مسیر دانایی از تحقیق و پژوهش میگذرد
ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول
وقتی از مدیریت دانایی حرف میزنیم، حتما باید از خودمان بپرسیم که مخاطب دانایی کیست؟ از دانایی چه میخواهیم؟ جامعه دانا چه ویژگیهایی دارد؟ ابزار دانایی چیست؟ اگر دانا شدیم چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ پایان راه کجاست؟ و صدها سوال دیگر که در حوزه دانایی میتواند مطرح باشد و به همان نسبت درباره نادانی و تاثیرات آن سوال مطرح کنیم و در نهایت از توانایی بگوییم.
دانایی و نادانی، دانش و خرد، عقل و سلیقه و دهها واژه دیگر در جهان امروز چقدر کاربرد دارند؟
خودمان را خسته نکنیم؛ نگاهی به آمار جهانی در حوزههای گوناگون و مقایسه ملتها و کشورها از خوردن و خوابیدن تا تیراژ روزنامه و مجله و کتاب خواندن، از تورم و اقتصاد تا سبک زندگی، تکلیف را روشن کرده است.
کافی است به آمار «لایک» سلبریتیها و تتلوها یا حتی هنرپیشه دستچندمی که هر مزخرفی را به زبان میآورد و قومیتها را مورد تمسخر قرار میدهد یا بسیاری از چهرههای هنری و ورزشی که خزعبلات خود را به اسم کتاب چاپ میکنند و با صف خرید مواجه میشوند یا امثال این افراد نگاهی بیندازیم تا بفهمیم در حوزه خرد و دانایی چهکارهایم.
اصلا کافی است هر کس به لایکهای مطالب خودش نگاه کند تا تکلیف روشن شود. وقتی یک مطلب جدی در دنیای مجازی نوشته میشود، چند نفر میخوانند؟ وقتی تصویری خاص یا شوخی مطرح میشود چند نفر نگاه میکنند یا میخوانند؟ همین تفاوت ساده را در هر موضوعی میتوان بهعنوان نشانههایی از یک فرهنگ، مورد توجه یک تحقیق و پژوهش قرار داد.
تفاوت تعداد بازدیدکننده و دیدن و خواندن در دنیای مجازی مثلا اینستاگرام، فیسبوک یا توییتر وقتی از دانایی بنویسیم با زمانی که یک تصویر خاص بگذاریم، حتما به عوامل متعددی مربوط میشود و قرار هم نیست که فرمول اینشتین یا اندیشه افلاطون به تعداد تصویری برهنه یا کمدی یا حادثهای خاص مورد توجه قرار گیرد، اما داشتن یک نسبت معقول در خواندن و نخواندن، دیدن و ندیدن مثل هر موضوع اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و علمی و تاریخی میتواند تفاوت جوامع را در توسعه و پیشرفت و آینده بهتر مشخص کند.
باید باور کنیم که تاریخ چندهزارساله، فرهنگ نمیآورد. فرهنگ همراه با تمدن یا بیتمدن در مجموعه پازلی یک انسان آغاز و در خانواده بهعنوان نخستین گروه اجتماعی شکل میگیرد و در دایرههای بزرگتری چون خانه، مجموعه آپارتمانی، کوچه، محله، ناحیه، منطقه، ده، روستا، شهرک، شهر، استان و یک کشور در بستر خیابان، دبستان، دبیرستان، دانشگاه، اداره، مرکز خرید، بازار میوه و ترهبار، استادیوم، مترو، اتوبوس، صف خرید، مهمانی خانوادگی، جمع یاران و هزاران محل دیگر خود را بهسادگی به نمایش میگذارد.
در بررسی فرهنگ دانایی و نادانی باید مواظب «جعلیات» باشیم. جعل تاریخ با همه ملتها همراه است؛ خوشبخت مردمی هستند که اندیشه میکنند و تفاوت جعل تاریخ با واقعیت تاریخی را تشخیص میدهند و از این مرحله عبور میکنند. جامعه بدون اندیشه در خودش میماند و در گرداب ساختهشده توسط خودش غرق میشود.
