ناگفته های حسن فتحی از سریال «شب دهم»
«شب دهم» هنوز هم بعد از سالها به عنوان عاشقانهای جذاب مورد توجه قرار دارد. این سریال ابعاد بسیار گستردهای دارد و دربارهی همهی جنبههای آن میشود ساعتها گفتوگو کرد. در این سالها حسن فتحی بارها با رسانههای مختلف دربارهی مسائل مختلفی پیرامون سریال مصاحبههایی انجام داده. از انتخاب بازیگران گرفته تا توجهش به تعزیه و موسیقی و مواجههاش با تلویزیون و سختیها و حساسیتهای سکانس پایانی و … بخشهای مهمی از گفتوگوهای مختلفش را دستچین کردهایم.
سریال«شب دهم» به کارگردانی حسن فتحی، از آن دست آثاری است که معمولا هرسال در ایام محرم از یکی از شبکهها روی آنتن میرود و امسال هم شبکه تماشا آن را در باکس سریالهای شبانهاش روی آنتن برده است.
رونق گرفتن کسبوکار تعزیهگردانها
وقتی پای عشق درمیان باشد همه راهها به بهشت ختم میشود. شب دهم را با تمام ظرفیتهای احساسی و عاطفیام نوشتم و ساختم. خیلیها فکر میکنند سریال شب دهم سفارشی ساخته شده است و حتی احمد طالبینژاد آن زمان در ماهنامه فیلم گفت: این سریال سفارشی ساخته شده اما این به سفارش قلب من بود. همیشه دلم میخواست سریالی بسازم که در آن فضای تعزیه و کم لطفیهایی که به آنها میشود در آن انعکاس پیدا کند. خوشبختانه تا چند سالی بعد از ساخت این سریال، کسب و کار تعزیهگردانها خوب بود.
اصرار برای همکاری با فردین خلعتبری
اصرار کردم فردین خلعتبری موسیقی سریال را بسازد. از قدیم به تواناییها و ذوق و قریحهاش آگاه بودم. منتظر فرصتی بودم تا بتوانم با او همکاری کنم. بنابراین در شب دهم من خیلی پافشاری کردم روی فردین خلعتبری و الان هم خیلی از این پافشاری خوشحالم. فردین دو سه تا خواننده را قبل از علیرضا قربانی آورد. صدایشان را ضبط میکرد باهم گوش میدادیم و هردو احساس میکردیم درنیامده. من آقای قربانی را نمیشناختم خود فردین اسمش را معرفی کرد. گفت یک آقای علیرضا قربانی هست که فکر کنم از عدهاش بربیاید. عیدی بود که محرم و نوروز باهم تقارن پیدا کرده بود. خیلی زمان کم داشتیم. یک نیمه شبی آقای قربانی را آورد. خود خلعتبری گفت قربانی ترسیده بود که آیا میتواند از پسش بربیاید یا نه. با تردید قبول کرد بخواند. بعد که خواند و آورد دیدیم این درست تر از آن چند تا تست قبلی است. اما قبل از اینکه خواننده انتخاب شود ما بحث ترانهسرا را داشتیم. افشین یداللهی را هم به واسطه خلعتبری شناختم. خلعتبری روزی آمد سر صحنه فیلمبرداری و گفت یک ترانهسرای فوقالعاده خوبی هست که اشعار خیلی خوبی میسارید و فکر میکنم میتواند از پسش بربیاید. برای اولین بار انجا دیدمش. دغدغههایم و اینکه از طریق این ترانه دنبال انتقال چه مفهومی هستم را با او درمیان گذاشتم. تعجب آور بود برای من که دو روز بعد همین ترانه را آورد. ترانهاش کاملا با فضای قصه متناسب بود.
اکرم محمدی، اولین بازیگر
اکرم محمدی برای بازی در نقش رفعت، اولین شخصیتی بود که به ذهنم آمد. به همین خاطر اواسط نوشتن فیلمنامه شب دهم به او زنگ زدم و گفتم دارم فیلمنامهای مینویسم که از همین حالا شما را در قالب یکی از نقشهای آن میبینم. بقیه شخصیتهای شب دهم بعدها آرام آرام به ذهنم راه پیدا کردند. اما اولین نفرشان همان رفعت بود.
