گسترشنیوز معرفی میکند:
ترکیب داستان و تاریخ در «هفت کافهی بینراهی»
کافه، نقشی محوری در کتاب هفت کافهی بینراهی دارد. نویسنده، کافه را صرفا مکانی برای روایت هفت داستان خود نمیداند. بعید است اثر جدید اردشیر صالحپور را بخوانید و نتوانید حال و هوای این مکان مهم اما از یادرفته، را تجسم کنید.

- میگم بیژن، تویی همه کافه و قهوه خونه بینراهی، حالا راست باید بیاریمون پیش یه کافه شیرازی!
- مگه دست من بود، توئی خط و جاده، شوفرا همه تو همین کافه توقف میکنن ... معروفترین کافه بین راه اهواز و سربندر همینه.
- خیلی دلواپسم، دلم مثه سیر و سرکه میجوشه، میگم نکنه کسی، آشنایی ما را اینجا ببینه، صاحاب کافه هم که همشهری خودمونه!
آنچه خواندید برشی کوتاه بود از کتاب هفت کافهی بینراهی. نویسنده، دکتر اردشیر صالحپور، خوزستانٍ دهههایٍ ۳۰ تا ۵۰ و کافههایی که در هفت جاده اصلی آن قرار گرفته بودند را دستمایه نگارش یک اثر متفاوت کرده است: ترکیبی از نمایشنامه، داستان کوتاه و تاریخنگاری.
کافه، نقشی محوری در کتاب دارد و نویسنده، آن را صرفاً جایی و مکانی برای روایت قصهها نمیداند. بعید است هفت کافهی بین راهی را بخوانید و نتوانید حال و هوای این مکان مهم، و ادبیات کافهداران و خدمه و البته راننده اتوبوسها و شاگردان آنها را تجسم کنید. نویسنده، نمایشنامهنویس و پژوهشگر کشورمان به اتکای قدرت قلمش توانسته است، تجربه توقف نیمساعته و لذت نوشیدن فانتا یا دوغ محلی در هرم گرمای خوزستان را بازسازی کند.
نویسنده به تحولات بزرگ تاریخی هم بیاعتنا نبوده و لابلای اثرش، به بزنگاههای مهمی مثل ملی شدن صنعت نفت اشاراتی میکند. کتاب نوعی «کافهپژوهی» است و نویسنده در مصاحبههای خود از دغدغهای که برای تبدیل کار پژوهشی به اثری هنری داشته، سخن گفته است.
نشر فرهنگ مانا هفت کافه بینراهی را در ۲۴۳ صفحه روانه بازار نشر کرده است. اثر جدید اردشیر صالحپور از هفت قسمت مجزا (در واقع هفت داستان) تشکیل شده است: کافه سیدکشکول ماهشهر، کافه سی میلی مسجد سلیمان، کافه سالی دو ماه در خزینه، کافه سرانجام آغاجاری، کافه نمره سه اهواز، کافه پل بریده ایذه و کافه مریم هفتگل.
ارسال نظر