در بررسی میزان تحقق اهداف برنامههای توسعه مطرح شد
«تولید» در سرزمین برنامههای کاغذی
اگرچه برنامههای توسعه، بخشهای گوناگونی را در برمیگیرند و تمام اهداف توسعهای، ارزشمند و متعالی هستند، اما پاشنه اصلی این برنامهها روی محور اقتصاد میچرخد؛ بنابراین برنامهریزی در طرحهای توسعهای باید سازگار با شرایط اقتصادی باشد تا به نتیجه برسد.
برنامههایی که از مسیر توسعه دور است
با این حال، متاسفانه در کشور، برنامههای توسعهای، بیش از آنکه بر سازگاری ساختار اقتصادی با اهداف تعیینشده تمرکز داشته باشند، رویاپردازانه هستند و بهظاهر نوشتن برنامه صرفا وظیفهای است که باید انجام شود و در ادامه اینکه چه خواهد شد، مهم نیست. در این رویکرد اشتباه و عدمتحقق بخش زیادی از اهداف برنامههای توسعه، اینگونه به نظر میرسد که این برنامهها بدون تناسب با وضعیت کشور در خلأ نوشته میشوند. ازاینرو صمت با کارشناسان و صاحبنظران درباره اولویتهای اقتصادی برنامه هفتم توسعه و علل عدمتحقق بخش زیادی از اهداف این برنامهها به گفتوگو نشسته است که در ادامه میآید. با ما همراه باشید.
رویکرد نادرستی که تولید را قربانی میکند
جعفر خیرخواهان، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه علامهطباطبایی درباره دلایلی که منجر به ناکامی برنامههای توسعه بهویژه در بخش تولید و اقتصاد میشود به صمت گفت: در کشور ما از واژههای برنامه، برنامهریزی، توسعه، پیشرفت، تولید و... زیاد استفاده میشود که فقط روی کاغذ است، اما در عمل یک اقتصاد حمایتی داریم که در آن کسانی که در مراکز تصمیمگیری هستند، سعی میکنند امکانات این بخش را به دوستان، همفکران و نزدیکانشان اختصاص دهند، در حالی که باید نگاه ملی داشته باشند و استعدادها و ظرفیتهای هر منطقه را شناسایی کنند و برای تحقق رشد اقتصادی و تولیدی، منابع و امکانات را به بهترین شکل ممکن اختصاص دهند. در نتیجه این رویکرد نادرست، تولید قربانی میشود و سهمخواهیهایی که افراد و گروهها بدون ترس و نگرانی از اینکه با این کارها تولید را بهسمت رکود، غیررقابتی بودن و پرهزینه شدن سوق میدهند، ادامه مییابد. در این میان، هر دولتی هم سرکار میآید، وعدههای کمک به تولید و رشد اقتصادی میدهد، اما در نهایت روشهای ناکارآمد قبلی به شکل دیگری اجرا میشوند و شاهد ناکارآیی و افزایش هزینه تولید و مبادلات هستیم که اجازه نمیدهد کشور به نرخ رشد اقتصادی که ظرفیت تحقق آن را دارد، برسد. این تبعیض و بهاصطلاح نگاه یکسویه، اینکه طیف خاصی بدون اینکه استحقاق داشته باشند، از این امکانات بهرهمند میشوند، بر اقتصاد سایه میاندازند و منجر به نابسامانیهایی میشوند که میبینیم.
خیرخواهان در ادامه و در پاسخ به این پرسش که اولویتهای اقتصادی برنامه هفتم باید شامل چه مواردی باشد، اظهار کرد: اقتصاد در بخشهای گوناگون صنعت، خدمات، کشاورزی و... موردتوجه است و بسته به شرایط کشور در دورهای بخش کشاورزی بیشتر موردتوجه بود، بعد بر تولیدات صنعتی تمرکز شد و در حال حاضر هم دنیا بهسمت خدمات و آیتی، سرمایههای نامرئی، دانشبنیانها و... رفته است.
