هدفگذاری تولید ۳ میلیون تنی در ذوبآهن
مدیرعامل ذوبآهن اصفهان از نبود ماده اولیه برای کارخانهای با ۱۴هزار کارگر و قیمتگذاری دستوری درددلهایی داشت و میگفت: ذوبآهن کارخانهای است که فقط با تأمین ماده اولیه داخلی که فراوان هم هست، جهش تولید را محقق میکند، ولی باز هم گوش شنوایی نیست.
منصور یزدیزاده مدیرعامل شرکت ذوبآهن اصفهان ، از دغدغههای تولید و برنامههای این کارخانه در سال جهش تولید گفت.وی در ادامه ضمن پاسخ به سؤالات، به بیان مشکلات این واحد تولیدی و دلایل نوسانات نرخ بازار آهن و فولاد پرداخت.
مدیرعامل ذوبآهن معتقد است: "اگر دولت حساسیت خود را از بازار فولاد بردارد مطمئناً قیمتها عادی خواهند شد. البته ما هیچ مخالفتی با کنترل نرخ نداریم ولی کنترل نرخ باید در زنجیره از ابتدا تا انتها باشد. درحالحاضر نرخ سنگآهن باید ۸ درصد، کُنسانتره ۱۳ درصد وگُندله ۲۲ درصد شمش فولاد خوزستان باشد اما ببینید چه نسبتی دارد! "
یزدیزاده میگوید: "علاوه بر این باید دقت شود که ذوبآهن ۱۰ درصد فولاد کشور را تولید میکند و حق دارد که ۱۰ درصد مواد اولیه را داشته باشد اما متأسفانه تأمین مواد بهسختی انجام میشود و همین امر مشکلاتی را برای ما به وجود آورده است."
در ادامه مشروح گفتوگوی با مدیرعامل ذوبآهن را بخوانید.
قیمتگذاری محصولات فولادی چه در بورس و چه در بازار آزاد همیشه محل بحث بوده و این روزها هم اعتراضاتی به آن مطرح است، نظر شما در این رابطه چیست؟
دغدغۀ دولت برای همگان روشن است یعنی کسی قصد اذیت ندارد اما چیزی که برای ما مسجّل است بحث نگرانی از بابت قیمتهاست. کلاً بهصورت طبیعی ما در ابتدای هر سال یک تورم انتظاری را پیشبینی میکنیم و افزایش برخی از هزینهها غیر قابل اجتناب است. دولت هم این را میداند و رصد لازم را بر مؤلفههای تأثیرگذار بر قیمتها از جمله نرخ ارز، محدودیت ارزی و درآمد ارزی انجام میدهد.
چرا کنترل قیمتگذاری دولت مشمول تمام زنجیره تولید نیست؟
بهاعتقاد بنده کنترل قیمتها حق مسلم دولتها است آن هم در شرایطی که کشور تحت فشار تحریمهای استکبار قرار دارد، اما نکته مهم اینجاست اگر قرار است کنترل نرخ صورت گیرد باید این موضوع در کل زنجیره دیده شود. ما میگوییم اشکال ندارد دولت کنترل قیمتها را انجام دهد اما به ما نگویید نرخ محصول شما نباید افزایش پیدا کند ولی از آن طرف نهادههای تولید رشد نرخ داشته باشند، این بزرگترین بحث ماست.
بنده چند روز پیش داشتم با یکی از تأمینکنندههای گُندله صحبت میکردم و به او گفتم "ضریب ۲۳درصدی که دولت برای شما تعیین کرده است، برای گندله با عیار ۶۵درصدی است اما شما درصد عیار را ۶۴ کردهاید و در نهایت چیزی که تولید میکنید ضریب ۵۸درصدی دارد". او معتقد بود غیر از این نرخ برایشان تولید صرفه ندارد، پس در این شرایط چرا محصولات ما باید تابعی از نرخ شِمش باشد اما نهادۀ تولید مانند سنگآهن نباید تحت کنترل قیمتی قرار گیرند؟! این ایراد است، ما میگوییم برخورد یک بام و دو هوا نداشته باشید.
