|

طلا و دلار به‌جای نوآوری استارت‌آپی

فناوری طلا و دلار به‌جای نوآوری استارت‌آپی

روش‌های مختلفی برای ارزش‌گذاری استارت‌آپ‌ها وجود دارد. ارزش‌گذاری استارت‌آپ‌ها برای اکوسیستم کارآفرینی به‌عنوان یک دغدغه مهم در نظر گرفته شود. در واقع، ارزش‌گذاری استارت‌آپ عاملی مهم برای تعیین میزان سهام سرمایه‌گذار و معیاری اساسی در چگونگی پیشبرد مذاکرات بین طرفین است؛ هنگامی که عبارت ارزش‌گذاری را برای استارت‌آپ‌ها به کار می‌بریم، منظور رقمی است که سرمایه‌گذاران و موسسان استارت‌آپ‌ها، مذکرات خود را برپایه آن انجام می‌دهند. به کمک روش‌های ارزش‌گذاری استارت‌آپ‌ها می‌توان ارزش حدودی یک استارت‌آپ را به‌دست آورد. باتوجه به تفاوت موجود در فرضیات هر روش، رقم ارزش‌گذاری به‌دست‌آمده از طریق روش‌های مختلف می‌تواند متفاوت باشد. بنابراین، ارزش‌گذاری دقیق یک استارت‌آپ نیازمند دانش، تخصص و تجربه برای درنظرگرفتن تمام جنبه‌های درونی استارت‌آپ، حوزه فعالیت آن، وضعیت کلان اقتصادی و... است. صمت در این گزارش به چالش‌های ارزش‌گذاری استارت‌آپ‌ها و دلیل رکود سرمایه‌گذاری در این اکوسیستم پرداخته است.

فقط چند اشتباه تا فروپاشی

بی‌شک توسعه استارت‌آپ نیاز شدیدی به جذب سرمایه دارد. بیشتر صاحبان ایده‌های نو سعی می‌کنند از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی برای این امر کمک بگیرند. بیشتر سرمایه‌گذاران برای خرج سرمایه خود روی استارت‌آپ‌ها باید از ارزش واقعی آنها خبردار شوند. البته این امر برای صاحبان ایده‌های نوآور نیز بسیار حائزاهمیت است، زیرا پس از ارزش‌گذاری استارت‌آپ و بستن قرارداد کار از کار گذشته و ممکن است تنها چند اشتباه کوچک باعث ضرر صاحب طرح شود. یکی از این روش‌ها «ارزش‌گذاری هزینه باز تاسیس» است؛ در این روش فرض می‌شود که ارزش یک استارت‌آپ معادل با تمامی هزینه‌هایی است که تاکنون برای راه‌اندازی و تداوم فعالیت آن صرف شده ‌برابر است. البته، این روش ارزش‌گذاری عموما برای استارت‌آپ‌هایی که احتمال شکست آنها وجود دارد و بنیان‌گذاران قصد فروش استارت‌آپ را دارند، به کار برده می‌شود. استدلال اساسی این روش نیز آن است که یک سرمایه‌گذار برای آنکه در استارت‌آپی که شرایط مناسبی ندارد، سرمایه‌گذاری کند، حاضر نیست مبلغی بیش از هزینه‌های صرف‌شده برای استارت‌آپ بپردازد. هزینه‌هایی که برای راه‌اندازی یک شرکت صرف می‌شود، عموما به دارایی‌های شرکت تبدیل می‌شوند؛ زمین، ساختمان، دفتر، تجهیزات اداری، سرور، دارایی‌های معنوی و... تماما جزو دارایی‌های شرکت به‌شمار می‌آیند. بنابراین، برای یافتن ارزش هزینه بازتاسیس یک شرکت می‌توان ارزش دارایی‌های آن را به‌دست آورد. محاسبه ارزش دقیق دارایی‌های استارت‌آپ چالش اصلی در این روش است، به‌ویژه در مواردی که استارت‌آپ دارایی‌های مشهود زیادی در اختیار نداشته باشد.

