در گفتگوی گسترشنیوز با مهدی قنبری مطرح شد:
سکوت جامعه هنری در برابر نمایشگاههای ضعیف
مهدی قنبری: چرا زمانی که فردی از جامعه هنری؛ نمایشگاه بدی ارائه میکند و مدعی هم هست هیچکس صدایش در نمیآید؟ چرا حساسیتی در این باره وجود ندارد؟
در بخش اول گفت و گوی اختصاصی گسترش نیوز با هنرمند نقاش؛ مهدی قنبری به بررسی یک عمر فعالیت حرفهای، روند یادگیری و پیشرفتش و البته دیدگاه های هنری وی پرداختیم. در بخش بعدی از وی درباره نظریه هنر برای هنر، ویژگیهای اثر خوب هنری و کم و کیف قیمتگذاری آثار هنری سوال کردیم. با گسترشنیوز همراه باشید.
مهدی قنبری در پاسخ این سوال که با نظریه هنر با هنر موافق هستید را قبول دارید اظهار کرد: «امروز در جامعه هنری با این سوال مواجه هستیم که هنر باید برای هنر باشد یا اینکه میتواند در خدمت چیزهای دیگری مانند اقتصاد، سیاست یا مفاهیم خاص قرار بگیرد؟ به عقیده من در همه این زمینهها هنرمندانی داریم که موفق بودهاند. هستند نقاشانی که روی مفاهیم سیاسی یا اجتماعی کار کرده و آثارشان مورداقبال قرار گرفته است. برعکس؛ زیادند افرادی که با همان رویکرد موفق نبودهاند. بعضی هنرمندانی هم به اینکه فلان رویداد یا حادثه رخ داده عکسالعمل نشان نمیدهند. آنها بر این عقیده هستند که باید یک کار هنری خوب انجام دهند و این کار در بلندمدت حتما تاثیر خود را بر انسانها به جا خواهد گذاشت».
سبک ضامن موفقیت نیست
اثر هنری خوب چه مختصاتی دارد. قنبری در پاسخ به این سوال تصریح کرد: «به نظر من آنچه هنرمند خوب را از هنرمند بد جدا میکند حساسیتهای اجرایی، جستجوها و زیباییشناسیهای نهفته در آثارش است. و اینها ممکن نیست موثر یا تاثیرگرفته از حالات روانی شخصی و همچنین محیطی که در آن زندگی میکند نباشد».
وی در ارتباط با سبک کاری خود گفت: «کارهای من در این دوره چندان فرمالیستی نیستند و بیشتر از مجموعه بافتها، نور، رنگ، چیدمان و سطح استفاده شده است. شخصا مخالف کار فرمالیستی نیستم. البته هیچکدام از اشکال کار را ضمانتی برای موفقیت و هنرآفرینی نمیدانم».
عمری که صرف آفرینش هنری میشود
مهدی قنبری در ارتباط با قیمت و مبنای قیمتگذاری آثار خود گفت: «در زمینه قیمتگذاری آثار آنچه به صورت روتین گفته میشود این است که خود هنرمند شخصا دستاوردش را قیمتگذاری کند اما همواره این چنین نمیشود زیرا ارتباط هنرمند و گالری یک ارتباط متقابل است و وظیفه گالری فقط فروش کار نیست و کارهایی مثل معرفی اثر به اشکال مختلف و بازاریابی را نیز به عهده میگیرد. در خصوص نمایشگاه اخیر باید بگویم که برای نخستین بار با گالری اِو کار میکنم. با استناد به آثاری که در دیگر گالریهای تهران دیدهام معتقدم هستم که امکان قیمتگذاری بالاتر برای کارهایم وجود دارد. بین ما اختلاف نظر وجود داشت اما به خاطر ذهنیت بلندمدتی که دارم پذیرفتم».