معیار قیمتها باید رقم صادراتی و منطبق با خوداظهاری باشد
نکتۀ دوم این است که فرمولی در ستاد تنظیم بازار به تصویب رسیده است که براساس آن ۸۳ درصد نرخ صادراتی، کف نرخ محصولی است که تولیدکنندگان آن را در بورس عرضه میکنند، این در حالی است که قیمتها باید معقول باشند. ما اگر بخواهیم مطابق این فرمول عمل کنیم متأسفانه با دو اتفاق روبهرو میشویم؛ نخست اینکه نرخ صادراتی فوبمان ایراد دارد بهعنوان نمونه ما یک شمش را ۳۷۰ دلار صادر میکنیم اما آقایان میگویند "آن چیزی که ما نرخ گذاشتیم ۳۴۰ دلار است"، این نخستین اشتباه است.
بهعبارتی شما معتقدید نرخ معیار باید نرخ صادراتی باشد؟
باید معیار صادراتی و منطبق با خوداظهاری باشد، بهاعتقاد من باید اعتماد بکنیم.
اما باید بازار را هم در نظر گرفت.
تقاضای بازار که بیش از اینهاست. ما میگوییم اشکال ندارد ۸۳ درصد کف، سقف باید صد باشد، یعنی همان نرخ فوب، چرا آن را نمیپذیرید؟ میآیند حتی ۲۰۰ تومان هم از آن کم میکنند.
۲۸میلیون تن تولید فولاد سالانه را کجا میخواهیم مصرف کنیم؟
نکتۀ دیگر این است که ما درحالحاضر از یک کشور واردکننده به یک کشور صادرکننده تبدیل شدهایم، بهعبارتی اگر خدای نکرده بخواهد اتفاقی برای صادرات فولاد ایران بیفتد، فولاد ایران دچار بحران میشود، ما ۲۸ میلیون تن تولید فولاد سالانه را کجا میخواهیم مصرف کنیم؟ مگر چقدر میشود فولاد را نگهداشت؟ بعد هم اگر بخواهید آن را نگه دارید مگر سرمایه در گردش داریم؟ بانکها با نرخهای آنچنانی تأمین سرمایه میکنند.
ماجرای رانتی که کنترل قیمتهای سال ۹۷ در بازار ایجاد کرد
پس کشوری که از واردکننده به صادرکننده تبدیل شده است بهراحتی میتواند ۱۰ تا ۱۲ میلیون تن صادرات انجام دهد، در این شرایط تولیدکننده دیگر نباید دغدغۀ ارز داخلی داشته باشد. سال ۹۷ همین کنترلها بهروی نرخ باعث شد رانت در بازار ایجاد شود.
معاونت معدنی وزارت صمت در آن مقطع ابلاغ کرد هر کسی که میخواهد کالایی را تحویل بگیرد باید مابهالتفاوتش را پرداخت کند، این یک تصمیم عقبگرد بود زیرا معاملات بورس انجام و قطعیت پیدا کرده بود. مگر میشد تمام مشتریها بیایند در خرید قطعی نرخ تفاوتش را برگردانند.
بورس کارکرد خودش را داشته باشد، محصول بهاندازه کافی عرضه خواهد شد
بهاعتقاد بنده اگر سازوکار بورس کارکرد خودش را داشته باشد و دخالتی در آن انجام نشود مطمئن باشید بهاندازۀ کافی محصول برای عرضه وجود خواهد داشت.
شما هر کجا محدودیت ایجاد کنید عکسالعمل منفی میبینید. درحالحاضر اگر دولت حساسیت خود را از بازار فولاد بردارد مطمئناً قیمتها عادی خواهند شد. باز هم تأکید میکنم ما هیچ مخالفتی با کنترل نرخ نداریم ولی کنترل نرخ باید در زنجیره از ابتدا تا انتها باشد. درحالحاضر نرخ سنگآهن باید ۸ درصد، کُنسانتره ۱۳ درصد و گُندله ۲۲ درصد شمش فولاد خوزستان باشد اما ببینید چه نسبتی دارد!
سود معدنیها تا دوبرابر فولادیها است
در کُدال همۀ اطلاعات منتشر میشود، سود عملیاتی مجموعهها را بهنسبت فروششان مقایسه کنید، مشاهده میکنید که سود معدنیها بسیار زیاد و حتی تا دوبرابر فولادیها است، ما میگوییم زنجیره داخلی هم باید سقف نرخ داشته باشند.
