|

نقش روابط عمومی یا روابط حمومی

ناصر بزرگمهر/ مدیر مسئول وقتی سی چهل سال از حضور مدیریت‌های کوتوله در سازمان‌های دولتی بی‌توجه عبور کردیم و حاضر نشدیم به حرف صدها منتقد، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار کمترین توجهی کنیم و هر کاری که فکر کردیم درست است را در مناسبات فامیلی و رفیق‌بازی انجام دادیم و پست‌ها را به‌سادگی بین خود تقسیم کردیم،

و بی‌سوادترین و کم‌عرضه‌ترین‌های سازمان‌ها را شناسایی و در مسئولیت مدیریت روابط عمومی‌های برخی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها قرار دادیم و اداره پاسخگویی و توجه به افکار عمومی را از مدیریت روابط عمومی حذف کردیم و روابط عمومی را در حوزه مدیران متملق دفترهای وزیر و مدیرعامل ادغام کردیم و بستگان و رفیقان گرمابه و گلستان و سونا و جکوزی را در این مناصب نشاندیم، باید به روزهایی فکر می‌کردیم که صدای مخاطبان ما از میز و صندلی و اتاق ما جلوتر خواهد رفت و تبدیل به اعتراض خواهد شد. حالا که گاهی اعتراض مردم بلند می‌شود و حقوق شهروندی‌شان را درخواست می‌کنند، چرا این روابط‌عمومی‌های مناسبتی خفه‌شده‌اند و هیچ‌کدام گزینه‌ای برای پاسخگویی و راه‌حلی برای ارتباط با مردم ندارند؟ چرا مدیران ارشد از خود نمی‌پرسند نقش واحدهای افکار سنجی در اعتراض‌های مردمی چیست؟ و بودجه‌های کم و زیاد پژوهش در اداره‌ها، سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها در راستای وظایف مرتبط با مردم چگونه صرف شده است؟ کدام پرسش مردمی در طول حیات یک سازمان و وزارتخانه یا حتی یک واحد کوچک تولیدی یا خدماتی ازسوی روابط‌عمومی‌های عریض و طویل پاسخ داده شده است؟ چرا با این همه پرسش روزانه مردم از مسائل گوناگون جامعه، هیچ‌گونه پاسخ مناسبی از روابط عمومی‌ها یا اداره‌های افکار عمومی نمی‌شنویم؟ چرا سازمان‌های خدماتی که هر روز و ساعت و دقیقه مورد بازخواست افکار عمومی هستند و درحال‌حاضر هم مورد هجمه دنیای مجازی قرارگرفته‌اند، پاسخی برای پرسش‌های حقوقی شهروندان ندارند؟ وقتی مردم به رفتارهای شهرداری‌ها اعتراض می‌کنند، وقتی یک دست‌فروش خیابانی مورد حمله کارکنان یک واحد اداری شهرداری قرار می‌گیرد، وقتی برج‌های سی چهل طبقه در کوچه‌های تنگ و تاریک سر برمی‌آورند، وقتی در یک واحد مسکونی، تخلف آشکار اداری و تجاری انجام می‌شود، وقتی در مقابل هر ساختمان در حال ساختی انواع سنگ، نخاله، تیرآهن و آجر سد معبر می‌کند، وقتی کارمند شهرداری کشو خود را آشکار باز می‌گذارد و از حقوق کم خود می‌گوید یا صدها مورد دیگر فقط در یک نهاد ساده خدمات شهری دیده و با اعتراض مردم روبه‌رو و عنوان می‌شود، این روابط عمومی‌ها کجا هستند؟ وقتی سال‌ها از اعتراض مردم به پیکان و پراید می‌گذرد و هر روز انواع جوک‌ها و شوخی‌ها و جدی‌ها ازسوی مردم خلق و در کوچه و خیابان شنیده و خوانده می‌شود، روابط عمومی‌های این کارخانه‌های چندده هزارنفری به چه‌کاری مشغول هستند؟ وقتی مردم از بی‌ثباتی ارز و ریال و بی‌کفایتی در کنترل پول ملی می‌نالند و هرروز مورد حمله و تهاجم شبکه بانکی قرار می‌گیرند و اندوخته‌های‌شان کم‌ارزش‌تر می‌شود، این روابط عمومی‌های عریض و طویل با بودجه‌های آنچنانی برداشت‌شده از پول همین مشتریان کم‌اعتبار و بی‌اعتبار چه می‌کنند و کدام یادداشت یا پاسخ مناسب را برای افکار عمومی تدارک دیده و اعلام کرده‌اند؟ وقتی حوزه صنعت، معدن، تجارت، نفت، گاز، بنزین، کشاورزی، دارو، درمان، ورزش، جوانان، فوتبال، کشتی، نیرو، آب، برق، اقتصاد، بانک، بیمه، مالیات، نان، خربزه، هندوانه، رادیو، تلویزیون، فرهنگ، هنر، تفنگ، مسلسل، دفاع، عدلیه، عدالت، خارجه، داخله، مجلس، تخمه، پسته، آجیل، نان قندی، قضا، قدر، مسکن، راه، برف، گرما، سرما، آموزش، پرورش، تربیت، بی‌تربیتی، ارتباطات، روزنامه، مجله، کتاب، موبایل، تلفن، اینترنت، کار، بیکاری، تعاون، رفاه، فقر، علم، دانش، فناوری، ماشین، هواپیما، سواره، پیاده، گرانی، ارزانی، سیاه، سفید، زرد قناری و هزار درد بی‌درمان من و مردم مورد هجوم هرکس و ناکس، منطقی و غیرمنطقی، اصولی و غیراصولی، واقعی و غیرواقعی، درست و نادرست قرار می‌گیرد، این روابط عمومی‌های پاسخگو کجا هستند و چه می‌کنند؟ نکند ما کور و کر شده‌ایم و چشم‌مان باباقوری گرفته و این‌همه تلاش را در حوزه ارتباطات دولت و بخش خصوصی و الباقی نمی‌بینیم؟ آقایان مسئول و مدیر، باور کنید بیشتر روابط عمومی‌های امروز کشور چیزی بیشتر از «روابط حمومی» نیستند! بازنگری کنید.

کدخبر: 29553

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین