چه برسر شخصیت های سریال زخم کاری آمد؟
در این مطلب نگاهی میاندازیم به سرنوشت کاراکترهایی که در فصل اول حضور داشتند و برخی در همان فصل کشته شدند و برخی هم داستانشان تا فصل دوم ادامه دارد.
سریال زخمکاری نخستین تجربه سریالسازی محمدحسینمهدویان در نمایش خانگی است. خالق آثاری همچون ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و لاتاری در اولین سریالش به سراغ یک داستان معمایی، جنایی در گونه نوآر رفته و با اقتباس از رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد و با نگاهی به نمایشنامه مکبث داستانی متفاوت با سابقه کارگردانیاش انتخاب کرده است. مهدویان حالا قرار است با فصل دوم سریال زخم کاری باز هم سرنوشت شخصیتهای این سریال را دنبال کند. با نزدیک شدن به زمان پخش فصل دوم سریال زخم کاری: بازگشت در این مطلب نگاهی میاندازیم به سرنوشت کاراکترهایی که در فصل اول حضور داشتند و برخی در همان فصل کشته شدند و برخی هم داستانشان تا فصل دوم ادامه دارد:
مالک مالکی | جواد عزتی
داستان حول محور شخصیت مالک مالکی میگذرد. جوانی زیادهخواه که طمع در پایان فصل یک کار دستش داد و خانوادهاش را در معرض نابودی قرار داد. مالک در پایان فصل در انتقام عجیب به دست معشوق سابقش (منصوره) با چاقو زخمی شد و الان این سوال مطرح است که در فصل دوم با تن زخمی باز هم فرصتی پیدا میکند تا نسخه خاندان ریزآبادی را در هم بپیچد؟ آیا دوباره با مالک مالکی که اینبار تا لب مرگ رفته و برگشته مواجه میشویم؟
سمیرا | رعنا آزادیور
سریال زخم کاری یک زن فمفتال و فتنهانگیز را درون قصهاش میدید که یک تنه توانست تمامی خانواده ریزآبادی را به خاک سیاه بنشاند. سمیرای مشهور و ترسناک و همسر مالک البته در پایان فصل یک به دلیل جنونی که به واسطه شراکت در قتل چند نفر از همکاران مالک به خصوص حاج عمو به او دست داد راهی تیمارستان شد و حالا باید ببینیم در فصل دوم با چه هیبتی وارد داستان میشود.
منصوره ریزآبادی | هانیه توسلی
منصوره دختر یکی یکدانه خانواده ریزآبادی که به واسطه علاقهاش به مالک پس از مرگ پدرش به ایران آمد و کارهای شرکت را در دست گرفت در پایان فصل یک وقتی متوجه خیانتهای مالک به او و خانوادهاش میشود او را با چاقو مجروح میکند تا به قول انتقامی درخور آنچه با او شده، بگیرد. منصوره یکی از مهرههای اصلی داستان زخم کاری یک بود ولی آیا در فصل دو هم حضور دارد؟ بهزودی همه چیز مشخص میشود…
ناصر ریزآبادی | سعید چنگیزیان
پسر خانواده ریزآبادی که به واسطه نبود اعتماد از سوی پدرش هیچگاه جدی گرفته نشد و پس از مرگ دخترش دشمن اصلی مالک به حساب میآید و حتی در ماجرای چاقو زدن منصوره به مالک نیز حضور داشت. ناصر حالا با شمایل و قدرتی جدید در فصل دو حضور خواهد داشت و قرار است تمام محاسبات ذهنی مخاطب نسبت به خودش را تغییر دهد. ناصر از آن همه شکست و ضعف، موفق بیرون میآید؟
میثم | مرتضی امینیتبار
فرزند ارشد مالک که در فصل اول گرفتاریهای زیادی را پشت سر گذاشت و پس از مرگ مائده که عاشقانه او را دوست داشت درگیر زندان در دوبی شد حالا و با پایان یافتن فصل یک او یکی از اصلیترین مهرههای فصل دو به شمار میرود که میراثدار ثروت بیشمار مالک است و مالک با وجود حضورش در فصل دو روی پسرش حساب ویژهای میکند.
کیمیا | الهه حصاری
کیمیا در فصل اول نشان داد یکی از زنان تاثیرگذار در زندگی مالک و ریزآبادیها است. کیمیا پس از آنکه سعی کرد به مالک نزدیک شود و به واسطه رابطه عاطفی که برقرار کرده است مالک را سرکیسه کند، با سمیرا آشنا شد و سمیرا او را از ادامه این رابطه بر حذر داشت. حالا در فصل جدید کیمیا نیز حضور دارد و باید منتظر باشیم ببینیم باز چه نقشهای برای ثروتاندوزی از خاندان ریزآبادی دارد؟
نعمت ریزآبادی | سیاوش طهمورث
حاج عمو و یا همان نعمت ریزآبادی بزرگ خاندان بود که در همان قسمتهای نخست با توطئه سمیرا و مالک به قتل رسید و مالک توانست با پس ندادن فروش محموله نفتی ثروت زیادی را به جیب بزند. مرگ حاج عمو نقطه عطف داستان سریال زخم کاری بود و با اینکه حضور کوتاهی در سریال داشت اما داستان هنوز هم حول شخصیت او میچرخد.
دستمالچی | سیدجواد هاشمی
دستمالچی از آن دست کاراکترهای قابل پیشبینی در سریال زخم کاری بود. یک فرد مرموز که به واسطه وصل بودنش به حلقههای قدرت نگاه امنیتی به خانواده ریزآبادی داشت و اگرچه سعی میکرد خودش را دوست مالک نشان دهد اما او نیز خودش مهره شخصیتهای دیگری بود که احتمالا در فصل دو باید وارد داستان شوند.