اما معدنیها این سودها را قبول ندارند و همیشه گلهمند هستند "فولادیها مواد را از ما ارزان خریداری میکنند."
کافی است نسبت سود به فروش معدنیها بررسی شود که در نهایت مشاهده میشود ارقام بسیار بالایی است. اما باید این نکته را هم بگویم که متأسفانه معادن سرمایهگذاری نمیکنند بیشتر فعالیتها در سطح است و فقط از دورهای که پروانه بهرهبرداری گرفتهاند تا زمانی که دورهشان به اتمام برسد تمام هم و غمَشان این است که بیشترین سود را کسب کنند.
با توجه به اینکه کارخانه ذوبآهن در فرآیند تولید با دیگر فولادسازها تفاوت دارد، آیا در دولت مطرح نکردهاید که برای مشکلات قیمتگذاری و افزایش نهادههای تولید و تخصیص مواد با نرخ مناسب برای این کارخانه تصمیمات جداگانه بگیرند؟
بله، مذاکره شده ولی حتماً اشکال از ما بوده که این را زیاد نگفتیم شاید این مسئله باید بیشتر تکرار شود. سال گذشته توانستیم در کمیسیون زیربنایی دولت مصوبۀ طرح تشریفات ۱ میلیون و ۷۵۰ هزار تُن سنگآهن دانهبندی را دریافت کنیم. در آن جلسه مفصل مشکلات را عنوان کردیم تا در نهایت مصوبه را دریافت کردیم. در آن جلسه نماینده بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، وزارت مسکن، وزارت صنعت، وزارت کار و وزارت کشور حضور داشتند، گفتیم قصۀ ذوبآهن متفاوت است که مجوز طرح تشریفات سنگآهن دانهبندی را صادر کردند.
خیلی وقتها هیاهوی فولادیهای دیگر آنقدر زیاد میشود که اصلاً صدای ذوبآهن در آن گم میشود
اگر برای شما یک نرخ جدا در نظر بگیرند بهدلیل رقابتی که در بورس شکل گرفته است، مطمئناً سهم شما از بقیه کمتر خواهد بود و احتمالاً شما نمیتوانید محصولتان را با نرخ بالاتر به فروش برسانید.
ما تنها شرکتی هستیم که عیار محصولاتمان بالاست. یکی از اشکالات که در قیمتگذاری دستوری وجود دارد همین نکته است که میگویند "میلگرد، میلگرد است"! و تفاوتی قائل نیستند.
در فرآیند تولید ما سنگآهن مستقیم به فولاد تبدیل میشود و ناخالصی محصولات سایر شرکتها را ندارد، این یکی از ویژگیهای فولاد ذوبآهن است، علاوه بر این ما از آلیاژها استفاده میکنیم که مغز فولاد تا سطح از نظر مقاومت یکی است اما دیگران از آب برای افزایش مقاومت میلگرد استفاده میکنند، یا مثلاً تیرآهن در همه جای دنیا قیمتش ۵۰ دلار تا ۱۰۰ دلار همیشه گرانتر از میلگرد است چون فرآیند تولید آن سختتر است و کنترلها و دقت بیشتری میخواهد و تولید آن هزینهبر است، اما اینجا اگر بخواهیم اینطوری حساب بکنیم من باید تیرآهن را در بورس ۶۲۰۰ تومان بفروشم اما میگویند "۵۵۰۰ تومان نباید بیشتر شود."، روی چه حساب و معیاری؟ معیار کنونی نرخ شِمش است که بر این اساس نرخ میلگرد شِمش بهاضافه ۱۲ درصد و نرخ تیرآهن شمش بهاضافه ۱۴ درصد است. این ۱۲ درصد و ۱۴ درصد از کجا آمده است؟
ذوبآهن بازار را مختل نمیکند ایراد به قیمتگذاری دولت است
این ابهام وجود دارد که وقتی قیمتها برای شما قابل قبول نیست، میزان عرضه محصول به بورس کالا را کاهش میدهید و در بازار عرضه میکنید و همین موضوع عاملی میشود تا اختلاف در بازار ایجاد شود.