واقعیت این است که اقتصاد باید یک بازار آزاد رقابتی باشد، یعنی باید بگذاریم در رقابت تولیدکنندگان با هم، مشخص شود چه چیزی باید تولید شود و دولت هم فقط پشتیبانیهای زیربنایی کند، کالاهای عمومی را در اختیار آنها قرار دهد و دخالتهای ناموجه نداشته باشد، چرا که بازار را بهم میریزد. متاسفانه دولت، وظایف اصلی خودش را انجام نمیدهد و بهطورمستقیم اقدام به راهاندازی کارخانه میکند و مدیری که هیچ صلاحیتی در یک بخش خاص ندارد را بهصرف رانت و آشنایی انتخاب میکند و بهاصطلاح فاتحه تولید را میخواند. اینها مسائل ساده و ابتدایی است، اما بهدلیل منافع خاص گروهی، دولت وظایف اصلی خود را فراموش میکند و وارد کارهایی میشود که در صلاحیت او نیست و اینگونه است که به تصدیگری، خصولتی و... میرسیم.
با این رویکرد، یک محیط آشفته همراه با عدماطمینان ایجاد میشود و شاهد هستیم تورمی که برای تولید باید یک رقمی باشد، ۵۰ درصد است. بهراستی اگر دلسوز تولید هستید، تورم را کنترل کنید. تورم بیش از ۵۰ درصد و ارزش پول همواره در حال کاهش است، اما در این شرایط، دم از رشد تولید و حمایت از آن میزنند. میتوان گفت دولت وظایف اصلی خود را فراموش کرده است و به مسائلی که به او ربطی ندارد و در حیطه اقدامات او نیست، وارد میشود.
تیمی تخصصی برای تعیین اولویتها
خیرخواهان در پایان در پاسخ به این پرسش که اولویتهای برنامه هفتم توسعه باید شامل چه مواردی باشد، اظهار کرد: واقعیت این است که در این زمینه نمیتوان فقط نظر یک شخص خاص را ملاک قرار داد و لازمه چنین اولویتبندی، داشتن یک تیم تخصصی از بخشهای گوناگون با فکرهای مختلف از مراکز علمی، دانشگاهیان، مراکز پژوهشی و... است تا تجربه کشورهای دیگر جهان را ببینند و ابعاد گوناگون اقتصاد و توسعه را در کشور بررسی کنند؛ اینکه در چه مرحلهای هستیم، چه مزیتهایی داریم و...، همه را شناخته و بعد اولویتها را مشخص کنند. به عبارتی، اولویتبندی معطوف به شخص خاصی نیست، بلکه یک کار تیمی، تخصصی و منسجم است و فرد یا گروه خاصی نمیتوانند در اینباره تصمیمگیری و اولویتها را مشخص کند و نیازمند تیمی از افرادی با دید گسترده و صاحبنظران واقعی و بحث و مناظرههایی در جلسات گوناگون هستند تا در نهایت برای تحقق توسعه، مسیر حرکت کشور مشخص شود. برنامههای توسعه سرنوشت کشور را رقم میزنند پس باید با حساسیت خاصی تدوین شوند.