وی افزود: «من در فرایند اجرایی نقاشیها، کیفیت را مقدم بر کمیت میدانم؛ لذا هزینههای زیادی میپردازم. صرفنظر از قیمت، مواد و مصالح گرانقیمتی برای نقاشیهایم استفاده میکنم، عمر من از جمله مهمترین هزینههایی است که پرداخت میکنم. بازه قیمتی آثار من در نمایشگاه قبلی که سال ۹۸ در شیراز برگزار شد بین ۱.۵ تا ۱۱ میلیون بود اما در نمایشگاه اخیرم در تهران، قیمت کارهایم متناسب با ابعاد کارها بین ۴.۵ تا ۲۰ میلیون تومان ارزشگذاری شد».
سوالات مهمی که باید پاسخ داد
وی در تشریح بیشتر موضوع قیمتگذاری آثار خاطرنشان کرد: «یک مثال میزنم. در دنیای خودرو؛ برنامهای به نام تختهگاز ساخته شده که شاید خیلیها با آن آشنا باشند. در یکی از قسمتهای این برنامه از مجری درباره ماشینی که کاملا به درد نخور جلوه میکرد نظر خواستند. او در جواب گفت در دنیای خودرو ماشین بد نداریم. همه خودروها خوبند. نکته تعینکننده، نحوه استفاده از خودرو است. من فکر میکنم اگر از بعد اقتصادی به موضوع هنر نگاه کنیم این نگرش میتواند مصداق داشته باشد. البته باید همواره به این سوال هم توجه داشته باشیم که مخاطب کار هنری که از آن صحبت میکنیم چه گروهی است؟ کار در چه سطحی اجرا شده است؟ تاریخ مصرف اثر چه مدت است؟ در بررسی این مسائل، صاحبنظران باید نظر دهند. شاید غیبت یا کم بودن این افراد در جامعه هنری سبب به وجود آمدن اختلاف نظرهای شدیدی درباره ارزشگذاری آثار شده است».
وی افزود: «متاسفانه مردم جامعه ما عموما و به دلایلی، شناخت بصری کافی در زمینه هنر ندارند؛ تا جایی که در بسیاری از موارد؛ تفاوت و ارزش صنایع دستی و کار هنری تشخیص نمیدهند».
مخاطب من، مخاطب عام نیست
وی در پاسخ این سوال که «ترجیح میدهید اثر ارزان بفروشید ولی به تعداد زیاد و بر دیوار بسیاری از خانهها نصب شود یا کمتر کار کنید ولی با قیمت بالا؟» اظهار داشت: «من در این مقطع از مسیر هنریام، مخاطب خودم را افرادی با شناخت کافی هنری میدانم نه عموم مردم جامعه. البته اگر نقاشیهایم موردتوجه عموم قرار بگیرد مایه خوشبختی است وخوشحال میشوم. شاید هم دوست داشته باشم برخی کارهایم روی دیوار منازل هم نصب شوند. فعلا نظرم این است ولی ممکن است در آینده، جور دیگری به موضوع نگاه کنم».
ارزشهایگذارهای کارشناسینشده
وی افزود: «نفی نمیکنم که چاپ و نقاشیهای سایز کوچک با تعداد زیاد هم؛ خوب هستند و تاثیر خوبی به جا میگذارند. این گونه آثار به لحاظ اقتصادی هم معمولا بازخورد خوبی پیدا میکنند ولی این سلیقه من نیست و برای خودم نمیپسندم چون عقیده دارم هر کاری با توجه به مختصات و محتوایش سایز و مدیوم خاص خود را در اجرا میطلبد. معتقدم نباید به خاطر اینکه صرفا در بازار هنر جایی بیابم کاری که میطلبد در ابعاد مثلا ۱۰۰ در ۷۰ کار شود را با در سایز کوچک کار کنم و برعکس کاری که نیاز است در سایز ۳۰ در ۴۰ انجام شود را به این دلیل که بازار از کارهای با سایز بزرگ خوشش میآید در ابعاد بزرگ کار کنم. من فکر میکنم هر اثر در سایز اصلی خودش، معنا و مفهوم پیدا میکند. واقعا در جامعه ما ارزشگذاری یا نقد آثار هنری از مسیر کارشناسانه خاصی تبعیت نمیکند و نظرات معمولا احساسی هستند».
