(بخش نخست)
آقای اتاق تصادفا شما مرفه بیدرد هستید
ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول
گسترش نیوز - به نام او که هرچه بخواهد همان میشود
رئیس اتاق بازرگانی ایران که بهتازگی در انتخابات هیات رئیسه در سمت خود ابقا شده و همچنان سکاندار پارلمان بخش خصوصی ایران مانده، با تاکید بر اینکه «ما مرفه بیدرد نیستیم» به موضوعی اشاره کرد که علامت سوال ذهن بسیاری از مردم است.
رئیس اتاق بازرگانی ایران تاکید کرد متاسفانه تصور اشتباهی که در ذهن جامعه از اتاق بازرگانی شکل گرفته، این است که در این اتاق تعدادی ثروتمند بیدرد حاضر هستند که بدون داشتن هیچگونه شناختی از دردهای اقتصادی مردم فقط کارهای خود را انجام میدهند؛ برهمین اساس ما باید تلاش کنیم در دوره جدید اتاق بازرگانی، این تصور اشتباه را اصلاح کنیم. بهگفته ایشان، در شرایط کنونی اقتصاد ایران، فعالان اقتصادی با مشکلات و محدودیتهای جدی روبهرو هستند و ایجاد یک ارتباط میان آنها و بحثهای گوناگون جامعه میتواند عامل برونرفت از این شرایط باشد. آغاز این بحث ازسوی رئیس اتاق را باید به فال نیک بگیریم و از ایشان قدردان باشیم که سرانجام بعد از ۴۰ سال یک رئیس پیدا شد که حرف مردم و منتقدان را بزند؛ هرچند با این بهانه بخواهد نتیجه بگیرد که ما مرفه بیدرد نیستیم. من در ابتدا از ایشان تشکر میکنم و در چند یادداشت بهعنوان یکی از مردم و یک روزنامهنگار مینویسم که شما عین معنای مرفه بیدرد هستید و در این مجموعه یادداشتها ثابت خواهم کرد که فعالیت اتاقها هیچ ربطی به جامعه و مردم ندارند و افرادی که در آن جمع شدهاند فقط بهدنبال منافع شخصی هستند. بدیهی است که ادامه این بحث در روزنامه باز است و از هرگونه دیدگاه مخالف و موافق استقبال خواهد شد.
آقای اتاق!
بهنظر میرسد یا معنای واژه «مرفه» برایتان مشخص نیست یا از «درد» خبر ندارید. در فرهنگ فارسی معین و دهخدا، مرفه را آسوده، در رفاه و آسایش معنا کردهاند؛ کسی که آسوده، تنعمزده، متنعم، تنآسان، راحت، خوش، رفاهزده، رفاهمند، فارغالبال است.
آیا اعضای اتاق و شخص جنابعالی در رفاه و آسایش زندگی نمیکنید؟
و اما درد، حسی ناخوشایند و تجربهای احساسی همراه با آسیب بافتی واقعی یا آسیب بهنوعی دیگر از بافت است. درد احساسی تجربی که از موارد ساده مانند نیشگون گرفتن، سوزش انگشت، قرار دادن نمک در زخم، ضربه زدن به استخوان آرنج تا دندان درد و سردرد و دردهای بیشتر و مهمتر که نیازی به اسم بردن آنها نیست و بعید میدانم آقایان اتاق ندانند، معنا شده است. البته بیشتر دردهای کوچک بیدرنگ پس از آنکه محرک درد حذف میشود برطرف شده و بدن التیام مییابد، اما گاهی اوقات دردهای بزرگ باوجود حذف محرکها و بهبود ظاهری بدن همچنان ادامه مییابند و گاهی بهدلیل فقدان شرایط تشخیص، آسیبشناسی نمیشوند و در طول زمان افزایش مییابند؛ مانند همین بیانات مکرر ریاست اتاقهای ایران و تهران و اصفهان و مانند آن که بهطور حتم منظورم را آقای رئیس اتاق متوجه میشوند.
آقای اتاق!
