک پتروشیمی را در چابهار بانام نگین مکران ایجاد کردیم. گفتهشده که نعمتزاده صاحب نگین مکران است، اما همه آن متعلق به صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح بوده و من فقط افتخار مدیریت داشتم و تا پایان قرارداد هم حتی یک ریال دریافت نکردم. پسازآن که استعفا دادم حق الزحمه آن را به حسابم واریز کردند که مبلغ زیادی هم نبود. اگر این کار را نیز انجام نمیدادند هم من مشکلی نداشتم و مدعی دریافت پول از آنها نبودم اما به هر حال ۳ سال در آنجا زحمت کشیدم و مسئولان پروژه لطف کردند و حقوق من را نیز پس از ۳ سال دادند.
شاید در سواحل مکران تنها جایی که در ۱۰ سال گذشته کار جدی انجامشده همان منطقه است. اگر کار توسعه این بخش با جدیت دنبال میشد آن منطقه امروز همانند عسلویه رونق داشت که البته معتقدم در آینده همینطور خواهد شد.
در پتروشیمی شاید ۳۰ الی ۴۰ شرکت جدید تأسیس کردم که متعلق به سازمان صنایع پتروشیمی و صد در صد متعلق به وزارت نفت بوده است. اما برخی فکر میکنند چون من تاسیس کردم پس حتما همه آنها برای من است!
من به صراحت میگویم چه آنهایی که در دوره کارمندی من و قبل از بازنشستگی تاسیس شدند و چه آنهایی که در دوران بازنشستگی بهعنوان سهام دولتی از تجارب و توان من استفاده شد برای کشور شکل گرفته است و حتی یک درصد آنها نیز به نام من نیست. سالها پیش و زمانی که در وزارت صنایع سابق بودم همه تلاشم را به کار گرفتم تا در جاسک، شهرک صنعتی ایجاد کنیم، باز عدهای گفتند نعمتزاده شهرک صنعتی دارد!
*پدرتان آدم ثروتمندی بود؟
در واقع پدربزرگم ثروت زیادی داشت. نام پدرِ پدربزرگم حاج نعمت بزرگ بود زمانی که پدربزرگم برای دریافت شناسنامه اقدام کرد، فامیلی ما را گذاشتند نعمتزاده! پدر بزرگ من تاجری سرشناس بود و املاک بسیاری نیز داشت. یکی از ساختمانهای بزرگی که او ساخته بود امروز جزو میراث فرهنگی شهر تبریز محسوب شده و آن را به عنوان امارت نعمتزاده میشناسند.
نام کوچه نعمتزاده در نقشه توریستی تبریز گنجانده شده که این امارت قدیمی در آنجا قرار دارد. من در همین خانه به دنیا آمدم. اخیرا میراٍث فرهنگی آن را پس از بازسازی و مرمت به عنوان اثر باستانی مورد حمایت قرار داد و امروز مردم از خانه نعمتزاده در تبریز بازدید میکنند. خود من هم یک بار برای دیدنش رفته ام.
پدر بزرگ من فرد نیکوکاری بود. بنیاد «نوبر» از میراث معنوی او به شمار میرفت که در کنار تجارت او توسعه پیدا کرد. در این بنیاد کارهای متعددی نیز انجام شد و میتوانم به جرات بگویم افراد بسیاری تحت پوشش آن قرار داشتند. پس از ایشان پدرم کار تجارت را ادامه داد و بر وسعت دارایی آنها افزوده شد که البته بخشی از آنها را نیز واگذار کردیم.
در پتروشیمی شاید ۳۰ الی ۴۰ شرکت جدید تأسیس کردم که متعلق به سازمان صنایع پتروشیمی و صد در صد متعلق به وزارت نفت بوده است. اما برخی فکر میکنند چون من تاسیس کردم پس حتما همه آنها برای من است!
بعد از مرگ پدر، املاکی که در قم داشتیم را فروختیم و با پولش یک درمانگاه در یکی از مناطق محروم قم بنا کردیم. کارخانهای هم پدرم با عمویم شریک بودند که با فروش آن کارخانه ارث پدری به ما رسید. آنچه افتخار میکنم این است که همیشه با عزت زندگی کردیم و جلوی کسی دست دراز نکردیم.
*در سالهای دور خیلیها شرایط سفر به خارج از کشور و تحصیل در کشورهای اروپایی و امریکا را نداشتند. شما در چه سالی به خارج از کشور سفر کردید؟
من سال ۱۳۴۲ از آنجا که خانوادهام توانایی مالی کافی داشت و پدربزرگم با روسیه و ترکیه تجارت میکرد، به امریکا رفتم تا درس بخوانم. در آن سال ابتدا به آلمان رفتم و از آنجا به سمت واشنگتن حرکت کردیم. تقریبا ۴ الی ۵ ماه در واشنگتن روی زبان کار کردم. من به کارهای اجرایی و صنعتی علاقه داشتم. نهایتا در سال ۱۳۴۷ مدرک کارشناسی مهندسی محیطزیست را از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در سن لوئی ابیسپو دریافت کردم. دلم میخواست به دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا بروم و فوق لیسانسم را در حوزه مدیریت صنعتی بگیرم اما این هدف نیمه کاره باقی ماند و مدتی بعد به ایران بازگشتم.
*در مورد وضعیت مالی خودتان صحبتی دارید؟
آنچه لازم میدانم برای مخاطبان شما بگویم این است که من به ارث پدرم قانع بودم و هیچوقت از جمهوری اسلامی ایران، دولت یا هر نهاد و سازمان دیگری ارث پدری نخواستم. اینکه حوصله مطبوعات و رسانهها را نداشتم و فکر کردم بهتر است وقت برای پاسخ به شایعات نگذارم، باعث شده همه فکر کنند تهمتهایی که درباره داراییهای من زدند، واقعی است اما هیچ کدام آنها را تایید نمیکنم و قطعا واقعیت ندارد.
اطمینان دارم که مردم آگاه وخصوصا همشهریان تبریزی من میدانند که نعمتزاده کیست و چه کارهای بزرگی برای سرزمینش انجام داده است.
ارسال نظر