قیامت سکانس پایانی
برای فصل پایانی سریال مستاصل بودیم کجا را پیدا کنیم. تا اینکه پیشنهاد شد برویم تکیه نیاوران. سوار یک تاکسی نارنجی شدیم و رفتیم اینجا. وارد فضا که شدم حیرت کردم. با خودم گفتم وای خدای من وقتی فیلمنامه را مینوشتم دقیقا در تصورم چنین چیزی بود. خیلی به وجد آمده بودم. بیشترین تعداد برداشتها را ما در قسمتهای تعزیه داشتیم. مخصوصا سکانس پایانی کار. البته اینکه میگویم زیاد بود فکر نکنید منظورم بیست و سی برداشت است؛ چون من اصلا کارگردان تعداد برداشتهای زیادی نیستم. سکانس پایانی کار یک جور قیامت این قصه بود. از یک منظر سکانسی تراژیک است اما بیشتر یک جور جشن آزادی برای حیدر است. بعضی از مفسرین وقتی داستان کربلا را تفسیر میکنند میگویند عاشورا تراژدی نیست. عاشورا حماسه غلبه انسان بر شیطان است. انسان از تعلقات دنیوی آزاد میشود. سکانسی که این سه مرد در صحنه کشته میشوند و تنهایی زنها به تصویر کشیده میشود را برمبنای همان اسطوره شهدای کربلا ساختم و با آن اسطوره اینهمانی کردم.
بدون هیچ سانسوری
ما در شب دهم اصلا سانسور نداشتیم. یک دیالوگ بود که پاسبان جمله رکیکی به حیدر میگفت و فقط آن حذف شد. بهرحال ما هر کاری که ارائه بدهیم، با یک سری صلاحدید مواجه میشود. کسی به ما پایان بندی را دیکته نکرد من خودم به این پایان بندی رسیدم اما مسئولان صداوسیما هم نکاتی را در نظر داشتند که ما آنها را لحاظ کردیم. مانند برخی از سریالها نبود که پایان را بر مبنای نظرات مردم میسازند چون ما فقط 11 قسمت سریال داشتیم.
بالا رفتن توقعها بعد از شب دهم
بعد از تمام شدن سریال «شب دهم» به من میگفتند دیگر توقع مردم از تو خیلی بالا رفته و انتظار دارند اگر کار دیگری میسازی حتما از شب دهم کمتر نباشد. خب این نکته که افراد دیگری هم آن را به من گفتند خیلی حرف درستی بود و آنقدر احساس مسئولیت را در من بالا برده بود که بعد از آن کار شاید دهها فیلمنامه آنهم با پیشنهادهای مالی بسیار وسوسهانگیز به من پیشنهاد شد، اما احساس کردم عقل و دلم خیلی با ساختن آنها همراه نیست. بنابراین تا دو سال بعد به سمت مجموعه دیگری نرفتم و به ساخت فیلمهای داستانی روی آوردم. اما کمکم یک درام عاشقانه در ذهنم شکل میگرفت. در روزهایی که داشتم به این قصه عاشقانه فکر میکردم، آگاهانه دنبال این بودم که بستر قصه حتما سالهای اواخر دوران رضاشاه و اوایل پهلوی دوم باشد. دلیلش هم نقدهایی بود که درباره شب دهم نوشته شده بود. بعضی از منتقدان در نقدهایشان بر آن مجموعه من را به اشاعه لمپنیسم متهم کردند که البته خیلی بیانصافی بود، درحالی که در شب دهم سعی من این بود تا بخشی از جامعه جنوب شهر آن سالها را به نمایش بگذارم. پس از موفقیت سریال «شب دهم» پیشنهادهای زیادی برای ساختن سریال دیگری به من شد. از جمله متنهایی که برای من آمد، همین سریالی بود که بعدها مسعود جعفری جوزانی با نام «در چشم باد» آن را ساخت.
سریال «شب دهم» در سال ۱۳۸۰ به بهانه تقارن دهه اول محرم با عید نوروز به عنوان سریال مناسبتی این ایام به کارگردانی و نویسندگی حسن فتحی ساخته شد. این سریال جز آثار ماندگار تلویزیون در عرصه سریال سازی است.
ارسال نظر