آقای رئیسجمهوری یک تومن یعنی چقدر؟
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
بچه که بودم، یک تومان یعنی خیلی پول. میشد با آننخودچی کشمش، سرتاسر، بیسکویت مادر، نوشابه و آدامس خرید و چند ریال هم ته جیبت میماند.
بستههای نخودچی کشمش یک ریال، سرتاسر که نوعی زولبیا بود دهشاهی، بیسکویت یک ریال، نوشابه ۳ ریال و آدامس هم دهشاهی بود که سرجمع میشد ۶ ریال و ۴ ریال هم باقی میماند. اصلا با یک تومان میشد حتی چلوکباب خورد. پدربزرگم تعریف میکرد که با یک تومان زمین و خانه میخریدند. اما حالا خیلی دور نرویم؛ کاری به پدربزرگم ندارم. حرف من مربوط به ۵۰ سال پیش است؛ وقتی دبستان میرفتم، بعدها در دوره دانشگاه یعنی دهه ۵۰ با ۱۲ ریال مقابل همین دانشگاه تهران چلوکباب میخوردیم و در زمان انقلاب با ۱۰ هزار تومان میتوانستیم ماشین بخریم. در پایان جنگ هنوز یک تومان ارزش داشت. ۸ سال دفاع جانانه تنها از مرزها نبود، بلکه دفاع از اقتصاد و جیب مردم هم بود. رشد قیمتها با محاصره اقتصادی و ناجوانمردی کشورهای شرق و غرب، باز هم نتوانست استقلال و آزادی و وضعیت مالی مردم را نشانه بگیرد. سیاستهای دولتهای دوران جنگ با خرد جمعی و نگاه انقلابی، حمایت از مردم را در سرلوحه خود داشت. نرخ بلیت هواپیما برای خارج از کشور بهعنوان نمونه کوچک در اوایل دهه ۷۰ که دولت سازندگی بر سر کار آمد به حدود ۷ هزار تومان رسید، هنوز با یک میلیون تومان میشد در تهران سرپناهی خرید، حقوق کارمند و کارگر دارای ارزش بود، با چند ماه کار بدون خرج میشد یک ماشین دست دوم تهیه کرد؛ در حالی که مردم ۸ سال جنگ خانمانبرانداز و زندگی کوپنی را از سر گذرانده بودند. اما حضور لیبرالیسم لجامگسیخته ازسوی نئولیبرالیسمهای تازه بهدوران رسیده با تفکر چپ تودهایهای باقیمانده در دنیای اقتصاد از سالها پیش راه را به سمت سقوط اخلاق با استفاده از فرهنگ طمعورزی و پرکردن جیبها در کوتاهترین زمان همراه با مدیریتهای فامیلی و رفاقتی ازسوی مدیریتهای کوتوله و لیلیپوتها، البته با روشهای دزدی، اختلاس، چپاول و کپیبرداری از مافیای بینالمللی بهویژه مدل برادران روسی، در اقتصاد گشود و یک تومان به ته چاه تاریخ رفت و مردم کمکم خودشان شروع به تصحیح اعداد کردند. ریال را که تا پایان دهه ۶۰ هنوز اعتباری داشت از دهه ۷۰ حذف و واژه تومان را بهکار بردند. مردم در دهه ۷۰ به ۱۰ هزار ریال یک تومان میگفتند و در عمل ۴ صفر ازسوی مردم عادی کوچه و بازار حذف شد. در دهه ۸۰ به ۱۰ میلیون ریال یا یک میلیون تومان با حذف ۷ صفر یک تومان میگفتند و در دهه ۹۰، به ۱۰ میلیارد ریال یا یک میلیارد تومان یک تومان میگویند و ۱۰ صفر را حذف کردهاند.
بلایی که بهواسطه برادران ارجمند بهویژه شهرداری تهران مورد حمایت مردان سازندگی بر اقتصاد دهه ۷۰ آمد و نگاه مدیرانی که جیب مردم را هدف گرفته بودند، افسار اسب چموش اقتصاد را از دستان مبارک دولتمردان چنان خارج کرد که دولتهای بعدی هم نهتنها نتوانستند رامش کنند و لجامش را بگیرند و بر زین آن بنشینند و سواری کنند، بلکه کار به جایی رسید که در دولت دوازدهم این اسب رها شده مدیران را بهدنبال خود میکشاند و هر لحظه به سمتی میبرد.
تصمیمهایی از جمله ارز ۴۲۰۰ تومانی تا ادامه پرداخت یارانهای که دولت نهم و دهم در دامن بودجه کشور گذاشته و قرار است تا ابدالدهر ادامه یابد و دهها تصمیم دیگر، همه نمونهای از تصمیمهای خلقالساعه و بدون برنامهریزی هستند. انتخاب وزیرانی ضعیف، بدون شک آیندهای پرابهام برای این ملت بهوجود آورده و خواهد آورد.
سخن کوتاه کنم. مردم ۱۰ صفر را حذف کردهاند؛ ۴ صفر چه دردی از این ملت دوا خواهد کرد؟ جز هزینه سرسامآوری که دو روز دیگر برای چاپ و کاغذ میلیاردها قطعه اسکناس روی دست این بیتالمال ضعیف شده خواهد گذاشت.
آقای رئیسجمهوری
این تصمیمها خرد جمعی میخواهد، دانش میخواهد، بررسی موشکافانه میخواهد، باید بد و خوب موضوع بهطور کامل دیده شود، باید افقهای ۱۰ سال بعد را دید، باید وضعیت کشور دوست و برادر و فامیل، ونزوئلا را دید، باید زیمبابوه و آرژانتین را بررسی کرد، باید شرایط پایداری ترکیه را سنجید، باید پوپولیسم را از اقتصاد حذف کرد، باید بانک مرکزی مستقل بدون اینکه زیر نظر قوایی باشد خلق کرد، باید بانکهای خصوصی و دولتی و خصولتی و فک و فامیلی را اصلاح کرد، باید اتاق بازرگانی را زیر و رو کرد، باید دست دزدها و چپاولگران و رانتخواران را به جلاد سپرد، باید دهها کار مهمتر انجام داد؛ با حذف ۴ صفر و پیشنهاد شوخی مانند ۱۰ تومانی، ملت را به دردسر بیشتر نیندازیم.
ارسال نظر