چرا مارادونا هیچ وقت کنترل نشد؟
مارادونا هیچ وقت کنترل نشد و یکی از معدود ستارههای برتر دنیال فوتبال بود که علی رغم حاشیههای فراوان ولی محبوبیتی بینظیر داشت!
خیلی راحت و بدون دردسر آرام گرفت! مردی که هیچ وقت نمیشد، کنترلش کرد، پس از ۶۰ سال راحت، کنترل شد و در جایگاه ابدیاش به خواب رفت.
دیگو آرماندو مارادونا فرانکو یکی، یا بهتر بگوییم؛ تنها فوتبالیست با حاشیه تاریخ بود که خاطرات خوبی را برای فوتبال دوستان رقم زد و خیلیها با، بازیهای چشم نوازش عاشق این ورزش شدند. بازیکنی که زمان بازیگریش همه خواستههایش را جارو کرد و به هر انچه که میخواست رسید، ولی در عرصه مربیگری هر کاری کرد، نتوانست به آرزوهایش برسد. حال چرا او در امر مربیگری به هدفش نرسید، به این علت بود که خودش داخل زمین نبود که یک تنه همه کار کند و تیمش را برنده از زمین بیرون بیاورد.
دیگو مارادونا فارغ از هر حواشی که داشت و مشکلات زیادی را برای خودش بهوجود آورد، ولی کسانی که دوره او فوتبال را پیگیری میکردند، از بازیهایش سیر نمیشدند. هنرنماییهایی که هنوز هم وقتی فیلمهایش را میبینیم، به وجد میآییم. به قول پپ گواردیولا سرمربی منچسترسیتی که گفته؛ مهم نیست که مارادونا با خودش چه کرد، مهم این است که او با ما چه کرد! او واقعا جمله قشنگی را به کار برده و باید پذیرفت اگر مارادونا زندگی خودش را به چالش انداخت و با خطرات زیادی دست و پنجه نرم کرد و به سمت مواد مخدر و مشروبات الکلی رفت، اما تاثیری که روی فوتبال دنیا گذاشت به مراتب چندین برابر بازیکنانی بود که حتی زندگی سالمی را سپری کردند و راه منجلاب را در پیش نگرفتند.
البته خود مارادونا هم اعتراف کرد که اگر اشتباه کرده تاوانش را پس داده و اگر کسی در فوتبال راه درست را نرفته، نباید توپ را کثیف بدانیم و از فوتبال ایراد بگیریم. او حتی گفته بود؛ روی قبرش بنویسند، "ممنون از توپ"! چرا؟ به این دلیل که توپ، حداکثر شادی ممکن و آزادی را به من بخشید و باعث شد، به آسمان دست بزنم. بله؛ او درسته گفته بود چون وقتی بازی میکرد کسی جلودارش نبود و هر چه که داشت و میخواست را در زمین فوتبال پیاده میکرد و از بازی خودش لذت میبرد.حال اینکه چرا نابغه فوتبال جهان، بعد کنار بازنشستگی، نتوانست خودش را کنترل کند؛ چون هیچ چیزی این ابر فوتبالست را تخلیه انرژی نمیکرد و مجبور میشد که به کارهای دیگری روی آورد!
در این رابطه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که در ورزشکاران هورمونها ترکیباتی هستند که توسط غدد، درون ریز در بدن تولید میشوند و تغییرات ساختمانی و فیزیولوژیک آن را هماهنگ میکنند، با ورزش کردن ترشح میانجیها عصبی، شیمائی مانند اندروفین، سوتونین در جریان خون افزایش مییابد که پیامد افزایش تولید این میانجیهای در فرد باعث ایجاد حس خوشحالی و سرخوشی، کاهش عصبی، تخلیه تنش و بطور کلی آرامش میشود.
پس بنابرین ورزش مداوم و تجربه این احساس لذت بخش پس از ورزش همان دلیل و جاذبه ورزش است که فرد به واسطه تکرار رسیدن به این احساس و آرامش به انجام فعالیت ورزشی میپردازد.
حرکات ورزش منظم تر و مرتبتر باعث میشود بدن بطور طبیعی در مقابل این ماده مقاومت بیشتری نشان دهد و اینجاست که برای رسیدن به ان خوشحال و سرخوش به تمرینات ادامه دهد و میزان ان را بالا ببرد تا بدن همان میزان اندروفین و سروتونین و.... را تولید کند.
حال فردی که سالهای سال ورزش میکرده، ورزش را به یکباره کنار میگذارد، چه اتفاقی برایش میافتد؟ بنا به گفته ورزشکاران، دوری از ورزش در فرد یک خلا بهوجود میآورد که این خلا ناشی از تمام تجربه حالت و احساسات بعد از ورزش است. با این حال دیگر خبری از انررژی حاصله از ورزش نیست و این موضوع میتواند در فرد احساس نا امیدی و افسردگی را تشدید نماید.. حال در این فواصل، فقط کافیست یک پیشنهاد جهت را کاملا تغییر دهد و مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر جایگزین ورزش شود که چنین زمانی بهترین گزینه برای جایگزین این کمبود است. از آنجایی که در ابتدای ورود بر دنیای اعتیاد، این لذت کاذب کم و بیش از جنس همان لذتی است که فرد قبلا در اثر ورزش تجربه نموده است. البته گاهی انسانها با ندانستههای شان همراه میشوند و سر از جایی در میآورند که روزی هزار بار طلب پیدا شدن، راهی برای بازگشت میکنند که این موضوع جزو آزار دهندهترین و بغرنجترین موضوعاتی است که میتوان به راحتی در جامعه شاهدآن بود.
در هر صورت باید پس از خداحافظی ورزشکاران حرفهای مواظب آنها باشیم تا هر طور شده سرگرم کاری شوند. این کار میتواند از مربیگری گرفته تا بیزینس و شغلهای دیگر که بتواند سرگرمی مناسبی برای تخلیه انرژی بازیکنان، بازنشسته باشد.
ارسال نظر