در نشست خبری مجموعه فرهنگی و هنری ماوا مطرح شد؛
روایتی از سوز، سرود، اربعین و مردم
هنرمندان مجموعه ماوا با حضور در باشگاه خبرنگاران پویا از اجرای آثار هنریشان در مسیر پیاده روی اربعین گفتند.
گسترش نیوز: هر ساله در راهپیمایی اربعین شاهد اجتماع عظیم مسلمانانی هستیم که از نقاط مختلف دنیا خود را به کشور عراق میرسانند تا در این حرکتِ بزرگ شرکت کنند. اکنون چند سالی است که شاهد حضور میلیونی زائران ایرانی در این اجتماع بزرگ هستیم. حال باید دید که وقتی چنین اجتماع بزرگی در دسترس ما قرار گرفته، ارگانهای فرهنگی برای چنین مخاطبان میلیونی چه کردهاند و چه خواهند کرد. امسال یکی از ارگانهایی که در زمینه فعالیتهای فرهنگی برای اربعین، کارهای مهمی انجام داده، مجموعه فرهنگی و هنری ماوا است. برای آشنایی بیشتر با کارهایی که مجموعه ماوا برای اربعین انجام داده با چند تن از هنرمندان این مجموعه نشستی برگزار کردیم.
طاهر ده پهلوان تهیه کننده نمایش سرود حسین(ع) عشق بین المللی در موکب سفیرآفتاب، قاسم عوض بیگی کارگردان نمایش سرود حسین(ع) عشق بین المللی در موکب سفیرآفتاب، مجتبی رضوانی مسئول پروژه فلش ماب خیرالاحباب و محمدجواد توسلی روابط عمومی مرکز ماوا مهمانان ما بودند تا درباره فعالیتهای مجموعه ماوا در اربعین حسینی به صحبت بپردازیم. در هفته گذشته بخش نخست این نشست را منتشر کردیم و اکنون بخش دوم این نشست پیش روی شماست:
کاری که ما انجام میدادیم در قالب سرود و نمایش بود. اما بیشتر مخاطبان برداشتی که داشتند، گویی به مجلس روضه آمده بودند. خانمی بود که کفنی به همراه داشت تا از تمام خادمان مسیر پیادهروی امضا بگیرد. این خانم از تمام بچههای ما امضا گرفت و میگفت که کارتان بسیار با ارزش است. خانمی بود که بچههای انتظامات ما را کنار زد و پای تکخوان گروه سرود ما را بوسید و رفت.
تمام دغدغه ما این بود که در حوزه بینالملل کار مهمی انجام دهیم. در زمینه کشورهایی مانند هندوستان کارِ خاصی انجام ندادهایم. در یکی از اجراهایمان یک زائر هندی پیش ما آمد و به یکی از بچههایمان صد روپیه هدیه داد.
یک روز مردی آمده بود که اجرای ما را ببیند. این مرد کَر و لال بود. از طریق نوشتن با من ارتباط برقرار کرد و گفت که پرچمی در نمایش شما هست که رویش نوشته شده، «یا زینب». من گفتم که این پرچم ابزار کار ماست و امکانش نیست که آن را به شما بدهم. ناراحت شد و تمام پولی که داشت را به من داد و گفت پرچم را به من بدهید. به او گفتم که امکانش نیست. برایم نوشت که اگر پرچم را نگیرد، از اینجا نمیرود. به هر حال با صحبتی که با بچهها داشتیم قرار شد پرچم را به او بدهیم و پرچم دیگری جایگزین کار خودمان کنیم. پرچم را به او دادیم. وقتی پرچم را گرفت بسیار گریه کرد.چند ساعت بعد برگشت و برایم نوشت که «من خیلی خودخواهم، به خاطر خودم مجلس امام حسین را لنگ کردهام.» پرچم را به ما برگرداند و رفت.
محلی که ما مستقر میشویم، روستایی نزدیک ما هست که بچههایش هر سال پیش ما میآیند و در تمام اجراهایمان حضور دارند و به عنوان انتظامات به ما کمک میکنند. یکی از این بچهها که حدود ۱۸ ساله است، روز آخری که ما اجرا میکردیم، به من گفت پول رفتنتان چقدر میشود؟ گفتم چطور مگه؟ گفت یک شب دیگر بمانید و اجرا کنید، من پول برگشتتان را میدهم. دیگر امکان ماندن برای ما نبود. خیلی از همین بچهها در روز آخر پیش ما آمدند و گریه میکردند. دیدن این صحنهها برای من خیلی تاثیرگذار بود.
ما سالهای گذشته با هواپیما میرفتیم و با هواپیما هم برمیگشتیم. اما امسال به دلیل مشکلات مالی که وجود داشت رفت و برگشتمان با اتوبوس بود. رفتن به این فضا با این سختیها بسیار دشوار است و هر کسی حاضر نیست این دشواری را به جان بخرد. اما بچههای ما این مشکلات را به جان خریدند.
