آقای رئیسجمهوری ما را مات کردید (بخش پایانی)
ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول
آقای رئیسجمهوری در دیدار با جمعی از کارآفرینان و فعالان اقتصادی در دو هفته پیش فرمایشاتی فرمودند که در ۲ شماره شنبههای ۴ و ۱۱ خرداد ۹۸ نکاتی از سخنانشان را درباره آب، برق، گاز، انرژی، دارو و درمان، آموزش و خصوصیسازی پاسخ دادم و امروز بخش پایانی را که مربوط به بانک و ارز است، تقدیم ایشان میکنم.
آقای رئیسجمهوری موضوع ادغام و اصلاحات در بانکها را کاری بسیار سخت و دشوار عنوان کرده و فرمودهاید: متاسفانه مجوزها بیرویه صادر شده و فعالیت در بخشی از بانکها دارای اشکالهای عدیدهای است. بانکها سرمایههای جامد و شرکت دارند و فعالیت اقتصادی انجام میدهند که حاضر نیستند این فعالیتها را واگذار کنند، این در حالی است که نمیشود هم بانکدار و هم بنگاهدار بود.
آقای رئیسجمهوری
حرفهایتان کاملا درست است، اما منظورتان کدام بانک است؟ شما که خودتان بارها فرمودهاید اینها هیچ کدام بانک نیستند، دکانهای کاسبی هستند که به قول شما در هر کوچه سه، چهارتایی روییدهاند و حتی اگر مدیرعامل و هیات مدیره هم نداشته باشند و خود کارمندان هر شعبه، صبحها کرکرهشان را بالا بدهند، عدهای از مردم میآیند پولشان را میگذارند و یک عده هم دریافت میکنند.
یعنی دو گروه پرداختکننده و دریافتکننده داریم و یک حسابداری که از مانده موجودیها، دستمزدها را میپردازد و سودها را هم بهقول خود شما برای بنگاهداری کنار میگذارد و عدهای هم پورسانتهای کلان و پاداشهای آخر سال میگیرند و هر وقت هم بدهکار یا ورشکسته شوند از جیب بقیه ملت، ازسوی بانک مرکزی به آنها با کم و زیادهایی پرداخت میشود.
آفرین به نظام بانکداری مدرن که واقعا بینظیر است و با سود ۳۰ درصدی اسمش را هم گذاشتهایم بانکداری بدون ربا و میخواهیم الگوی بانکداری اسلامی باشیم.
آقای رئیسجمهوری، تعدیل موسسههای اعتباری غیرمجاز را دومین کار دولت عنوان کرده و گفتهاید: این کار بسیار سخت بود و شجاعت زیادی میخواست و ما برای توقف فعالیت این موسسههای اعتباری غیرمجاز دردسرهای زیادی متحمل شدیم، بهگونهای که حتی برخی تجمعات خیابانی ازسوی حامیان همین موسسهها سازماندهی میشد تا ما نتوانیم این کار را با موفقیت انجام دهیم.
آقای رئیسجمهوری
نخستین پرسش این است که مگر مردم کوچه و بازار این موسسههای غیرمجاز را تاسیس کردند؟ مگر در سالهایی که این موسسهها هر کدام متولد میشدند، دولتها، بانک مرکزی و سازمانهای نظارتی خواب بودند؟ حالا چرا باید هزینه اختلاسهای متولیانش را بقیه مردمی که ذینفع نبودند، بپردازند؟ چه کسی و کدام ماده قانون اجازه داده بود که دست در جیب بانک مرکزی کنید و از بیتالمال بدهی این موسسههای غیرمجاز را بپردازید؟
آقای رئیسجمهوری
در پاسخ به اظهارات نماینده صادرکنندگان و درخواست واردات کالا از سوی صادرکنندگان بهجای انتقال ارز به کشور، فرمودهاید: آزاد گذاشتن صادرکنندگان برای واردات کالا بهجای انتقال ارز خوب است؛ بهشرطی که کالای وارد شده را با دلار ۱۳ هزار تومانی با مردم حساب نکنند و دستکم براساس ارز نیمایی محاسبه کنند. محاسبه نرخ کالای وارداتی با نرخ آزاد به مردم فشار وارد میکند.
آقای رئیسجمهوری
معاون یا مشاور جنابعالی مدتها رئیس همین صادرکنندگان و واردکنندگان بخش خصوصی بوده و بعید میدانم درحالحاضر هم بهطور مستقیم یا غیرمستقیم دستی بر آتش نداشته باشد. متاسفانه این اتاق بهاصطلاح خصوصی پایههای اصلیاش در همه تاریخ، در دولتها بوده است؛ یکی از مراکزی که بسیاری از تصمیمهای دولتها را وتو و به دلیل حضور در نظام دولتی از بالاترین رانتها استفاده کرده و میکند.
آقای رئیسجمهوری
از خودتان سوال بفرمایید چگونه وزیر و معاون وزیر و مدیرکل فلان سازمان و رئیس یک اداره، امروز با ثروتهای عجیب و غریب عضو این اتاق است؟
آقای رئیسجمهوری در پایان این دیدار یادآور شدید: همه میدانیم که نرخ ارز ۱۳ هزار تومان نیست؛ حتی ۸ هزار تومان هم نیست و شرایط و مسائل روانی در افزایش نرخ ارز دخیل است.
آقای رئیسجمهوری
مردم که میدانند ارز ۱۳ هزار تومان نیست. مردم هم مثل شما میدانند که ۸ هزار تومان هم نیست. ما که دانایی جنابعالی را نداریم هم بارها نوشتهایم که ارز میتواند یک تومان، ۱۰ تومان، ۱۰۰ تومان یا ۱۰۰۰ تومان باشد، اما همین گروهی که دور میز نشاندهاید، نمیخواهند ارز ارزان باشد و ثبات در بازار برقرار شود؛ میگویید، نه!
اما میدانم که ته دلتان با من همعقیده هستید.
آقای رئیسجمهوری
لطفا ما را هر روز با این دیدارها و بیانات غافلگیر نکنید، ما در این بازی شطرنج با شما، خودمان اعلام میکنیم که مدتها است که مات شدهایم.
ارسال نظر