حالا شما از کدام مرفه و کدام درد حرف میزنید؟
جنابعالی و همکاران و یاران ارجمندتان در این چهل، پنجاه، شصت، هفتاد، هشتاد و صد سال که از خداوند متعال عمر گرفتهاید، بهویژه در این چهل سال اخیر و باز در این شش سال حاکمیت بلامنازع سرمایهداری و قدرت بدون چون و چرای اعضای اتاق بر جان و مال مردم، با صرف صبحانههای کاری ساده خامه و عسل و آب پرتقال و نان و پنیر، آیا آسوده خیال و در رفاه و آسایش نبودهاید؟ کدام یک از اعضای محترم هیات رئیسههای اتاقهای تهران و ایران و شهرستانها تا امروز در صف گوشت و نان و برنج و هزار درد بیدرمان دیگر ایستادهاند؟ کدام یک از آقایان تاکنون سوار مترو و اتوبوس و تاکسی شدهاند؟ کدام یک اتومبیل شخصی خارجی ندارند و با پراید رفتوآمد میکنند؟ خدا را شکر که بیشتر آقایان اتاقهایی که ما دیدهایم، راننده دارند و حتی در ترافیک مشغول رتقوفتق امور کاسبی مملکت هستند.
آقای اتاق!
چند پرسش کوتاه و مشخص دارم که پاسخ آنها را میدانم، اما اگر شما بفرمایید سندی خواهد شد برای آیندگان و قابل پژوهش که قدردان شما خواهم بود. آیا گرانی و تورم به جیب خصوصی اعضای اتاق هم راهی دارد؟ آیا سرمایه اعضای اتاق در این سالها باتوجه به تورم کم شده است؟ آیا اعضای اتاق در هر رشتهای که فعال هستند، جبران گرانیها را از اندوختههای خود میکنند یا با گرانتر عرضه کردن تولید یا واردات خود، دست در جیب مردم میکنند؟ خود شما بهتر از هر کس میدانید که پاسخ واقعی شما مثبت نیست.
آقای اتاق!
اقرار میکنم که صبحانه خوردن با رئیسجمهوری و وزیر و وکیل و سفیر و بزرگان نهتنها بد نیست، بلکه نشانه خرد و آگاهی و توانمندی است. اصلا قرار نیست یک صاحب سرمایه سوار اتوبوس شود و از میدان میوه و ترهبار شهرداری خرید کند و در صف نان و گوشت بایستد که اگر چنین باشد اصلا سرمایهدار نیست و چنین شخصیتی بهطور حتم بیمار یا خسیس است؛ بنابراین بخشی از سوالات من از اساس غلط است و برپایه پوپولیسم طراحی شده است؛ همانگونه که موضوع «ما مرفه بیدرد نیستیم» هم برپایه پوپولیسم و فریب افکار عمومی مطرح شده است.
آقای اتاق!
درد ما از اتاق، بزرگتر از این است که چرا شما خامه عسل میخورید یا در صف نمیایستید که واقعا هم نباید به هزار و یک دلیل بایستید. من معنای ثروت و ثروتمند را میفهمم، اما معنای شعار دادن ثروتمندان را نمیفهمم. من معنای اینکه اتاق از همه رانتهای موجود در ۴۰ سال گذشته بهره برده و بعد مظلومنمایی کند را نمیفهمم. من معنای اتاقها و ثروتمندانی را که یک پا در دولتها دارند و پای دیگر در بخش خصوصی نمیفهمم. من معنای بخش خصوصی مدعی مسلمانی را که در هیچ شرایطی حاضر نیست به کمک دولت بیاید و یک سال از سود خود، به نفع جامعه بگذرد نمیفهمم.
در مجموعه این یادداشتها اگر خدا بخواهد، پاسخ همه نکاتی را که ریاست اتاق بازرگانی اشاره کردهاند، یک به یک خواهم داد و پیشنهاد میکنم، همه اهل قلم و دلسوزان اقتصاد و عاشقان این ملت گرفتار در بحران بین دولت و بخش خصوصی و خصولتی و سرمایهداری کشور و این اتاقهای پر زرقوبرق، از این فرصت طلایی که ایشان فراهم کردهاند، استفاده و نقدهای خود را در این زمینه بنویسند و منتشر کنند. در بخشهای بعدی این یادداشت از تاریخچه و شرایط اتاقها و ثروت اعضای آن خواهم نوشت.
این یادداشت ادامه دارد.
ارسال نظر