مینیسریال «خائن کشی» چگونه به پایان رسید؟
«خائن کشی» سرانجام بعد از گذشت نزدیک به دوسال در قالب مینی سریالی چهار قسمتی عرضه شد، سریالی که فارغ از هر قضاوتی نام یک کارگردان بزرگ به نام «مسعود کیمیایی» را پای خود داشت. کارگردانی که با هر اثرش به مخاطب این نکته را پادآور میشود که سینما هنوز در گوشهای از این شهر در حال نفس کشیدن است.
فیلم سینمایی «خائن کشی» تا به اینجا آخرین ساخته مسعود کیمیایی است که نخستین بار در جشنواره چهلم فیلم فجر در بخش مسابقه روی پرده رفت. این فیلم بعد از جشنواره فرصت اکران را به دست نیاورد تا اینکه سرانجام در قالب مینیسریالی چهار قسمتی از طریق پلتفرم «نماوا» عرضه شد. قسمت آخر این ساخته کیمیایی جمعه هفته گذشته منتشر شد تا پایان آن بهانهای باشد برای آنالیز ابعاد مختلف آن.
کارگردانی
مسعود کیمیایی بعد از فیلم «خون شد»، قصد داشت تا رمان «جسدهای شیشهای» را در قالب یک سریال جلوی دوربین ببرد، اما شروع پاندومی کرونا موجب شد تا این پروژه هیجانانگیز به حالت تعلیق دربیاید. کیمیایی اما عزمش برای تصویرکردن رمان ماندگارش جزم بود، از همین رو تصمیم گرفت تا برشی از آن را در قالب یک فیلم سینمایی با نام «خائن کشی» جلوی دوربین ببرد. این فیلم به لحاظ فضا نزدیک به حال و هوای «سرب» یکی از فیلمهای ماندگار کارنامهاش است. کیمیایی در زمان ساخت «سرب» نشان داد که این فضا را به درستی میشناسد از همین رو توقع میرفت تا «خائنکشی» به اثر در خوری تبدیل شود. او در سن 81 سالگی این فیلم را جلوی دوربین برد، اما از پلان به پلان فیلم طروات و جوانی بیرون میزند. کیمیایی انگار در اینجا بیشتر از کارهای قبلیاش به خودش سخت گرفته از همین رو در تک تک پلانهایش توجه به کوچکترین جزییات دیده میشود. سکانسهای ابتدایی که مربوط به سرقت از بانک است و بعد سکانسهای خیابانی بسان فیلمهای کلاسیک دهه ۶۰ و ۷۰ هالیوود است، که این نشان از قدرت کارگردانی کیمیایی دارد.
دیالوگ ها
یکی از ویژگیهای کارهای کیمیایی دیالوگنویسیاش است. او سبک و سیاق خودش را در دیالوگ نویسی دارد، سبک و سیاقی که خیلیها تلاش کردند در همه این سالها به نوعی آن را تکرار کنند، اما هیچگاه کسی نتوانست به چند فرسنگی او هم نزدیک شود. کیمیایی با همان سبک همیشگی خودش برای خائنکشی دیالوگنویسی کرده است. او دقیقا در خائنکشی به نحوی برای کاراکترهایش دیالوگ نوشته که وقتی هرکدام از آنها کلامی را به زبان میآورند هویتشان برای مخاطب هویدا میشود. در واقع همسطح بودن دیالوگهای برخی از کاراکترها نشان از این دارد که آنها دارای یک خاستگاه مشترک هستند. اما در همان دسته آرامانخواه هم لحن و کلام برخی با دیگری تفاوت دارد. فقط کافی است دیالوگهای مهدی با بازی امیر آقایی را با دیالوگهای سهراب (مهران مدیری) و یا شاهرخ(پولاد کیمیایی) مقایسه کنید و تفاوت لحن و آهنگ آنها را در عین همرنگ بودن کلامشان متوجه شوید.