برای گذر از مرحله جعل تاریخ و رسیدن به مرحله دانایی باید از گذرگاههای بسیار سخت عبور کرد و گردنههای کوچک و بزرگ را پشت سر گذاشت. در همه مراحل این جاده پیچیده و طولانی تاریخی، فقط تحقیق و پژوهش است که میتواند ما را در همه حوزهها به سرمنزل مقصود برساند.
تحقیق و پژوهش تنها در حوزه کشف داروی کرونا یا انرژی هستهای و ساختن موشک صدمتری نیاز یک جامعه نیست.
تحقیق و پژوهش بهعنوان سنگبنا و فونداسیون همه مواردی که به ذهن من و شما در این لحظه و در همه حوزههای علمی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، پزشکی، هنری، ورزشی، فلسفی، مذهبی، فرهنگی، تاریخی و آنچه میشناسیم و نمیشناسیم، میرسد، الزامی است.
هیچ حرکتی در تاریخ تمدن بدون زیربنای تحقیق و پژوهش به سرانجام مطلوب در توسعه نرسیده است.
برای اینکه کاری بزرگ در تاریخ اختراعات و تحول جوامع به ثمر رسیده باشد، با هزینهکرد در حوزه تحقیق و پژوهش آغاز شده و این نشانه ابتدایی اهمیت مخترعان شخصی و جمعی و دولتها به موضوع تحقیق و پژوهش است.
هرگونه تغییر اجتماعی بدون جمعآوری اطلاعات اولیه و آمارگیری از جامعه و با عبور از مرحله تحقیق و پژوهش در زمینه چرایی و چگونگی هر موضوعی که به آن فکر کنیم، به ثمر نمیرسد و نتیجهبخش نخواهد بود.
دولتهای متمدن و توسعهیافته در اتاقهای دربسته و با تصمیمگیریهای «من» شیطانی، راه به جایی نبرده و نمیبرند؛ آنچه که یک سرزمین را به توسعهیافتگی نزدیک میکند، تصمیمات «ما» خدایی و براساس نظریات کارشناسی و آمار و اطلاعات دقیق و بدون فیلتر و با تحقیق و پژوهش است.
حوزه تحقیق و پژوهش همراه با آموزش، نخستین نیاز جامعه انسانی توسعهیافته است. اتومبیل نشانه توسعهیافتگی است، ساخت چهارچرخ و یک بدنه و فرمان با موتور یا بیموتور میتواند یک اختراع اولیه با تحقیق یا بدون پژوهش تلقی شود که البته سادهترین ابزار مکانیکی هم تحقیق و پژوهش خاص خود را میطلبد، اما تولید اتومبیل هوشمند کممصرف ایمن بدون تحقیق و پژوهشهای دقیق امکانپذیر نیست و از همه مهمتر نحوه استفاده از همان اتومبیل مکانیکی ساده هم نیاز به آموزش دارد. آنچه امروز ترافیک و نحوه رانندگی ما را به چنین آشفتهبازاری تبدیل کرده، نبود آموزش است.
تولید موتورسیکلتهایی که با کپی کردن و بهصورت مکانیکی با دو چرخ و یک موتور به بازار عرضه میشوند را میتوان تا ابد ادامه داد، اما بدون تحقیق و پژوهش نمیتوان موتورسیکلت کممصرف بدون آلودگی تولید کرد و از همه مهمتر بدون آموزش موتورسواران، نمیتوان شهرها را از نحوه غلط رانندگی آنها و مرگومیرشان رهانید.
اتومبیل و موتورسیکلت مثالهای ساده و قابللمس هر روزه ماست. فرهنگ دانایی و نادانی در لحظه با ماست؛ از خودمان تا خانه همسایه جاری است. وجود ۱۶ میلیون پرونده در قوه قضاییه نشانه دانایی نیست.
هر گوشه از زندگی فردی و اجتماعی نیاز به توجه و تحقیق دارد. دولتها برای توسعهیافتگی در طول تاریخ ناچارند به خوانهای اولیه برگردند؛ پژوهش، آموزش، پرورش، خوانهای اولیه هستند. رستم هم که باشیم مجبوریم دیر یا زود به این خوانها برگردیم.
ارسال نظر