برنامهها برای شرایط عادی نوشته میشوند
هادی حقشناس، کارشناس اقتصاد نیز اینباره به صمت گفت: در بسیاری از مواقع، تدوین برنامه را متناسب با شرایط عادی مینویسیم. بهعبارت دیگر، در تدوین برنامه توسعه، نه واقعیتهای اقتصاد ایران را میبینیم و نه واقعیتهای اقتصاد جهان را. منظور از این واقعیتها، صرفا متغیرهای اقتصادی نیست و مسائل سیاسی هم مطرح است. بهعنوان مثال، وقتی تحریم اتفاق میافتد، دیگر شرایط کشور عادی نیست و حتی میتوان گفت کشور شرایط جنگی به خود میگیرد. در واقع جنگ اقتصادی اتفاق افتاده و در شرایط جنگی، برنامهای که برای شرایط عادی نوشته شده، قابلیت اجرا پیدا نمیکند. نکته دوم این است که در ادبیات سیاسی واژههایی مانند بخش خصوصی، جذب سرمایه خارجی و... را بهکار میبریم، اما واقعیت این است که در ادبیات مدیران ما نهادینه نشدهاند و همچنان در مواجهه با یک سرمایهگذار خارجی تصورمان این است که بیگانگان کشور را تسخیر میکنند؛ یعنی هنوز نه به سرمایهگذار داخلی نگاه جذاب داریم و نه سرمایهگذار خارجی.
حقشناس ادامه داد: نکته سوم این است که تاکنون ۶ برنامه توسعه اجرا شده که در بسیاری از مواقع بیش از ۵۰ درصد از آییننامهها و دستورالعملهای آن نوشته نشده و در اینجا سوال این است که چگونه برنامه نوشته میشود، اما در نهایت دستورالعملهای آن تهیه و ابلاغ نمیشود؟! جالبتر اینکه گاهی دستورالعملهای بودجه سالانه هم تعیین و ابلاغ نمیشود. پس میتوان گفت یک ایراد اساسی هم در نوشتن بودجه سالانه داریم و هم برنامهها. برنامه را مینویسیم که فقط نوشته باشیم، اما در اجرا، همه سازکارها را به خدمت نمیگیریم.
وی افزود: نکته آخر این است که گاهی هم تصویبکنندگان یا مجریان برنامه یعنی مجلس و دولت، بهدلیل اینکه منتسب به دو جریان سیاسی مختلف هستند، برنامه (مانند برنامه چهارم) را تصویب یا اجرا نمیکنند. یا اینکه بهعنوان نمونه، برنامه ششم را بهظاهر قبول نداشتند، اما 2 سال است که تمدید شده و هنوز برنامه هفتم آماده نیست. اینها مواردی است که بهلحاظ اختلاف جریان سیاسی بین دولت و مجلس اتفاق میافتد و منجر به این میشود که برنامههای توسعه به خوبی اجرایی نشوند؛ بنابراین اگر اشکالات ۶ برنامه قبلی را واقعبینانه بررسی نکنیم، طبیعی است که در برنامه هفتم هم به اهداف توسعهای مدنظر نخواهیم رسید. حقشناس در پاسخ به این پرسش، که مشکل کجاست، اظهار کرد: مشکل اینجاست که پاسخی برای سوالهای مهم و اساسی نداریم. باید پاسخ این سوالات را بدهیم که چرا در اقتصاد ایران با توجه به ظرفیتهایی که داریم، تولید به معنای واقعی شکل نمیگیرد؟ چرا در ۶ برنامه توسعه، رشد اقتصادی ۸ درصد تعیین شده، اما کمتر از نصف آن تحقق پیدا کرده است؟ چرا سرمایههای داخلی و خارجی جذب بخش تولید نمیشود؟ چرا سرمایه داخلی بهسمت سوداگری میرود؟ و.... یک دلیل این مشکلات این است که سیاستهای پولی ما غلط است که منجر به تورمهای دو رقمی میشود. البته دلایل بسیار عمیق و ریشهای دیگری هم وجود دارد که نیازمند بحثهای تخصصیتر در کنار داشتن آمار و اطلاعات درست است.
