آقای اتاق تصادفا شما مرفه بیدرد هستید (بخش پنجم)
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
خوانندهای از قول امیرعلی بنیاسدی که من نمیشناسم در دنیای مجازی نوشته است:
وقتی به ماری آنتوانت، ملکه فرانسه گفتند مردم نون ندارند بخورند، گفت: «خب کیک بخورند». جالبه بدونید ایشون آخرین ملکه پیش از انقلاب کبیر فرانسه بود و ازسوی مردم گردن زده شد! به این فکر میکنم که چه چیزی ماری آنتوانت را نفرتانگیز میکند؟ ماری آنتوانت اگر سکوت کرده بود آنقدر رسوا نمیشد. او اگر حتی بیتفاوت از کنار گرسنگی مردم میگذشت آنقدر زشت و کریه نمیبود. ماری آنتوانت جایی است عقبتر از بیتفاوتی. او مرفهای است که درکی از رنج دیگری ندارد. نادان است اما نادانی بهتنهایی این اندازه زشت نیست؛ آنچه او را کریهتر میکند، خودخواهی عمیق اوست. همین است که نادانی باعث سکوتش نمیشود. او بدون اینکه رنج دیگری را فهمیده باشد راهحلی ابلهانه ارائه میکند؛ راهحلی که نهتنها دردی را دوا نمیکند بلکه از این رو که ریشه رنج دیگری را بهرسمیت نمیشناسد بر زخم او نمک میپاشد. ماری آنتوانت ترکیب نادانی و خودخواهی است. ترکیبی که هر جا شکل بگیرد دیگران را بهشدت میرنجاند.
آقای بزرگمهر
سالهاست که جنابعالی مینویسید، چه شد؟ حاصل کتاب بینظیر شما «مدیریت کوتولهها» به کتاب «مدیریت لیلیپوتها» رسید. آنها رنج دیگری را نمیفهمند، فقط حسابهای بانکیشان را میشناسند و در نهایت میگویند بروید کیکتان را بخورید.
* استاد کیامهر، سرمقالهنویس روزنامه جهان صنعت مینویسد: ناصرجان باید بگویم به تمام معنا گل کاشتی و در بخش اول مقالهات دردهای چند میلیون ملت گرفتار و فقرزده را فریاد کشیدی و یک بار دیگر نشان دادی که نویسنده و روزنامهنگاری مردمی و دردشناس هستی. آرزو دارم چالش مقدسی را که با این مرفهان کاملا بیدرد و پشتکرده به رنجها و دردهای بیشمار این ملت آغاز کردهای با قلم و اندیشه توانای خودت ادامه دهی و با نورافکن مقالههای افشاگرانهات بر ظلمتکدهای که مرفهان بیدرد برای پنهان کردن خود از چشم افکار عمومی سالهاست ایجاد کردهاند نور بتابانی. با تمام اخلاصم به تو درود میفرستم.
* عزیزی دیگر که خود با نوشتههایش بیشتر از من (تلنگر) میزند نوشته است: جناب بزرگمهر بهنظرم مخاطب خود را بهدرستی انتخاب نکردهاید. در همین ابتدا برادرانه توصیه میکنم برای اینکه خدای نکرده هزاران نفر عضو اتاق را مورد تهمتی قرار ندهید، از بکار بردن افعال جمع برای همه اتاق پرهیز کنید و از کلمات قطعی در جملات مانند «فقط و قطعا و حتما و...» کمتر استفاده کنید. مثل همین جمله؛ «فقط بدنبال منافع شخصی هستند» چون اتاق مثل یک جامعه است و هزاران نوع رفتار و کردار و نیت و عملکرد در آن وجود دارد.