آغاز دوران افول سرمایه‌گذاری در ایران از یک دهه پیش

حامد حافظی، فعال استارت‌آپی در گفت‌وگو با صمت بااشاره به دلایل کم بودن سرمایه‌گذاری در اکوسیستم استارت‌آپی گفت: بیش از اینکه این معضل مربوط به اکوسیستم استارت‌آپ‌ها باشد، مشکل از شرایط اقتصادی کشور است. این امر باعث شده است که نه‌تنها استارت‌آپ‌ها برای سرمایه‌گذاران جذاب نباشند، بلکه میزان سرمایه‌گذاری در حوزه‌های سنتی اقتصادی هم کمتر باشد. برای مثال، سرمایه‌گذاری در حوزه مسکن و ملک که یکی از پررونق‌ترین عرصه‌ها برای سرمایه‌گذاران به‌حساب می‌آمد هم، مسکوت مانده و به نسبت یک تا ۲ دهه اخیر سرمایه‌گذاری در حوزه ملک هم کمتر شده است.

خارج پر زرق و برق

وی افزود: بی‌شک هر چقدر عرصه سرمایه‌گذاری پرریسک‌تر باشد، درصد سرمایه‌گذاری هم کمتر می‌شود. میزان ریسک یک فعالیت اقتصادی در هر کشوری به عدم‌ثبات اقتصادی آن بر می‌گردد. به‌عبارت روشن‌تر، وقتی تورم در اقتصاد کشوری سیر صعودی داشته باشد، فعالیت‌های اقتصادی قابل‌پیش‌بینی نخواهند بود، به‌همین‌دلیل میزان سرمایه‌گذاری به‌شدت کاهش می‌یابد. در این شرایط، بیشتر سرمایه‌داران ترجیح می‌دهند که دارایی‌های خود را در زمینه‌های کم‌ریسک نظیر خرید طلا و دلار سرمایه‌گذاری کنند، نه آنکه سراغ حوزه‌های خطرپذیر نظیر استارت‌آپ‌ها بروند. به‌دلیل وضع اقتصادی موجود، ریسک سرمایه‌گذاری در اکوسیستم استارت‌آپی بالا است؛ البته بحث درون‌اکوسیستمی هم بی‌تاثیر نیست؛ اما اصلی‌ترین علت به عدم‌ثبات اقتصادی بر می‌گردد و سرمایه‌گذاران به‌دلیل وضع اقتصادی موجود در جاهای کم‌ریسک یا در خارج از کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند.

ارزش‌گذاری از مسیر تبادلات مالی می‌گذرد

حافظی گفت: اینکه استارت‌آپ در چه مرحله‌ای از تولید قرار دارد، در روند ارزش‌گذاری اهمیت زیادی دارد. در واقع، ارزش استارت‌آپ‌ها در مراحل مختلف متفاوت است؛ اینکه استارت‌آپی در حد ایده یا محصول اولیه با تعداد کاربر کم باشد؛ با آن استارت‌آپی که تراکنش مالی بالایی دارد و در پختگی به‌سر می‌برد، فرق می‌کند. در واقع، باید به جایی برسد که شبیه یک بیزینس سنتی آورده مالی داشته باشد. در نهایت، صورت‌های مالی یک استارت‌آپ است که ارزش‌گذاری را تعیین می‌کند؛ اما در استارت‌آپ‌ها در نخستین دوره‌های تولدشان ورود به بحث مالی مطرح نیست و تعداد کاربران مهم است و بازدید سایت جزو معیارهای رشد به‌حساب می‌آید. به‌گفته حافظی، استارت‌آپی که سیر رشد خود را طی کرده است، می‌تواند به بحث ارزش‌گذاری فکر کند.