اخوان | عباس جمشیدیفر
وکیل طمعکار و خائن ریزآبادیها که در ماجرای دشمنی مالک با خاندان ریزآبادی سمت مالک ایستاد اما در یک محاسبه اشتباهی وقتی طمع کرد تا مدارک را به مالک ندهد درگیر رابطه پنهانی با کیمیا میشود و با فیلم رابطه نامشروع او را تهدید به پس دادن مدارک میکنند. اخوان در یک نقشه از قبل طراحی شده توسط ناصر و داییاش در خارج از کشور به قتل میرسد تا پرونده او در این سریال بسته شود تا مالک بیش از پیش تنهاتر شود.
احمد مظفری | کاظم هژیرآزاد
مظفری دیگر متحد مالک در پروژه کودتا علیه خانواده ریزآبادی بود. رفیق صمیمی حاج عمو که عاشق چایی بود و پس از مرگ حاج عمو به سمت مالک تمایل پیدا میکند و با او نسبت به چپاول داراییهای ریزآبادیها همدست میشود. هرچند ناصر و داییاش به او هم رحم نمیکنند و در همان سفری که اخوان را به قتل میرساند، پرونده مظفری را هم میبندند.
مظفر میرلوحی | منوچهر علیپور
مظفر برادر همسر نعمت ریزآبادی و دایی ناصر و منصوره است. او در سریال تنها وفاداران ریزآبادیها است که به خوبی تا پایان تصمیمگیری آنها کنار خانواده میماند و در نهایت هم در ماجرای انتقامهای ناصر و به قتل رساندن مظفر و اخوان به خواهرزادهاش کمک میکند. آیا او را در فصل دوم زخم کاری و در کنار منصور دوباره میبینیم؟
مائده ریزآبادی | سارا حاتمی
مائده ریزآبادی دختر ناصر بود که عشق و علاقهاش به میثم باعث شد در قسمتهای پایانی سریال تصمیم به خودکشی بگیرد. مائده در تمامی اتفاقهایی که بر سر خانوادهاش افتاد ناظر بود و در ماجرای حمله مالک و به قتل رساندن خدمتکار خانه در صحنه حضور داشت و برای همین قبل از آنکه خودکشی کند دچار بیماری روانی شده بود.
نجفی | مهدی زمینپرداز
نجفی یکی از هم ولایتیهای ریزآبادیها بود که در ماجرای قتل حاج عمو یکی از شاهدان به حساب میآمد. فردی طمعکار و عیاش که هم به واسطه نزدیکیاش به ریزآبادیها به نان و نوایی رسیده بود و هم سعی میکرد در دایره قدرت خاندان ریزآبادی به مراتب بالاتری برسد. برای همین ماجرای به قتل رسیدن حاج عمو را دستمایهای قرار داد تا مالک را تلکه کند. مالک که حضور نجفی را خطری برای خودش میدید کریم یکی از کارگران شرکت که به خاطر دعوای ناموسی از شرکت اخراج شده بود را تحریک میکند تا نجفی را به بهانه ارتباط داشتن با همسر سابقش به قتل برساند. کریم هم که به دنبال مقصری برای نابودی زندگیاش میگشت نجفی را در مقابل خانهاش با چاقو کشت.
کریم | امیرحسین هاشمی
کریم یکی از کارگران شرکت ریزآبادیها بود که اعتیادش به مواد مخدر باعث شده بود زندگیاش از بین برود. کریم از شرکت ریزآبادیها اخراج شده بود و همسرش از او جدا شده و حضانت دخترش را نیز به دست گرفته بود. زندگی کریم رو به تباهی بود و اجازه دیدن دخترش را هم نداشت. پس از آنکه مالک او را به کار میگیرد تا نجفی را از سر راهش حذف کند کریم دیگر به یک قاتل سریالی تبدیل شده بود که بعد از قتل نجفی به سراغ شوهر جدید همسر سابقش رفته و او را نیز میکشد. کریم که خیلی افسارگسیخته شده بود و امکان داشت مالک را دچار مشکل کند به دست مالک به فجیعترین شکل به قتل میرسد و جنازهاش سوزانده میشود.
دختر پیشگو | نیوشا علیپور
یکی از کلیدیترین شخصیتهای سریال زخم کاری دختر پیشگویی است که مالک به واسطه حرفهای او تصمیمهای عجیب و غریب میگیرد. این دختر کولی در رمان محمود حسینیزاد هم حضور دارد. البته در رمان حسینیزاد شخصیت کولی و پیشگو پررنگتر است اما در سریال در چند مقطع مختلف به سراغ مالک میآید. شوریدگی مالک در قسمتهای پایانی سریال ربط مستقیمی به این دختر پیشگو دارد.
هانیه مالکی | مهیاس پازوکی
هانیه دختر کوچک مالک بود که تمام امید و آرزوی مالک در وجود او شکل گرفته بود. اما هانیه سرنوشت تلخی پیدا میکند و به خاطر جنون سمیرا جانش را در کودکی از دست میدهد. سمیرا که به خاطر قتل حاج عمو دچار اوهام شده بود و به بیماری روانی مبتلا بود در سفری به شمال این جنون نمود بیشتری پیدا کرد و در راه بازگشت به خانه در تصادفی سهمگین دخترش را از دست داد.
ارسال نظر