خیر، دیگران این کار را میکنند اما ذوبآهن تنها شرکتی است که تمام محصولات ساختمانیاش را در بورس به فروش میرساند. فقط بنا به خواسته وزارت صمت یک مجوز به ما داده شد تا بتوانیم بخشی از تقاضا را در بازار بورس کم کنیم تا پروژههای عمرانی که به تأیید معاونت عمرانی استانداری رسیده است ساماندهی پیدا کند.
ما بههیچوجه خارج از ضوابط محصول وارد بازار نکردهایم. ما ۵۰ درصد تولیدمان را صادر میکنیم زیرا باید ذغال وارد کنیم به همین دلیل است که سهم انرژی در نرخ تمامشدۀ ما حدود ۵۰ درصد است.
چرا ذغال مورد نیاز خود را از داخل تأمین نمیکنید؟
ذغال داخلی جوابگوی نیاز ما نیست علاوه بر این از نظر کیفی هم نیاز داریم که ذغالها را با هم ترکیب کنیم تا در نهایت کُکی بهدست آوریم که بتوانیم فولاد تولید کنیم.
بهترین تنظیمکنندۀ بازار تولیدکنندهها هستند
در زمان حاضر هم فروشنده و هم خریدار در بازار ناراضی هستند و قیمتها هم نوسان دارد، راهکار چیست؟
نوسان قیمتها بهخاطر این کنترل دولت است. من به شما قول میدهم کنترل برداشته شود نوسانات برطرف خواهد شد. من اگر بدانم در بازار داخل تقاضا است، آنقدر در بازار عرضه میکنم تا نرخ بهصورت اتوماتیک تنظیم شود و بعد از ساماندهی قیمتها، سرریز آن را صادر میکنم؛ یعنی بهترین تنظیمکنندۀ بازار تولیدکنندهها هستند، تولیدکنندهها دنبال این نیستند که شرایطی را ایجاد کنند که التهاب در بازار ایجاد شود، اصلاً کسی از التهاب سود نمیبرد. قیمتها براساس عرضه و تقاضا است.
فولادیها میدانند محصولاتشان ویژگی و کیفیت صادراتی دارد دلیلی ندارد شرایطی ایجاد کنند که التهاب در بازار ایجاد شود.
چهدلیلی دارد بهروی این سیاستهای غلط پافشاری میکنیم؟
پس مقصر اصلی این شرایط قیمتگذاریهای دستوری است.
قیمتگذاری در هیچ دورهای جواب نداده است. شما به بورس کالا در سال ۹۷ مراجعه کنید مشاهده میشود که بعد از کنترل قیمتی، بخشنامه کردند که خریداران باید تفاوت نرخ را بپردازند، یک نفر هم پرداخت نکرد.
وقتی ما میدانیم چنین سابقه و تجربهای داریم چه دلیلی دارد که دوباره بهروی این سیاست پافشاری میکنیم؟
برای اصلاح این موضوع با وزارتخانه نامهنگاری نکردید؟
مرتب نامهنگاری میکنیم اما هنوز به نتیجه قابل قبولی دست پیدا نکردهایم.
گره کور تأمین مواد اولیه کارخانجات فولاد/ وقتی معادن فولادساز میشوند
چرا بحث ماده اولیه ذوبآهن با گذشت چندین سال همچنان مطرح است؟ چرا دولت از ظرفیت عظیم ذوبآهن استقبال نمیکند و شما مدام از نبود مواد اولیه گلهمند هستید؟ آیا مجموعههایی که بهلحاظ مالکیتی و مدیریتی بالادست شما هستند از وزارت تعاون و کار گرفته تا شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی و هلدینگ در این زمینه کاری نکردهاند؟
ما ۱۰ درصد فولاد کشور را تولید میکنیم و حق ماست که ۱۰ درصد مواد اولیه را داشته باشیم، ۱۰ درصد مواد اولیه ۱۰ میلیون تُن است، در حالی که ذوبآهن با ۷ میلیون تن سنگآهن ۲۰ درصد افزایش تولید خواهد داشت اما متأسفانه این سنگآهن در اختیار ما قرار ما نمیگیرد.