بازیها
خائنکشی طیف وسیعی از بازیگران را در خود جای داده است. از امیر آقایی ، مهران مدیری، فرهاد آییش و پانتهآ بهرام تا پولاد که بازیگر ثابت کارهای متاخر پدرش بوده تا سارا بهرامی و پردیس پور عابدینی . در کنار اینها دسته از بازیگران شاهد حضور تعداد چهره تلویزیونی و سریالی از جمله فریبا نادری، الهام حمیدی، شکیب شجره، نرگس محمدی، سام درخشانی و علی اوجی هم هستیم. پولاد با همان استاندادرهایی که از او میشناسیم نقش «شاهرخ» را بازی کرده و توانسته در چارچوب نقش مسیرش را درست برود. امیرآقایی هم در اولین تجربه همکاریاش با کیمیایی نقش را به درستی آنالیز کرده و خودش را کاملا در اختیار کارگردان گذاشته از همین رو «مهدی» به شخصیتی ملموس تبدیل شده که مخاطب را با خود همراه میکند. مهران مدیری هم تمام تلاشش را به خرج داده تا نقش را مطابق با استاندادرهای ذهن کیمیایی بازسازی کند. سارا بهرامی و پردیس پورعابدینی هم در این مسیر گام به گام نقشهایشان جلو رفتهاند و توانستهاند بازی استانداردی از خودشان ارائه دهند. اما یکدستی بازها درست جایی دچار مشکل شده که بازیگران سریالهای تلویزیونی و خانگی در ارائه نقشهایشان نتوانستهاند خودشان را با فضایی مدنظر کیمیایی مماس کنند. البته که خود کیمیایی تلاش داشته تا این یکدستی را ایجاد کند، اما رسیدن به استانداردهای او سطح توان مشخصی میخواهد.
فضا سازی
یکی از مهمترین ویژگیها و نقاط برجسته مینی سریال «خائن کشی» فضا سازی منحصربفرد آن است. سهیل دانش اشراقی به عنوان طراح صحنه و مارال جیرانی به عنوان طراح لباس با اشراف کامل بر آنچهکه قرار است جلوی دوربین کیمیایی برود صحنه و لباس این پروژه را طراحی کردهاند. مهمترین نکته در این زمینه باور پذیری اجزای صحنه و لباسها توسط مخاطب است. در هر دو بخش توجه به جزییات موجب شده تا فضای فیلم کاملا منطبق با همان دورهای باشد که داستان در آن در حال روی دادن است. دانش اشراقی تمامی لوکیشنهایی را که میبینید باز طراحی کرده و گروهش به درستی آن را اجرا کردهاند. مکانی که گروه سارقین در آن مستقر شدهاند لوکیشن مرکزی فیلم است. طراحی در آن به گونهای شکل گرفته که مخاطب با وجود اینکه تایم زیادی از داستان در این لوکیشن اتفاق میافتد، اما احساس یکنواختی به مخاطب منتقل نمیشود.
فیلمبرداری
یکی از نقاط قوت خائن کشی فیلمبرداری منحصربفرد «مسعود سلامی» است. کیمیایی در کارهای اخیرش دو فیلم «قاتل اهلی» و همین خائنکشی را با حضور فیلمبرداران نسل جدید جلوی دوربین برده. در آن کار فرشاد محمدی و در این فیلم مسعود سلامی کاملا منطبق با استانداردهای سینمای کیمیایی قاب بسته و عکسها هر پلان را اخذ کردهاند. در خائنکشی کار سلامی به مراتب سختتر بودهاست. اکثرا سکانسهای فیلم درشب اتفاق میافتد و همین کار سلامی را دو صدچندان سخت کرده. نورپردازی منحصربفرد او کاملا به کمک کار آمده و فضای مخوف و پر رمز وراز داستان در قاب دوربین ثبت و ضبط شده است. اکثر پلانها به مثابه یک تابلو نقاشی است که مخاطب را کاملا در اتمسفر داستان غرق میکند.
ارسال نظر