در بررسی صمت از چشمانداز انرژی در سال آتی مطرح شد
شاید وقتی دیگر ...
توسعهنایافتگی کشور در بخش مدیریت انرژی از جمله مشکلاتی است که هرچند در سالهای اخیر رخ نموده، اما شدت و وسعت آن بهاندازهای است که به چالشی جدی برای بخش معدن و صنایع معدنی بدل شده است.
امسال صنایع ۲ بحران تابستانی و زمستانی را پشتسر گذاشتند و متحمل ضرر و زیانی هنگفت شدند. از سوی دیگر، با همه پیشبینیهای انجامگرفته و مازوتسوزی بیوقفه زمستانی، که هوایی برای نفس کشیدن باقی نگذاشت، باز هم تبعات کمبود سوخت و مدیریت نادرست، گریبان بخش خانگی را گرفت و در سردترین روزهای سال بخشهایی از کشور با قطع گاز یا افت فشار روبهرو شدند. امسال که با بد و خوب خود سپری شد، اما برای اینکه این ماجرا در سال آینده تکرار نشود، راهکاری وجود دارد یا اینکه باید منتظر بازتکرار این چرخه در سال پیشرو باشیم؟
گزارش امروز صمت به موضوع چالش تامین انرژی در سال آینده پرداخته است و از سالار باوند و مهدی لطفیاصل، ۲ تن از کارشناسان و فعالان حوزه معدن پرسیدیم چه راهکار کوتاهمدتی برای حل این معضل وجود دارد.
صنعت مهمتر است یا بخش خانگی؟
سالار باوند ـ کارشناس و فعال معدنی: فلسفه وجودی صنایع برای این است که شرایط بهتری را برای زندگی مردم فراهم کنند. برای اینکه مواد اولیه و مایحتاج مردم را فراهم آورند، برای اینکه فرصتهای شغلی ایجاد کنند و زندگی مردم را سهولت بخشند. بنابراین، خود صنایع در جایگاهی نیستند که اولویتی نسبت به مردم داشته باشند. پس اگر در درجه دوم اهمیت قرار نداشته باشند، در بهترین حالت همارزش هستند. فرض کنید همسر و فرزند کسی در حال غرق شدن باشند. این فرد باید کدامیک را نجات دهد. در واقع، فرد مسئول جان هردوی آنها است و نمیتواند بنا بر محاسبه مشخص کند که کدامیک بر دیگری ارجح است.مثال فوق کاملا درباره این بحث مصداق دارد. دولت نسبت به هردوی این بخشها مسئولیت دارد و نمیتواند یکی را بر دیگری اولویت دهد، زیرا قابلتفکیک از همدیگر نیستند.
در تمام دنیا برای راهاندازی صنایع باید ابتدا بررسی فنی و اقتصادی انجام گیرد تا فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی در تضاد با مصالح جمعی قرار نگیرد و با ظرفیتهای موجود، امکانپذیر و مقرون بهصرفه باشد.برای اینکه صنعتی بتواند درست کار خود را پیش ببرد، باید زیرساختهای مناسبی در اختیار داشته باشد و باتوجه به وضعیتی که صنایع در چند سال گذشته با آن دست به گریبان بودند، کاملا روشن است که باتوجه به افزایش جمعیت و شرکتها و صنایع تولیدی، زیرساختها افزایش پیدا نکرده است. بنابراین، ما امروز با مشکل انرژی در همه بخشهای صنعتی و خانگی مواجهیم؛ در تابستان برق قطع میشود و در زمستان گاز. در زمانی هم که برق صنایع قطع نشده است مجبور شده اند که مصرف خود را کاهش دهند و به این ترتیب راهی جز این نداشتهاند که تنها بخشی از خط تولید خود را مورد بهرهبرداری قرار دهند و فعالیت دیگر بخشها را متوقف کنند. در زمستان هم مشکل گاز پیش میآید و واحدهای تولیدی ناچار به کاهش مصرف یا تعطیلی هستند. به این ترتیب نرخ تمامشده محصولات بالا میرود و بهتبع آن، تورم ایجاد میشود.
دورنمای مشکلات
وقتی همه این مشکلات را از ابتدا تا انتها بررسی کنیم، روشن میشود که ما در زمینه تامین انرژی با کاستیهای فراوانی روبهرو شدهایم و دولت نتوانسته است زیرساختهای مناسبی را فراهم کند. متاسفانه کسانی تصمیمگیرنده بودهاند که تخصصی نداشتند و بهجای جبران کمبودها، مجوز احداث تعداد زیادی کارخانه را صادر کردهاند، چرا که دورنمایی از مشکلاتی که ایجاد میشود، نداشتهاند. امروزه ما بهجای اینکه ۵ کارخانه داشته باشیم که با ۱۰۰ درصد ظرفیت خود کار کنند، ۱۰ کارخانه داریم که در بهترین حالت با ۶۰ درصد ظرفیت کار میکنند و به این ترتیب میخواهیم با دنیا رقابت کنیم و نرخ تمامشده کالاها رقابتی باشد و به تورم دامن نزند.تا همین چند سال گذشته، اگر کسی میخواست کسبوکاری در محلهای راهاندازی کند، ابتدا نیازسنجی میشد که روشن شود، چه تعدادی از آن کسبوکار در محل موجود است و آیا به واحد مشابه جدید نیاز هست یا خیر، اما امروز باتوجه به اینکه روشن است زیرساختهای لازم و ضروری فراهم نیست، باز هم مجوز تاسیس بخشهای صنعتی بزرگ صادر میشود.به این ترتیب است که متاسفانه بسیاری از صنایع ما امروز تعطیل شده یا به ورشکستگی رسیدهاند و برخی دیگر با نیمی از ظرفیت خود فعالیت میکنند. این معضل در اشتغال هم تاثیر میگذارد. بسیاری از واحدهای صنعتی بهناچار دست به تعدیل نیرو زدهاند.
