تصاویر/ گزینه آخر، دستفروشی
این روزها در بساط یک دستفروش میشود همه چیز پیدا کرد. بهتر است جمله را اینطور تصحیح کنیم؛ این روزها میشود کنار خیابان و در پیاده راه هر چیزی را فروخت و هر چیزی را خرید. از مواد غذایی و پوشاک تا مواد بهداشتی و حیوانات خانگی و لوازم بهداشتی و وسایل دکوراتیو منزل. اما این فقط یک وجه داستان دستفروشی است.
اگر اندکی اهل پرسه زدن در خیابان های شهر باشید با زنان و مردان و کودکانی مواجه می شوید که در برخی معابر پرتردد در حال دستفروشی هستند. در برخی مناطق حتی دستفروش ها تبدیل به بخشی از جاذبه آن منطقه از شهر شده اند و شاید اگر روزی گذرتان به آن اطراف بیافتد و آنها را نبینید با خودتان فکر کنید چیزی از جاذبه آن منطقه کم شده است.
ما میگوییم دستفروشی اما برای آنها که از این راه درآمدی دارند دستفروشی آخرین و تنهاترین گزینه برای درآمد محسوب می شود. از نظرگاه بخش اقتصادی یک معضل، برای اصناف مخل کسب و کار، برای شهرداری سد معبر و برای برخی رهگذران مزاحم و برای جامعه شناس شهری یک جور ناهمخوانی با جلوه های بصری شهر است. اما باوجود تمام اینها دستفروشی مدتها است که در خیابانهای شهر تبدیل به نوعی شبه اقتصاد شده است؛ شبهاقتصادی خرد که مدام هم از سوی مواضع یادشده مورد سنگپراکنی قرار گرفته است. آنچه مشخص است اینکه دستفروشی تنها مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورها ساماندهی شده و حتی تبدیل به بخشی از جاذبه گردشگری شهر شده اند.
دستفروشی متولی بهخصوصی ندارد. درنهایت دستفروشان در شهر حضور خواهند داشت هرچند مخالفان و منتقدانشان بارها و بارها برای خلع سلاحشان بساط و تمام دار و ندارشان را پشت وانت شهرداری ریخته اند و با خود برده اند؛ بدون آنکه لحظه ای به پشت سر و به چهره مرد دستفروش که اموالش را از دست داده نگاهی بیاندازند. آن دستفروش رفته است و مدتی بعد در خیابانی و شاید شهری دیگر بساط دستفروشی کوچک دیگری برای خودش دست و پا کرده است. اینبار مامور شهرداری به شکل دیگر و با پیشنهاد بهتری برای دستفروش بازگشته است. دستفروشی به شرط اجاره موزاییکی که از شهر تصرف کرده است و طول و عرض بساط اش. در این میان برخی هم صحبت از درآمدهای خوب دستفروشی در تهران می کنند. درآمدی که آنقدر خوب هست که یک دستفروش برای حفظ آن به شیوه خودش با مخالفان و مزاحمان مبارزه کند.
ارسال نظر