قاسم عوضبیگی: هر کاری که در حوزه نمایش انجام دادهام، بازخوردی که از مخاطب میگیرم برایم بسیار اهمیت داشته است. همیشه سعی میکنم بعد از نمایش به میان مخاطبان بروم تا نظرها و دیدگاههایشان را ببینم و بشنوم.
در این کار خودم بازیگر هم بودم. به همین دلیل پس از کار از طریقی که مخاطب خیلی متوجه حضورم نشود، بازخوردهای مخاطبان را میدیدم. شاید هیچ کاری را تجربه نکردهام و نخواهم کرد که بخواهم نمایشی ۴۵ دقیقهای اجرا کنم و جمعیتی حدود ۲ یا ۳ هزار نفر مخاطب ما باشند.
در دو طرف محل استقرار ما جاده هست. وقتی ما اجرا میکردیم هر دو جاده بسته میشد و کسی دیگر حرکت نمیکرد. همیشه به دوستانم میگویم که کجا میخواهیم اجرا کنیم که چنین سیل جمعیتی کارمان را ببینند. همچنین کجا باید اجرا کرد که چنین بازخوردهای زنده و واقعی از تماشاگران ببینیم.
بچههایی که در کنار ما کار میکردند دیدشان دید روضه با فُرم نمایشی و سرودی بوده است. تمام آنچه به عنوان سرود اجرا میکنیم، محتوایش با فضایی که در آن هستیم سازگار است.
مجتبی رضوانی: برخی معتقدند که ورود با ابزار مختلف به موضوع اربعین شاید موجب لطمه زدن به زیست اربعین باشد. اما به نظرم موسیقی فصل جداییناپذیر همایش حسینی در اربعین است. چرا که ما اگر گوش موسیقاییمان را فعال کنیم، صدای یک مرد عرب موکبدار که زائران را برای استراحت و خواب و خوراک دعوت میکند؛ خودش موسیقی است.
ما با دستگاههای حرفهای صداهایی که در فضای پیادهروی اربعین هست را ضبط کردهایم. شاید بتوانیم از این صداها در ساخت سمفونی با موضوع اربعین استفاده کنیم. ایرانیان هیچگاه در طول تاریخ متجاوز نبودهاند و سعی کردهاند با فرهنگ و ادب و هنر، مرزها را طی کنند. امروز ورود ایرانیان در ایام اربعین به کشور عراق، موضوعِ فرهنگی است.
عیار درستی کارمان را لحظه پایان برنامه میدانم که بازخوردهایی از مخاطبان میدیدیم. پس از برخی اجراها، گروهمان مجبور میشد که ساعتها در آن موکب بماند. چرا که مخاطبان ما با چشمان گریان سراغ اعضای گروه میآمدند و با آنها ساعتها مشغول صحبت میشدند. پس از هر اجرا و با دیدن این بازخوردها، به خوبی درک میکردیم که کارمان به درستی و به موقع بوده است و هزینهای که در این زمینه شده، به درستی انجام شده و هدر نرفته است.
قرار است از تصاویری که از اجراهای مختلف ضبط کردهایم، فیلم مستندی تهیه و تولید کنیم. به نظرم ماوا در این زمینه درست تصمیم گرفته است که به دور از شتابزدگی و با تامل مناسب، به تولید محتوا برای مناسبت اربعین بپردازد. اکنون متریالهای بسیاری در اختیار ما قرار دارد که آنها را برای سالهای آینده آماده و در زمانهای مورد نیاز منتشر میکنیم.
متاسفانه در کشور ما وقتی به یک مناسبت نزدیک میشوند، به فکر تولید فیلم، نمایش، نمایشگاه یا محصولات دیگر فرهنگی و هنری میافتند. در حالی که باید خیلی زودتر در اندیشه این کارها بود.
طاهر دهپهلوان: اجراهای نمایشی و مناسبتی در راهپیماییهای اربعین، سالهاست که انجام میشود. ما در سه سال گذشته فعالیتمان را بزرگتر کردیم. جالب است بدانید که عراقیها هم مانند ما کامیونی درست کردهاند که کارِ استیج را میکند. در موکب ۱۱۲۰ یک نمایش تئاتر اجرا میشد. در سال گذشته ارتباطی با الحشدالشعبی عراق گرفتیم و از کار ما استقبال کردند. ما نمیخواهیم کسی از کارمان سردرنیاورد، بلکه شیوه کارمان را به دیگران هم معرفی میکنیم. بچههای فرهنگی عراق درباره فناوریهای کامیون استیجی، پرسشهای بسیاری داشتند که ما هم آنها را راهنمایی میکردیم. یک روحانی در قم هم چنین وسیلهای درست کرده است.
