بلاتکلیفی حقوق و امنیت شغلی معلمان حقالتدریس
یک استاد دانشگاه گفت: چگونه تصور میکنیم در قرن بیست و یکم معلمی با یک و نیم دلار حقوق روزانه و دو فرزند، تحول بنیادین در وزارت آموزش و پرورش ایجاد کند.
مصطفی قادری دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی به بررسی بلاتکلیفی وضعیت معلمان حق التدریس پرداخت.
او در این یادداشت نوشت:
جای تعجب است که مدیران کشور نگران اینکه همه کودکان ایرانی شایسته حق برخورداری از معلم خوب هستند، نبوده و درک نمیکنند سرنوشت فرزندان ما با سرنوشت تربیت شایسته همه فرزندان این کشور پیوند خورده است.
شکی نیست پایمال شدن حق امنیت شغلی معلمان مساوی است با پایمال شدن برخورداری از معلم با کیفیت در مناطق حاشیهای و این در نهایت منجر به ظهور نسلی تربیت نایافته میشود.
تعداد معلمان حق التدریس طبق آماری که مدیرکل اداری و تشکیلات آموزش و پرورش اعلام کرده به ۵۴۱۰۰ نفر در تیرماه ۹۹ میرسد. این معلمان به صورت تقریبی مشغول تربیت یک میلیون و ۵۰۰ هزار دانش آموز ایرانی هستند. اغلب این افراد معلمان حقالتدریسی دهه ۸۰ و نهضتیها هستند که در میان آنها دکترا، کارشناسی ارشد رشتههای علوم تربیتی، کارشناسی مهندسی و کشاورزی و دیپلم با سابقه دو تا ده سال تدریس نیز حضور دارند.
خالص پرداختی این معلمان در سال گذشته یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده و اخیرا حقوق آنها حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است. آنها در طول یکسال همانند معلمان رسمی در کلاسها حضور دارند ولی در مناطق حاشیهای با ۶ ماه بیمه در سال و ۹ ماه حقوق که کل حقوق و مزایای آنها در یک سال به ۱۶ میلیون تومان نمیرسد.
این معلمان در سختترین و دشوارترین مناطق و مدارس و با شرایط روحی، عزت نفس، احساس عدم تعلق، بیاعتمادی و امنیت شغلی پایین و عدم پرداخت و تضییع حقوق توسط حسابداریها خدمت میکنند. گرچه تعدادی نیز آبروداری کرده با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند و جاننثارانه مشغول خدمتند.
تعدادی از این معلمان را که از نزدیک میشناسم در امسال به دلیل بیماری کرونا و تدریس آنلاین مجبور شدند با نرخ بالایی گوشی اندرویدی بخرند و هر روز بستههای اینترنتی تهیه کنند، یعنی با یک سوم حقوق سالانه خود. در گذشته نیز این معلمان مقدار زیادی از درآمد خود را خرج رفت و آمد میکردند.
طی چند سال اخیر شاهد اعتراضات و دادخواهی این معلمان حتی جلوی مجلس شورای اسلامی بودهایم ولی صدای آنها هرگز شنیده نشده، حتی توسط متخصصان و همکاران خودشان در نهاد تعلیم و تربیت کشور.
در این رابطه چند پرسش منطقی از مدیران آموزش و پرورش و سردمداران تعلیم تربیت مملکت مطرح میشود؟
به نظر شما در کجای دنیا معلم میتواند با کمتر از یک و نیم دلار انرژی تربیت چهل کودک را داشته باشد؟
چرا معلمان حقالتدریس را به خدمت میگیریم در صورتی که کیفیت آنها پایین است؟ چرا آنها را اخراج نمیکنیم؟
چرا همه معلمان حقالتدریس حتی کسانی که مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مرتبط با آموزش و پرورش دارند را استخدام نمیکنیم؟ چه بهانهای برای استخدام نکردن اینها داریم؟
چرا این معلمان را به صورت منظم و فشرده در ایام تعطیلات تابستان در مراکز تربیت معلم و مدارس ضمن خدمت آموزش نمیدهیم تا از کیفیت قابل قبولی برخوردار شوند؟
چرا نسبت به حقوق اولیه این افراد که تمام وقت برای فرزندان ما کار میکنند، در همین مدت همکاری محدود، طبق ضوابط و آییننامههای قانون کار رفتار نمیکنیم؟
در کجای دنیا پدیدهای به نام «معلم حق التدریس» داریم و تازه اینچنین ناامید و بیپناه که حقوق وی لابهلای ساختار کلان آموزش و پرورش و سیاست معلم آزاری دولتها دفن شود؟
چگونه تصور میکنیم در قرن بیست و یکم معلمی با یکونیم دلار حقوق و دو فرزند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش ایجاد و نسل شایستهای را تربیت کند؟ آیا من و شما میتوانیم؟
چرا معلمان حقالتدریس را چندین سال پیاپی در حالت بیمهارتی و فقدان امنیت شغلی رها کردهایم و نگاهی به اثرات منفی این وضعیت نمیکنیم؟
شرایط ناامیدکننده معلمان حقالتدریس بیانگر عدم اعتنای دولتها به اصلاح و بهبود جامعه است زیرا بدون معلمی که از شأن و منزلت اجتماعی برخوردار است، هرگز هیچ پیشرفتی قابل تصور نیست.
بی اعتنایی به وضعیت آموزش، رشد و حقوق حتی یک معلم در کشور یعنی بیاعتنایی به بهبود کل کشور.
لذا برای پایان دادن به داستان نابسامان معلمان حقالتدریس و تقویت کیفیت معلم در کشور پیشنهاد میشود دو اقدام جدی در رابطه با معلمان حقالتدریس صورت گیرد:
۱_ برگزاری دورههای تربیت معلم فشرده سه ماهه در تابستانها و پایان هفتهها و استخدام معلمانی که این دورهها را با موفقیت در دو سال طی کنند.
۲_استخدام معلمان حق التدریس دارای مدرک لیسانس، فوق لیسانس و دکترای مرتبط با آموزش و پرورش مشروط بر طی یک دوره مهارت معلمی کوتاه مدت و مهارت آموزی مداوم.
ارسال نظر