سنگ بزرگ برندارید

وی درباره اهمیت شناخت بازار در بدو تاسیس یک استارت‌آپ گفت: خوب است رهبران استارت‌آپی در بدو تاسیس کسب‌وکار خود براساس اصول تصمیم بگیرند و نیاز واقعی را ببینند. بسیاری از استارت‌آپ‌ها با آنچه در گام نخست شکل گرفتند و آن چیزی که بعدها رسیدند، فرق داشتند. برای مثال، شاید در ابتدای مسیر پیام‌رسانی نظیر واتس‌آپ قصد پیام‌رسان بودن را نداشتند و رهبران آنها هم نمی‌دانستند که قرار است یکی از بزرگ‌ترین پیام‌رسان‌های جهان را طراحی کنند، اما بعدها با دیدن نیاز جامعه خود را با آن وفق دادند.

تغییر؛ کلید طلایی پیشرفت

حافظی گفت: آمازون هم نمونه واضحی برای این روند است، این پلتفرم تنها برای خرید و فروش کتاب راه‌اندازی شده بود، اما بعدها تغییر کرد و تبدیل به بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی جهان شد.

 اگر یک استارت‌آپ با هدف رفع نیاز واقعی جامعه تاسیس شده باشد، بهتر می‌تواند مسیر آتی خود را پیش‌بینی کند.

بنابراین، ایده‌های فقط بزرگ دلیل کافی بر رشد و توسعه یک استارت‌آپ نیست. پس بهتر است رهبران استارت‌آپ‌ها سنگ‌های بزرگ برندارند و ابتدا به شناخت بازار بپردازند و در طول مسیر هم تغییر کنند. در اصل، تغییرپذیری هم موضوع مهمی است که هر استارت‌آپ باید توانایی همسو شدن با آنها را داشته باشد.

ابتدا به فروش فکر کنید

در ادامه، سراغ یکی دیگر از صاحبان ایده در دنیای استارت‌آپی رفتیم که پیش از آغاز کار به‌واسطه فعالیت‌ها و مقام‌هایی که در مسابقات بین‌المللی رباتیک آورده بود، تصمیم گرفت یک شرکت استارت‌آپی در همین زمینه تاسیس کند، اما پس از مدتی با شکست مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد که راه دیگری برای توسعه در پیش گیرد. مجید یساری، رهبر این استارت‌آپ در گفت‌وگو با صمت گفت: یکی از مهم‌ترین شروطی که برای جذب سرمایه‌گذار مهم است، فروش کافی و استقبال از محصول و خدمات تولیدشده است. در واقع، آنها باید در گام نخست نیازهای بازار را بشناسند تا بتوانند بقای خود را حفظ کنند.

یساری گفت: بیشتر استارت‌آپ‌ها روندی معکوس در تولید و شکوفایی پیش می‌گیرند و لازم است از تجربه شرکت‌های بزرگ و موفق، نهایت استفاده را کنند. در ابتدای فعالیت خود، شروع به ساخت محصول کردیم، اما چون بازاری برای فروش پیدا نکردیم، دارایی‌مان ارزشی واقعی برای سرمایه‌گذاران پیدا نکرد. مدت زمان زیادی هزینه‌های اضافی پرداختیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که فعالیت خود را در دل یک مجموعه بزرگ نهادینه کنیم و به‌صورت یک گروه فعال، پروژه‌های حوزه‌های الکترونیک نرم‌افزار و هوش‌مصنوعی را با آخرین فناوری‌ها به‌سرانجام برسانیم.

چرا استارت‌آپ راه می‌اندازید؟

یساری افزود: هر کسب‌وکاری باید بداند که برای رفع چه نیازی شکل گرفته است و در واقع پیش از شکل‌گیری کسب‌وکارها دلیل شکل‌گیری آنها می‌تواند نیازهای رفع‌نشده در آن حوزه خاص باشد، اما اینکه چگونه به این نیازها باید دسترسی داشت، خود فرآیندی زمانبر است که بیشتر رهبران استارت‌آپ‌ها به آخرین موردی که می‌رسند، نیازسنجی بازار است. در واقع، آنها در فرآیند تولید محصول کالا یا خدمات قرار می‌گیرند و بعد در ارائه آن به بازار با مشکل مواجه می‌شوند و می‌فهمند که محصول‌شان موردنیاز بازار نبوده، هرچند مبتنی بر فناوری است.