ما سه هفته قبل از اربعین فراخوانی به گروههای سرود دادیم و اعلام کردیم که گروههای سرودی که قصد آمدن به راهپیمایی اربعین را دارند، آمادهی اجرا باشند تا در استیج ما به اجرای برنامه بپردازند. خوشبختانه گروههای سرود مجهز آمده بودند و در جاهای مختلف به اجرای برنامه پرداختند. این گروهها لباسهای متحدالشکل با خودشان آورده بودند و موسیقیِ کارشان را هم همراهشان داشتند.
دستگاههایی که بانی کار میشوند و توان اجرای چنین کارهایی دارند، خیلی دیر یادشان میافتد. من بهترین فضا برای اجرای چنین کارهایی را همکاری با گروههای هنریِ عراقی میدانم. سال گذشته گروه سرود کودک و نوجوان حشدالشعبی را داشتیم که در استیج ما به اجرا پرداختند. به نظم باید این اجراها بومی سازی شود و از پتانسیلهای خودِ عراقیها استفاده کرد. باید برایشان دورههای آموزشی گذاشت. اگر خودِ عراقیها در راهپیماییِ اربعین به اجرای برنامه بپردازند، بیشتر هم مورد استقبال قرار میگیرد.
قاسم عوضبیگی: متاسفانه دوستان دچار تنگنظری هستند. به جای اینکه کار همدیگر را نقد کنیم به تخریب میپردازیم. کارها را بدون توجه به نقاط مثبت، از ریشه اثر را میزنند. ما بعد از اربعین در نخستین دیدارهایمان به نقد کارمان پرداختیم تا ایرادهای کار را برطرف کنیم. ایرادهایی در کار هست که شاید اصلا به چشم مخاطب نیاید، اما ما با دقت بسیار سعی در برطرف کردنشان داریم.
من اطلاع دقیقی ندارم که قبل و بعد از موکب ما چه اتفاقی میافتد. اما در سالهای قبل خودم به راهپیماییِ اربعین رفتهام و آنچه آنجا رخ میدهد را دیدهام. دوستان بسیاری هم هستند که هر سال به این مراسم میروند و برایم شرح میدهند که در طول مسیر چه چیزهایی دیدهاند. به هر حال مطلع میشویم که نمایشها و سرودهای زیادی در طول مسیر برای زائران کربلا اجرا میشود.
بسیاری از کارهایی که در طول مسیر میشود، مردمی بوده و گاهی هم با حمایت موسسهها و ارگانهای بزرگ بوده است. ای کاش ارتباطها و صحبتها بیشتر شود. کاش آدمهایی که کارهای فرهنگی در این مسیر انجام میدهند هم حضور داشته باشند تا کار همدیگر را نقد کنیم. اگر ما بخواهیم خدمات فرهنگی گستردهتری داشته باشیم، باید نقدها و نگاههای جدی و حرفهای به کار همدیگر داشته باشیم. باید درباره کارهای همدیگر مطالعه کنیم و کارهای همدیگر را ببینیم و سپس به نقدش بپردازیم. نباید بدون اطلاع و بدون حتی دیدن کار همدیگر به تخریب بپردازیم.
مجتبی رضوانی: هرجا که ردپای یک نهاد و موسسه بزرگ برای انجام یک فعالیت فرهنگی پیدا شود و در عین حال این موسسه به دنبال بزرگ کردن نام خودش باشد؛ چنین کارهایی یا کممخاطب میشنوند یا بیمخاطب و در نهایت خواستگاه مردمی نخواهند داشت.
شُکرخدا برای انجام این فعالیتهای فرهنگی از سوی موسسهای حمایت شدیم که چنین تفکرهایی نداشت و ندارد. چنین تفکری در یک موسسه ایجاد نمیشود، مگر اینکه آن مجموعه به یک بلوغ فکری رسیده باشد. کارهایی که از سوی مردم و با تفکر مردمی به مخاطب ارائه میشوند، بیشک تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت.
این دو کار نمایشی و سرود حاصل یک همکاری گروهی است. موفقیت این کارها تنها به منِ رضوانی برنمیگردد؛ بلکه یک کار تیمی روی این فعالیتها انجام شده که در نهایت به موفقیت رسیده است.
محمدجواد توسلی: بهترین قالب برای انتقال مفاهیمی که ما قرار است در راهپیمایی اربعین بیان کنیم، سرود است. کار اصلی ماوا هم سرود است. هر کدام از کارهایی که اجرا کردیم، اگر تکنفره بود، اصلا به دل مردم نمینشست. ما برای همراهی بیشتر مخاطب و البته تنوع تصویری نمایش را هم به کار گرفتیم.
ملودی و شعر بسیاری از سرودهایمان قابلیت همخوانی دارد. سرود هنری است که قابلیت مردمی دارد و مردم میتوانند به راحتی آن را زمزمه کنند. شاید به همین دلیل بود که مقام معظم رهبری بر روی این هنر تا این حد تاکید داشت که باید به سرود بیشتر پرداخته شود.
منبع: تسنیم
ارسال نظر