وی افزود: « چند وقت پیش، مطلب قابلتوجهی در یکی از مجلات خواندم. نویسنده به نمایشگاه نقاشیای اشاره کرده بود که اخیرا برای نمایش آثار یکی از کارگردانان معروف سینما برپا شده و نقدهای بسیاری را مطرح کرده است. نویسنده سوال خوبی مطرح کرده بود: خود کارگردان موردنظر هیچ ادعایی در زمینه هنر نقاشی نکرده پس چرا اقشار هنری و غیرهنری اینهمه نقد درباره او مطرح میکنند اما زمانی که فردی از جامعه هنری؛ نمایشگاه بدی ارائه میکند و مدعی هم هست هیچکس صدایش در نمیآید؟! چرا حساسیتی در این باره وجود ندارد؟
وی در ادامه گفت: «تا جایی که من اطلاع دارم، عموما روند قیمتگذاریها و حتی برگزاری نمایشگاهها از مسیر زیباییشناسی و تحلیل و بررسی علمی عبور نمیکند و ملاکها صرفا بر رزومههای کاغذی، تعداد نمایشگاهها یا سن افراد مبتنی است و این قبیل شاخصها بعضاً هیچ تناسبی با ارزشگذاری هنری ندارند».
سوالات خوبی که جدی گرفته نمیشود
وی در بخش پایانی سخنان خود اظهار داشت: «من عقیده دارم بزرگترین چالشی که در فضای جامعه امروز ما وجود دارد و شاید هم خوب است که چنین چالشی دارد آن است که با جدیت به هنر نگاه نمیشود. بسیار اتفاق افتاده که شخصی از من درباره مبنای قیمتگذاری تابلو پرسیده است. مثل همین اواخر فروش آثار هنری در حراج تهران سر و صدای زیادی به پا کرد. سوالات خوبی در فضای جامعه ما مطرح میشود اما وقتی هنگام پاسخ دادن میشود جدیت لازم برای یافتن جواب، نه در قشر فرهنگی جامعه و نه در عموم مردم جامعه دیده نمیشود.
مهدی قنبری در تشریح بیشتر موضوع گفت: «متاسفانه مردم ما علاقه زیادی به تحلیل و بررسی دقیق هنر ندارند و معمولا به نقدهای سطحی بسنده میکنند؛ مثلا میپرسند چرا قیمت این اثر فلان مقدار است یا چرا فلان کارگردان؛ نمایشگاه نقاشی برپا کرده است؟ تازه در همین حین متاسفانه سریال طنزی هم ساخته میشود و رسماً همه جامعه تجسمی را عدهای کلاهبردار نشان میدهند که از صبح تا شب در حال نقشه کشیدن و ساخت کارهای تقلبی هستند تا سر عدهای دیگر از مردم کلاه بگذارند! اتفاقا مردم ما از این شبهطنز لذت میبرند و به آن میخندند!».
او در ادامه خاطرنشان کرد: «این طرز تفکر از کجا نشات گرفته است؟ از اینجا که تقریبا هیچ رویداد یا برنامه اختصاصیای برای آگاهی دادن و ارتقای شناخت هنری مردم وجود ندارد. گاه و بیگاه با فعالیتهای مثبتی در این زمینه مواجه میشویم ولی آنقدر محدود و اندک است که اثر لازم را نمیگذارد. در حوزه هنرهای تجسمی هم مانند همه حوزههای دیگر؛ ممکن است افراد ناسالم و سودجو وجود داشته باشند اما اینکه به جای آگاهی دادن به مردم برنامهای ساخته شود و همه فعالان هنرهای تجسمی را با سیاهنمایی تمام، هیولا نشان دهند صحیح نیست. بنده ارتباط مردم با موزه ها و آشنایی با آثار هنری را لازمه ارتقا سطح آگاهی جامعه می دانم و به محقق شدن این موضوع مهم امیدوارم».
ارسال نظر