معادن، از زمانی که واگذاریها انجام شد، گفتند "چرا فقط فولادیها سود ببرند، ما خودمان هم فولادساز میشویم."، نمونۀ آن چادرمَلو، گلگهر که با افتخار هم میگویند که "ما تولیدکنندۀ فولاد هستیم."، در حالی که وظیفه معادن چیز دیگری هست.
اگر امروز بخواهید کارخانهای مثل ذوبآهن را بنا کنید حدود ۳.۵ میلیارد دلار هزینه میخواهد تازه منهای زمینها و موارد دیگر. ما امروز با ظرفیت ۶۰ درصد کار میکنیم اگر این ظرفیت افزایش پیدا کند ارزشافزوده ایجاد میشود و برای کشور درآمد ارزی به وجود میآید. اما بخشی از ظرفیت ما بهخاطر مواد اولیه راکد است بعد واحد معدنی خود واحد تولید فولاد ایجاد میکند این ایراد دارد.
شما میدانید ذوبآهن سهمیه ندارد؟ امروز هم که سهمیه میگذارند نمیگویند این مقدار سهم سنگآهن است، چون من سنگآهن دانهبندی استفاده میکنم، آن را نمیبینند. برای من اهمیت دارد که سنگآهن دانهبندی داشته باشم.
معادن رقیب فولادسازان شدهاند
بحث حاکمیت وزارت صمت زیر سؤال نمیرود؟ ممنوعیتی در این رابطه با ورود معادن به بخش فولادسازی نیست؟
وزارت صمت هم بهنوعی میراثدارِ اتفاقات و تصمیمات گذشته است، من نمیخواهم حمایت کنم ولی در هر صورت اداره صمت متولی است، باید پرسید؛ چرا این اتفاق افتاده است؟ بهخاطر اینکه بالادستیها خودشان را درگیر پاییندستیها کردهاند بهعبارتی معدن آمده فولاد تولید میکند که این اشتباه است و این اتفاق نباید میافتاد. البته فولادیها هم در این شرایط سهام معدنیها را خریداری میکنند که این اشکال ندارد.
مشکلات ذوبآهن برای تأمین سنگآهن مورد نیاز کارخانه/ ما درد نداشتن سنگ را به چهکسی بگوییم؟
من وقتی سراغ معدنی میروم من را رقیب خودش میداند و اگر هم سنگ داشته باشد به من نمیدهد، ما به وزارت صمت دو پیشنهاد دادهایم؛ "مگر نه اینکه معادن انفال است، شما هم معادن را واگذار نمیکنید و فقط برای یک دورهای پرونده بهرهبرداری ارائه میکنید؟ مگر آنها نباید حقوق دولتی به شما بدهند؟ شما بیایید آن حقوق دولتی را به ما بدهید یعنی شما بگویید سنگتان را به ذوبآهن بدهید و بعد شما از من طلبکار باشید، من پول را به شما میدهم"، گفتند "اگر شما ندهید چطور؟"، گفتم "آنها که اصلاً نمیدهند، اگر شما به من ندهید دست من به جایی بند نیست در صورت عدم پرداخت بلافاصله میگویید «دیگر به آنها سنگ ندهید»، پس من انگیزۀ بیشتری دارم ولی معدنکار هزار کار میکند تا دیرتر بدهد یا اصلاً ندهد، شما هم نمیتوانید معدن را تعطیل کنید ولی میتوانید یقۀ من را بگیرید.
دوم اینکه شما بیایید سهمیه تعیین کنید، این ۱۰ میلیون تُن را بین تمام معادن تقسیم کنید، بهعنوان نمونه بگویید چادرملو، گلگهر ولو ۲۰۰ هزار تن بدهند من ذوبآهن که دیگر مشکلی برای تأمین سنگآهن خود نخواهم داشت.
