آینده مدارس در دولت طالبان چه می شود؟
طبیعی است گفت وگو با طالبان در مورد حق تحصیل کودکان افغانستان آسان نخواهد بود، اما نادیده گرفتن و چشم پوشی از خطراتی که این حق را تهدید میکند، خیانتی نابخشودنی به افغانستان و فرزندان آن است.
پس از حمله مسلحانه طالبان به افغانستان و تصرف این کشور در هفتههای گذشته، سوال مهمی که پیش میآید این است؛ آیا این کشور به گورستانی برای امیدها و آرزوهای فرزندان خود تبدیل خواهد شد؟ پاسخ این سوال تا حد زیادی بستگی به نحوه برخورد طالبان با آموزش و پرورش و همچنین نقش سایر کشورها در کمک به افغانستان دارد.
دلایل زیادی برای بدبینی به طالبان وجود دارد. در سالهای حکومت طالبان بر افغانستان، این گروه آموزش و پرورش را به عنوان مصداقی برای ترویج ارزشهای غربی میدانست. در آن سالها مدارس تعطیل شدند، تحصیل برای دختران ممنوع و معلمان زن از مدرسهها اخراج شدند.
اما حالا طالبان بر کشوری حکومت میکند که آموزش و پرورش در آن بسیار تغییر کرده است. امروزه بیش از ۹ میلیون کودک، ده برابر بیشتر از آخرین باری که طالبان در قدرت بود، در مدارس افغانستان مشغول به تحصیل هستند. همچنین حدود ۴۰ درصد از این کودکان را دختران و یک سوم نیروی کار معلمان را زنان تشکیل میدهند.
با این وجود حتی قبل از تصرف افغانستان توسط طالبان نیز کیفیت آموزشی در این کشور بسیار پایینتر از استاندارهای جهانی بود. بر اساس آمار، هنوز ۳.۷ میلیون کودک، که بیشتر آنها را دختران تشکیل میدهند، از حق آموزش و رفتن به مدرسه محروم هستند. با این وجود بسیاری از والدین و کودکان در افغانستان، آموزش و تحصیل را به عنوان یکی از حقوق اولیه انسانی و پلی به سوی آینده بهتر میدانند.
همچنین در سالهای گذشته کمکهای بین المللی نقشی اساسی و مهم در ایجاد تحولات بنیادین در آموزش و پرورش افغانستان ایفا کرده است. در این راستا کشورهای محتلف منابع خود را از طریق سازوکارهایی مانند صندوق اعتماد بازسازی افغانستان با هماهنگی بانک جهانی جمع آوری میکردند.
رهبران طالبان در هفتههای گذشته همواره بر تغییر سیاست های خود، از جمله رویکرد خود درباره حقوق بشر و حق تحصیل دختران تاکید کردهاند. اما به اعتقاد بسیاری از فعالان حقوق بشر، این اظهارات بیش از آنکه دلگرم کننده باشد، مبهم است و در صورت ادامه حکومت طالبان بر افغانستان، این کشور به دوران تاریک آموزش و پرورش خود بازخواهد گشت. در حال حاضر طالبان هیچ سیاست مشخص، البته بهتر است بگوییم هیچ سیاستی برای آموزش و پرورش و به ویژه حق تحصیل دختران ارائه نداده است.
همچنین یک نگاه اجمالی به مناطق تحت کنترل طالبان در سالهای گذشته نشان میدهد نیروهای طالبان در مناطق جنوبی، مانند هلمند و قندهار با قاطعیت مانع از گسترش و پیشرفت آموزش و پرورش به ویژه برای دختران شده است. در مقابل در مناطق تحت حکومت دولت مرکزی، مدارس و سایر برنامههای آموزشی، مجاز به فعالیت گستردهتر و سازندهتری بودند.
در حکومت طالبان، بدون تردید برخی از تندروها دوست دارند دستاوردهای آموزشی این کشور را به بیست سال گذشته بازگردانند. اما در مقابل، برخی از عمل گرایان در طالبان ممکن است دیدگاه متفاوتی داشته باشند. آنها میدانند که هرگونه ایجاد محدودیت در آموزش و پرورش سبب افزایش نارضایتی عمومی، به ویژه در شهرهای بزرگ افغانستان خواهد شد. آنها همچنین تشخیص میدهند که عدم حفاظت از آموزش و پرورش، به ویژه تحصیل دختران دسترسی حکومت به کمکهای بین المللی، که در حال حاضر افغانستان به شدت به آنها نیاز دارد را محدود خواهد کرد.
اما علاوه بر طالبان، خروج اکثر کشورها از افغانستان و تصمیم بانک جهانی برای تعلیق کمکهای خود به این کشور، یک تهدید جدی و بزرگ برای بهداشت، آموزش و سایر خدمات اساسی در افغانستان است. در حال حاضر دولتهای غربی با همکاری شرکای منطقهای موظفند شرایط مناسبی برای بازگرداندن کمکها به افغانستان ایجاد کنند.
در اولین قدم حق تحصیل کودکان در افغانستان باید هدف اصلی هر گفتگویی با مقامات طالبان قرار گیرد. طالبان باید متوجه باشد که هرگونه خلل در آموزش عمومی به ویژه تحصیل دختران، دسترسی به مدارس و یا استخدام معلمان زن پیامدهای نامطلوبی برای کمکهای بین المللی به این کشور به دنبال خواهد داشت.
آموزش همچنین میتواند به عنوان نقطه عطفی سازنده برای شکلگیری مشارکت و همکاری بین طالبان و کشورهای دیگر قرار گیرد. مشخص است که طالبان از توانایی کافی برای مدیریت یک سیستم پیچیده آموزشی و پاسخگویی به خواستههای جامعه برخوردار نیست. بنابراین کشورهای خارجی میتوانند با هدف توسعه بخشیدن به سیستم آموزشی افغانستان، به دولت این کشور پیشنهاد افزایش کمک دهند.
ارسال نظر