وی بااشاره به ارتباط مهم صنعت با دانشگاه گفت: ارتباط صنعت با دانشگاه، اصلی‌ترین مانع یک کسب‌وکار نوپا به‌ویژه در بخش فناوری است. کم پیش می‌آید که مشکلات صنعت کشور در دانشگاه‌ها بررسی شود. حال اگر این ارتباط برقرار شود، فرآیند نیازسنجی به‌راحتی انجام می‌شود و در این شرایط، افراد خبره، توانمند و باثبات به‌آسانی می‌توانند حتی باوجود تحریم‌ها مشکلات کشور را حل کنند. به‌گفته وی، ارتباط صنعت با دانشگاه، نیازسنجی و تیم خوب می‌تواند مسیر استارت‌آپ‌های یک کشور را به شکوفایی برساند و آنها را از خطر فروپاشی برهاند.

تجربه خارجی‌ها

وب‌ون در روزهای بالا گرفتن تب اینترنت در سال ۱۹۹۶، توسط لوئیس بوردرز تاسیس شد. او در سال ۱۹۷۱ نیز از موسسان کتابفروشی بوردرز بود.

وب‌ون با همکاری شرکت مهندسی بچتل، یک میلیارد دلار صرف ساختن انبار خود کرد و ناوگانی از کامیون نیز برای تحویل کالا به مشتریان خود، خرید. از سوی دیگر، سهام شرکت رقیبش یعنی هوم‌گروکر را نیز که اوضاع خوبی نداشت، به‌بهای ۱.۲ میلیارد دلار خریداری کرد. این شرکت در سال ۲۰۰۰ یعنی روزهای اوجش، ۱۷۸.۵ میلیون دلار فروش داشت، اما ۵۲۵.۴ میلیون دلار هم هزینه کرده بود.

وب‌ون در دوران اوجش در بیش از ۱۰ بازار امریکا فعالیت داشت؛ منطقه بی‌سانفرانسیسکو، دالاس، سن‌دیگو، لس‌آنجلس، شیکاگو، سیاتل، پورتلند، اُرِگون، آتلانتا، جورجیا، ساکرامنتو، اورینج کانتری و کالیفرنیا. با این امید که این رقم را تا سال ۲۰۰۱ به ۲۶ شهر برساند.

 سرمایه‌گذاران فشار زیادی بر شرکت می‌آوردند تا زودتر به سوددهی برسد. همین فشار و رشد سریع، بعدها گریبانگیر وب‌ون شد، به‌گونه‌ای که سی‌نت این کسب‌وکار را یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های تاریخ خوانده است.

سخن پایانی

صاحب‌نظران مالی درباره اینکه آیا ارزشیابی سهام یک استارت‌آپ علم است یا هنر به توافق چندانی دست نیافته‌اند. از آنجایی که فرآیند ارزشیابی از مجموع تجارب و تحقیقات بازارهای مالی و ایجاد مدل‌های ریاضی یا تجربی توسعه‌یافته ‌است، بنابراین تلقی این رشته به‌عنوان هنر منطقی نیست. گفتنی است، ارزش‌گذاری تنها برای سهم‌های بورسی یا استارت‌آپ‌ها مطرح نیست؛ در اصل یکی از مهم‌ترین نکات در زمینه ارزش‌گذاری، توافق داشتن طرفین سر نرخ اعلام‌شده است و تا زمانی که طرفین توافقی روی نرخ اعلام‌شده نداشته باشند، استارت‌آپ موردنظر ارزش اعتباری چندانی ندارد. ارزش‌گذاری استارت‌آپ عاملی مهم برای تعیین میزان سهام سرمایه‌گذار و معیاری اساسی در چگونگی پیشبرد مذاکرات بین طرفین است. هنگامی که عبارت ارزش‌گذاری را برای استارت‌آپ‌ها به کار می‌بریم، منظور رقمی است که سرمایه‌گذاران و موسسان استارت‌آپ‌ها مذکرات خود را برپایه آن انجام می‌دهند./روزنامه صمت

کدخبر: 297300 مهتاب دمیرچی

ارسال نظر

 

آخرین اخبار