پیشرانهای اقتصادی، مهم اما از قلم افتاده
حمیدرضا غزنوی، دبیرکل مجمع کارآفرینان ایران درباره برنامه هفتم توسعه به صمت گفت: باتوجه به تاخیر زیادی که در ارائه لایحه برنامه هفتم شاهد آن بودیم، انتظار این بود که تا ابتدای امسال نهایی شود، اما متاسفانه هنوز بهجایی نرسیده و بهنظر میرسد در زمینه تولید و رشد اقتصادی مسئله بهدرستی بررسی نشده است. واقعیت این است که رونق و رشد تولید از مسیر پیشرانهای اقتصادی محقق میشود و با شرکتهای کوچک و متوسط امکان رشد اشتغال بیشتر از تولید است. با این حال، در برنامههای توسعه به این موضوع پرداخته نمیشود و در برنامه توسعه هفتم هم به پیشرانهای اقتصادی اشارهای نشده است.
غزنوی ادامه داد: موضوع دوم درباره برنامههای توسعه این است که بهطورکلی برنامه راهبری یا بهعبارتی استراتژی مصوبی که نهاد حقوقی مانند مجلس یا هیاتوزیران آن را ابلاغ کرده باشند، نداریم. به همین دلیل درباره اینکه رشد داریم یا نه، اصلا رشد از چه مسیری محقق میشود، حاکمیت باید از کدام بخشهایی حمایت کند و... اطلاع و در کل برنامهای برای رشد نداریم. آنچه هم در این زمینه مطرح میشود، در حدی است که با آمدن یک وزیر تغییر میکند و برنامه قبلی پیگیری نمیشود. اگر به پیشرانهای اقتصادی توجه کنیم و استراتژی صنعتی داشته باشیم، هم تکلیف حاکمیت مشخص خواهد شد و هم بخش خصوصی. در این میان، اینکه در کدام صنایع مزیت داریم، مشخص خواهد شد و میتوانیم در بخش پیشرانهای اقتصادی حمایت ویژهای از آنها داشته باشیم تا رشد کنند. در این صورت، بسیاری از مسائل و مشکلات صنعت برطرف خواهد شد.
این فعال حوزه صنعت در ادامه افزود: در برنامههای توسعه قبلی هم به موضوع پیشرانهای اقتصادی پرداخته نشده است و حتی الزام وزارتخانههایی مانند صمت که استراتژی صنعتی را تبیین میکنند تا مصوب شود هم در برنامهها نداریم. انتظار این بود که به این دو موضوع در برنامه هفتم پرداخته میشد که متاسفانه نشد. غزنوی درباره اولویتهای برنامه هفتم در بخش اقتصاد نیز گفت: توجه به پیشرانههای اقتصادی و گنجاندن آنها در برنامه هفتم و داشتن راهبرد صنعتی باید جزو اولویتهای برنامه هفتم قرار گیرد. در کشورهای صنعتی برنامههای ۵ ساله رشد اقتصادی مشخص شده که در هر دورهای کدام یک از صنایع موردحمایت قرار بگیرند تا رشد کنند. این فعال حوزه صنعت در پایان در پاسخ به اینکه چرا بخش زیادی از اهداف برنامههای توسعه محقق نمیشود، اظهار کرد: یکی از مهمترین دلایلی که برنامههای توسعه محقق نمیشود، به این موضوع برمیگردد که بخش خصوصی از دولت دور است و هرکدام مسیر خود را میروند. درست این است که حاکمیت و بخش خصوصی همراستا با هم حرکت کنند. حاکمیت باید در خدمت توسعه بخش خصوصی قرار بگیرد و بهنظر من، این راه نجات اقتصاد کشور است.
سخن پایانی
اهداف برنامههای توسعه همیشه خوب و دستیافتنی مینماید، اما باتوجه به نتایج ۶ برنامه توسعه و میزان تحقق اهداف این برنامهها، در نهایت مشاهده میکنیم که بخش زیادی از این برنامهها هرگز محقق نشده است. بهراستی چرا این دور باطل تمام نمیشود؟ کارشناسان معتقدند تا زمانی که علت ناکامیهای برنامههای توسعه ریشهیابی نشود، این برنامهها تنها روی کاغذ هستند که راه به جایی نمیبرند./روزنامه صمت
ارسال نظر