ستاره محبوب استقلالیها در آستانه پیوستن به سرخپوشان
حضور منصوریان در تراکتور هردو را یاد خاطره تلخ مشترکی میاندازد که هرگز آن را فراموش نخواهند کرد.
نیمکت داغ و چالش برانگیز تراکتور برای لیگ بیستم به علیرضا منصوریان رسید. سرمربی سابق تیمهای پاس همدان، تیم امید ایران، نفرت تهران، استقلال و ذوب آهن که پس از حدود نیم فصل خانه نشینی که در نتیجه قطع همکاری با سبزپوشان اصفهانی رقم خورد حالا یکی از سختترین شغلهای دنیا ینی هدایت تیم تراکتور را قبول کرده است. مسئولیتی چالش برانگیز و البته جذاب که میتواند به تیم تبریزی وجهههای جدیدی ببخشد و باعث شود این جذابیت در لیگ جدید مضاعف شود.
منصوریان تا به حال نه بازیکن تراکتور بوده و نه در قامت مربی در تبریز فعالیتی داشته ولی نام او و نام تراکتور یک گذشته خاطرهانگیز، تلخ و فراموش نشدنی مشترک دارند که بعید است تا ابد از ذهن هیچکدام پاک شود. جمعه، ۳۵ اردیبهشت ۹۴ موسوم به جمعه سیاه تبریز، جایی که تراکتوریها برای قهرمانی به دست نیامده جشن گرفته بودند.
معادلات جدول در پایان لیگ چهاردهم بدون حضور سرخابیهای پایتخت در کورس قهرمانی دنبال میشد و تیمها در حالی به هفته سیام و پایانی رسیدند که سه تیم تراکتور، نفت تهران و سپاهان شانس قهرمانی داشته و آخرین تلاشهایشان را برای گرفتن مزد یک فصل خوب بازی کردن به کار گرفته بودند. تراکتور و نفت دیداری رو در رو داشتند که برنده آن جام قهرمانی بالای سر میبرد و تساوی در این بازی به سپاهان فرصت میداد تا با برتری مقابل سایپا از آنها سبقت گرفته و عنوان نخست را به دست آورند.
بازی همه چیز داشت، پر گل و با کارت زرد و قرمز، اخراج تیموریان کار را برای شاگردان اولیویرا سخت کرد و در نهایت این دیدار با تساوی پر گل ۳-۳ به پایان رسید. شاگردان منصوریان به خوبی در تبریز و زیر فشار سنگین هواداران توانسته بودند از شکست فرار کنند و این یک تساوی توپ را به زمین سپاهان میانداخت تا با یک پیروزی جام را بالای سر ببرد. ولی شایعه عجیبی در ورزشگاه پیچید که سپاهان و سایپا ۲-۲ مساوی هستند و این در حالیست که سپاهان ۲-۰ از حریف خود جلو بود. سوت پایان بازی به صدا در آمد و به گوش تراکتوریها رساندند که سپاهان با تساوی کارش را تمام کرده است و همین بهانه جشن قهرمانی تونی و شاگردانش با تی تی ها بود.
جشنی پوشالی که خیلی زود جایش را به موج ناراحتی داد. رویایی که پر پر شد و جامی که از دست پریده بود.
منصوریان هم آن روز مثل تراکتوریها نبرد قهرمانی را باخته بود ولی غمِ او توفیر زیادی با غم تبریزی ها داشت. تراکتوریها برای جامی اشک ریختند که برای به دست آوردنش جشن گرفته بودند ولی نفتِ تهران با منصوریان از همان دقایق پیش از به صدا در آمدن سوت پایان بازی میدانستند خبری از جام نیست. تراکتور با هواداران پرشورش آماده باشکوهترین روز تاریخ فوتبال خود بودند ولی نفتِ تهران به رسم سایر تیمهای ایرانیِ به جز سرخابیها جز خودش و عواملش هواخواه دیگری نداشت که هم دردش باشد. منصوریان و نفت هم آن روز شکست خوردند ولی از کنار نذاره گر روز سیاه تراکتوریها بودند. غمی که از نزدیک لمس کرده و ماتمی که به خوبی برایشان قابل درک بود.
حالا منصوریان باید به تبریز برود و روی نیمکت تراکتور بنشیند. یک همکاری کاملاً دور از ذهن و انتظار که به هر صورت اتفاق افتاده است. حالا شاید منصوریان به پشتوانه لمسِ جمعه سیاه تبریز از نزدیک بتواند از تجربه خود پلی برای موفقیت بسازد. منصوریان به خوبی از رویای قهرمانی برای تی تی ها آگاه است و میداند این عنوان چقدر برای آنها ارزشمند است و همین موضوع ماموریتش را دشوارتر میکند.
ارسال نظر