بعد از آن میخواهند سنگآهن صادر کنند یا نه به من ربطی ندارد، حاکمیت خودش میداند مشروط به اینکه شما سنگ من را تأمین کنید، شما اگر سنگ من را تأمین نکنید من درد نداشتن سنگ را به چهکسی بگویم؟"
شما امکان واردات سنگآهن ندارید؟
نیروی کار من سه برابر جهانی است، تأمین مالیام هم ۱۰ برابر جهانی است، دیگر چیزی باقی نمیماند. ما چه ویژگیای برای تولید فولاد در کشور داریم؟ مگر من میتوانم نیروهایم را تعدیل کنم؟ من همیشه گفتم ما میزبان ۱۴ هزار نفر هستیم. من باید تولید را افزایش بدهم، چهکسی باید در تولید کمک کند؟
سنگ در کشور وجود دارد، بزرگترین مزیتی که کشور بهسمت تولید فولاد رفته است همین وجود سنگ بود اگر مدیریت تأمین سنگآهن فولادیها انجام شود تولید در این بخش خوب خواهد شد.
وزارت صمت در فولادیها دخالت و سهام دارد اما در ذوبآهن نه
درحالحاضر عمدتاً وزارت صمت در فولادیها دخالت و سهام دارد، ذوبآهن در این میان در وزارت صمت سهمی ندارد و بهنوعی ما در مجموعه تک افتادیم.
البته در این شرایط وزارت کار انصافاً تلاش زیادی کرد و از طریق مجموعه سنگآهن مرکزی که سهام عمدهاش برای وزارت کار یا صندوق بازنشستگی یا صندوق فولاد بود حمایتهایی را انجام داد.
یعنی برای شستا است؟
نه برای خود وزارتخانه است. بخشی از آن برای تأمین اجتماعی و یک بخشی دیگر برای صندوق بازنشستگی و صندوق فولاد است. آقای وزیر در سال جهش تولید یک ابلاغیهای به معاونت اقتصادی خود ارسال کرد براساس آن گفته شد در سال جهش تولید از تمام ظرفیت و توان استفاده شود، در همین زمینه معاونت اقتصادی یک کارگروه تشکیل داد درحالحاضر ذوبآهن تنها شرکتی است که از زغالسنگ استفاده میکند البته میدکو هم اخیراً به این فرآیند ورود پیدا کرده است اما هنوز تولیدش راه نیفتاده و در آینده مصرفکننده خواهد شد.
البته این گونه اقدامات وزارت کار مستلزم حمایت وزارت صمت است بهعبارتی اگر یک حلقۀ ارتباط و اتصال مناسب با وزارت کار برقرار شود به نتایج خوبی دست پیدا خواهیم کرد.
ذوبآهن بزرگترین مصرفکنندۀ زغالسنگ کشور است و میخواهد زنجیره را کامل کند که این دغدغهها کمتر شود.
ما در صددیم در سال جهش تولید این موضوع را به مرحله اجرای واقعی برسانیم. در سال گذشته ذوبآهن نسبت به سال ۹۷ شاهد رشد ۵درصدی تولید بود. البته این دستاورد با وجود تمام مشکلات در تأمین مواد اولیه محقق شد که این موضوع برای ما بسیار حائز اهمیت است.
هدفگذاری تولید ۳میلیون تن محصول در ذوبآهن در سال جهش تولید
البته بهاعتقاد من این میزان رشد کافی نیست توان ذوبآهن بالاست و باید امسال ۳ میلیون تن تولید کند. در این زمینه من نیازمند ۶ میلیون تن سنگآهن هستم که فعلاً ۱ میلیون و ۷۵۰ هزار تن سهمیه داریم که رقم بسیار کمی است.
کوره یک ما از سال ۹۴ متوقف بود که با ایجاد بسترهایی در مدار تولید قرار خواهد گرفت. از نظر کیفیت هم میخواهیم محصولات صنعتی در سبد اصلی ما باشد به همین منظور درصددیم بین ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تن ریل تولید کنیم. البته ریل معدن را تولید کردهایم و دیگر نیازی به واردات نیست. پیش از این کیلویی ۲۴ تا ۲۵ هزار تومان ریل معدنی خریداری میکردند، علاوه بر این همچنان تلاش میکنیم ــ با وجود تحریمها و متأسفانه مشکلات داخلی همچون دستورالعملهای غیرکارشناسی ــ ۵۰ درصد از تولید خود را صادر کنیم.
ارسال نظر