چشمانداز
شاید اگر همین امروز دست به اصلاح ساختارها بزنند، بتوان امیدوار بود، در چند سال آینده مشکلات کمتر شود.ما باید از شعارهای کلیشهای برون بیاییم و به چشمانداز دورتر نگاه کنیم. تا امروز همه مدیران کار خود را با شعار آغاز کردهاند و تا زمانی که یکی از این شعارها به مرحله عمل برسد، دوران آن مدیر هم به سر رسیده و صندلی خود را به مسئول دیگری داده است و باز همین آش و همین کاسه.تا زمانی که این سیاست وجود دارد، نمیتوان نسخهای برای رفع مشکلات پیچید. تا زمانی که افراد متخصص خانهنشین هستند و آنهایی که نه توان و تخصص لازم و نه تجربه کافی دارند، چند ماهی در صندلی مدیریت مینشینند و بعد هم میروند، امیدی به رفع این بحرانها نیست.
مشکل تامین زیرساختهای انرژی بههیچوجه در چشمانداز کوتاهمدت قابلحل نیست. اگر کسی سردردی داشته باشد، میتواند با یک مسکن درد خود را تسکین دهد، اما باید در پی درمان برود. وضع ما مثل مریضی است که دیگر دردش با یکی، دو مسکن درمان نمیشود و بیماری گسترده شده است و چارهای جز درمان جدی وجود ندارد.کارهایی که در چند سال اخیر انجام شده، مسکنهای موقتی بوده است تا مقاطع بحرانی را پشتسر بگذاریم.الان دیگر چارهای جز این نیست که نسبت به اصلاح ساختارها اقدامی عاجل انجام گیرد و تا حصول نتیجه کجدار و مریز روزگارمان را سپری کنیم.بهعبارت دیگر، باید انرژی را باتوجه به ضرورت و نیاز بین بخشهای مختلف توزیع کرد. جایی بهنفع بخش خانگی انرژی کارخانه را قطع کرد و جایی این بخش را تحتفشار قرار داد تا نیاز صنایع مادر تامین شود.
مدیریت انرژیهای پاک
بهگمان من، اگر استفاده از انرژی خورشیدی امکانپذیر باشد، باز هم مسکنی موقتی است. کدام کشوری را سراغ دارید که عمده انرژی موردنیاز بخش صنعت خود را با استفاده از انرژی خورشیدی تامین کند؟شاید بتوان خوشبینانه گفت که در مناطقی که ظرفیت زیادی وجود دارد، میتوان انرژی خورشید را جایگزین سوختهای دیگر کرد، اما این نوع انرژی نمیتواند برای تامین نیاز مردم و صنایع عمومیت پیدا کند.
در اینجا باز باید تاکید کرد که مشکل عمده کشور ما، نه کمبود انرژی که ضعف مدیریت است. زمانی به صنایع تکلیف کردند که کورههای مازوت یا گازوئیلسوز خود را گازسوز کنند، چرا که دیگر سهمیه این 2 نوع سوخت آلاینده به آنها داده نمیشود و نامهها و مستندات آن هنوز موجود است. بهاینترتیب، صنایع ناچار شدند همه گازسوز شوند، اما امروز که این تغییر انجام گرفته، زمستانها تکلیف میکنند که بهواسطه کمبود گاز، مشعلها را خاموش کنید.با این وصف به فرض اگر استفاده از انرژی خورشیدی هم اجباری شود یا امکانات و مشوقهایی برای سوق دادن صنایع به این سمت در نظر بگیرند، بدون شک با این سبک و شیوه مدیریت چند سال آینده دوباره سرجای امروزمان هستیم و همین مشکل از جای دیگری خود را نشان خواهد داد.
تامین انرژی و چالشهای آن
مهدی لطفیاصل ـ کارشناس و فعال معدن: یکی از عوامل تاثیرگذار در بحث توجیه اقتصادی بنگاههای تولیدی بهویژه معادن و صنایع، عامل انرژی است. این عامل در معادن بهصورت سوخت مصرفی ماشینآلات معدنی و در سطحی پایینتر گرمایش در نظر گرفته شده است.در صنایع عامل انرژی را برق و گاز تامین میکنند و در موارد محدودی از سوختهای فسیلی برای تامین این عامل استفاده میشود.بنابراین برای تولید یک محصول معدنی یا صنعتی مهمترین مولفه، تامین انرژی موردنیاز با ایجاد زیرساختهای مناسب و بدیهی است هرگونه کمبود در این زمینه و یا ایجاد محدودیت در دسترسی به آن آسیبهای جبرانناپذیری به بخش معادن و صنایع وارد خواهد کرد.