بعد هم از سایت شخصی ریاست اتاق این حکایت را نقل قول کردهاند:
« در فاصله ۴۵ کیلومتری ما روستایی بود که یک دبستان داشت. در ۶سالگی به آن مدرسه میرفتم. باید برای رسیدن به دبستان فاصلهای ۱۵ کیلومتری را پیاده طی میکردم. صبحها دفتر مشقم را با چند تکه نان در دستمالی بسته و آن را به پشت گرفته و پیاده به مدرسه میرفتم. گاهی در برف و بوران میماندم و دستان کوچکم یخ میزد و گاهی در تاریکی شب به خود میلرزیدم اما از رفتن به مدرسه غافل نمیشدم. روزی را به یاد دارم که مورد حمله سگ گله قرار گرفتم و بر اثر فرار کفشهایم را جا گذاشتم. آنقدر دویدم که بیهوش بر زمین افتادم. چوپانی مرا با پاهای زخمی یافت و به روستا رساند و من از خطر مرگ در بیابان رَستم... »
* برای اینکه همه مطلب مردانه نشود سرکار خانمی هم چند بار نغمه سر دادهاند که موضوع شامل اکثریت اعضای هیات نمایندگان در تمامی اتاقها میشود و اختصاص به فرد خاصی ندارد. نهتنها اتاقها بلکه نفرات دیگری هم در مکانهای دیگر هستند که سوار تاکسی، اتوبوس، مترو و... نمیشوند و از وضعیت جامعه خبر ندارند. اقای اتاق یک نفر نیست، در کل اتاقها و جامعه ما، در همه جا، مشاهده میشوند. اگر قرار باشد نقد کنیم دور از انصاف است که فقط یک نفر نقد شود، همه نفرات صاحب پست، مقام، مدیر، مسئول، نماینده و... شامل این شرایط و وضعیت هستند. از نوشتههای آقای بزرگمهر احساس میکنم که مشکل بیشتر خصومت و دلخوری شخصی ایشان با آقای... است تا مسائل دیگر. چه کسی از این جمع سوار تاکسی و... میشود که حالا آقای بزرگمهر انتظار از ریاست اتاق ایران دارند! این مسائلی که در متن فرمودند، سطح کلان دارد و مقصر یک فرد یا نهاد یا مربوط به یک زمان خاص نیست. بیماری اقتصاد ریشهای و عمیق است و در یک زمان کوتاه شکل نگرفته است. مگر خود آقای بزرگمهر جدا از این جامعه هستند؟ خودشان در راستای رسیدن به اهدافی که نوشتند چه کارهایی کردند؟! با نقد کاری پیش نمیرود، ابتدا بفرمایید عملکرد خودتان چه بوده؛ ممنون میشویم.
* جسارتا هم اگر بهطور اصولی بخواهید عملکرد اتاق ایران را نقد بفرمایید روش منطقی آن است که از ابتدای شکلگیری اتاق ایران و از عملکرد نخستین رئیس شروع شود، بعد دومین و... تا نفر آخر به زمان حال برسید و باتوجه به مقتضیات زمان و وضعیت اقتصاد و شاخصهای دیگر با همدیگر مقایسه کنید.
* دیگری نوشته است: نه مرفه بودن فینفسه عیب بهشمار میرود و نه برخوردار نبودن از رفاه، حُسن. ما سالهاست که اصل را فراموش کردهایم و فرعیات را در اولویت قرار دادهایم. آرزوی من این است که همه مردم از رفاه برخوردار باشند و به گمان من بهاحتمالی افراد مرفه بهتر میتوانند این ماموریت را انجام دهند تا آنان که رفاه را عیب تلقی میکنند. آگاهی، دانش، بینش و نگرش افراد، مهمترین عوامل اثرگذار در عملکرد آنهاست؛ فارغ از رفاه یا برخوردار نبودن از رفاه. میتوان مانند گاندی سادهزیست بود و جامعه را بهسوی تعالی رهنمون کرد یا مانند بیلگیتس، استیوجابز و مایک زاکربرگ در عین رفاه، برای جامعه مفید واقع شد.
و دهها نفر نوشتهاند:
- آقا ما اصلا تا حالا نمیدانستیم این اتاقها یعنی چه و چکار میکنند؟
- همیشه برایم سؤال بود که چرا عملکرد اتاقهای چندگانه مورد نقد نیست؟
- غیر از اتاق بازرگانی، اتاقهای اصناف و اتاق تعاون هم عملکرد بسیار ضعیفی دارند.
- سرانجام یکی پیدا شد که در رسانه جواب ادعاهای اتاق را بدهد، دمتون گرم.
- جای پرداختن به اعضای اتاقها خالی بود.
- اتاق از آن جاها است که حسابی جای رانت دارد. بحث را ادامه بدهید.
- صراحت این نقد به حدی است که جایی برای دفاع ندارد.
- حرف پوپولیستی از هر دو طرف پسندیده نیست.
- اینها حرفهای باقیمانده از مدیران دوران جنگ است.
- نگاه سرمایهدار زالوصفت از سالها پیش در الگوی ذهنی همه ما وجود دارد.
- نه همه سرمایهداران زالوصفت هستند و نه همه کارگران فرشته مظلوم
- آقای محترمی هم کمی اتهام را در چند نوبت تکرار کرده است.
*یادداشتها و دیدگاههای عزیزان و خوانندگان این یادداشتها، حتی آنها که فحاشی و اتهامزنی را دوست دارند، برایم بسیار جذاب و خواندنی بود و نشان از توجه و اهمیت موضوع داشت و دارد. پاسخ کامل را در یادداشت شماره بعد خواهم داد، اما به کسانی که پاسخهای غیرمرتبط دادهاند توصیه میکنم یادداشتها را با دقت بیشتری بخوانند. موضوع ما نه دفاع از کارگر بوده و نه حمله به سرمایهداری، نه موضوع شخص خاص بوده و نه سوار مترو و تاکسی شدن، به دوستان توصیه خواندن دقیقتر دارم.
قسمت پایانی یادداشت، شماره بعد...
ارسال نظر