کاهش تولید، از دست دادن بازارهای هدف بهدلیل عدمدستیابی بهمیزان تولید پیشبینیشده، بیکاری کارگران، کاهش بازدهی صنایع و... از جمله آسیبهای کمبود انرژی در بخش صنایع است.مشخص است که در این صورت بهدلیل کاهش میزان تولید، نرخ نهایی که بهدست مصرفکننده خواهد رسید، افزایش خواهد یافت و همین امر سببساز بسیاری از مشکلات ثانویه میشود.
منبع مطمئن در تامین انرژی
بهنظر میرسد که بهدلیل نبود برنامهریزی مناسب طی سالهای گذشته مشکل تامین انرژی صنایع در سال آتی همچنان پابرجا بماند، مگر اینکه در این مدت محدود، دولت با ارائه تسهیلات مناسب، دارندگان صنایع بزرگمقیاس و متوسطمقیاس را تشویق کند تا در راستای ایجاد و احداث نیروگاههای برق اقدام کنند تا منبعی مطمئن برای تامین انرژی موردنیاز خود در اختیار داشته باشند. خوشبختانه اینگونه طرحهای تامین انرژی در شهرکهای صنعتی که محل تجمع صنایع است، میتواند قابلیت اجرایی بالایی داشته باشد.
شبکاری در بخش صنعت
همانگونه که اشاره شد، هرگونه ایجاد محدودیت در فعالیت صنایع موجب آسیبپذیری بیشتر آنها میشود، بنابراین با تغییر زمان فعالیت آنها شاید مشکل تامین انرژی دیگر مصرفکنندگان تامین شود،اما خسارتی که این موضوع به صنایع وارد میکند، بسیار چشمگیر و چرخه باطلی است که باعث میشود برای حل یک مشکل، گرفتار مشکلی بهمراتب بزرگتر شویم.
تامین انرژی بخش خانگی یا صنعتی
بهنظر میرسد در سالهای گذشته باید بهگونهای برنامهریزی میشد که ناچار به اولویتبندی و انتخاب میان تامین انرژی صنایع یا بخش خانگی نمیشدیم، چرا که هرکدام از این بخشها اهمیت و ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد و ایجاد محدودیت برای هر یک یا اولویت دادن به هرکدام سببساز مشکلات و خسارتهای جبرانناپذیری خواهد شد.
باتوجه به اینکه مشکل تامین انرژی چند وقتی است که در صنایع بهوجود آمده است، بنابراین تا پیش از این صاحبان صنایع کمبود انرژی را چندان جدی نگرفته بودند، اما در حال حاضر و باتوجه به وجود محدودیت در این زمینه چند صباحی است که صاحبان صنایع مشکل تامین انرژی را جدیترین مشکل در زمینه فعالیت اقتصادی میدانند و اقدامات اولیه در راستای برطرف کردن این مشکل را عملیاتی کردهاند.
راهکارهایی برای حل چالش
اما برای حل این مشکل ضروری است صاحبان صنایع موردحمایت دولت قرار گیرند تا با همکاری یکدیگر نسبت به رفع آن اقدام کنند. از جمله اقداماتی که بهسرعت باید موردتوجه قرار گیرد، سرمایهگذاری در بخش ایجاد و احداث نیروگاههای برق چه بهشکل نیروگاههای انرژی پاک یا نیروگاههای فسیلی، بسته به محل وقوع صنایع و جغرافیای منطقه است که در این صورت در کوتاهمدت مشکل تامین انرژی، بهصورت حداقلی برطرف خواهد شد. همچنین، ضرورت دارد دولت با ایجاد مشوقهای مناسب بخش خصوصی را برای احداث نیروگاههای برق موردحمایت قرار دهد.
سخن پایانی
معدن و صنایع وابسته یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی در جهان است، بنابراین بدیهی است که تامین انرژی برای این بخش اهمیتی غیرقابلانکار دارد، اما متاسفانه در کشور ما تا امروز از این اصل غفلت شده است و در کوتاهمدت هم امیدی به بهبود شرایط نیست.البته اگر خوشبینانه نگاه کنیم، شاید بتوان با اقداماتی عاجل راهی برای برونرفت از این بحران یافت. از جمله روشهایی که سریع به نتیجه مطلوب میرسد، فراهم کردن امکان تولید و بهرهبرداری از انرژی پاک است. شاید اگر دولت تسهیلاتی در این زمینه به واحدهای سرمایهگذاری، صنعتی و معدنی اختصاص دهد، بتوان از ظرفیت فراوان کشور در این زمینه استفاده و مشکل موجود را با کمترین آسیب به طبیعت و حداقل هزینه مرتفع کرد.
ارسال نظر