انجام پروژههای فولادی؛ نیازمند کارشناسی درست و دقیق
بهرام مسعودی - کارشناس حوزه فولاد
در زمینه صادرات زنجیره فولاد از سنگ آهن تا محصول نهایی از اهمیت متفاوتی برخوردار است به طوری که ما هر چقدر از معدن سنگ آهن به سمت محصول نهایی و فولاد آلیاژی و فولاد های خاص حرکت کنیم ارزش صادراتی محصول ما افزایش مییابد. بازارهای صادراتی فولادی که مبادرت به فروش محصولات نیمهساخته مانند شمش بلوم و بیلت می کنند از ارزش صادراتی کمی برخوردار می شوند. هنگامی که از صادرات صحبت به میان میآید محصول نهایی ما باید فولادهای آلیاژی و فولادهای خاص باشد چرا که ارزش افزوده بالاتری نسبت به محصولاتی مانند شمش بلوم و بیلت دارند.
از دیگر مزیتهای فولادهای خاص و آلیاژی میتوان به خاص بودن، کموزن بودن و ارزش افزده بالای آنها اشاره کرد. که همین ویژگی سبب میشود تا با جابهجایی آن راحتتر بوده و هزینه حملونقل آن نیز کمتر باشد. درحالحاضر نیز شرکتهای بزرگ دنیا اقدام به تولید فولادهای خاص میکنند. اینکه ما محصولهای نیمه ساخته مانند شمش فولاد را صادر کنیم بدون ارزش نیست اما بهتر آن است که محصولات نهایی در اولویت صادراتی کشور ما قرار گیرد.
پس با توجه به مطالب فوق الذکر در تعریف پروژه با اهداف صادراتی، باید دقت لازم صورت گرفته و محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا، محور برنامههای صادراتی در محصولات ما قرار گیرد.
یکی دیگر از مسائلی که باید در بخش فولاد مدنظر قرارداد افزایش بهرهوری در کارخانههای فولادی است هر چند که کشور ما با داشتن منابع عظیم انرژی نظیر آب و برق مشکلی در این خصوص ندارد اما میتوانیم با افزایش بهرهوری و اصلاح الگوی مصرف در هزینهها صرفهجویی کنیم چرا که این اقدام سبب میشود صرفه اقتصادی صادرات ما نیز افزایش یابد.
اجرای پروژههای فولادی از دیگر مسائلی است که به دلیل کارشناسی و برآوردهای نادرست در آن دچار مشکل هستیم. به این منظور در ابتدای یک پروژه و به منظور سرمایهگذاری باید تمامی جوانب دیده شود و توجیه فنی و اقتصادی داشته باشد و در غیر این صورت نمیتوانیم برچسب صادراتی را بر روی محصول بزنیم به عنوان مثال اگر پروژهای که قرار است ۳۶ ماهه انجام شود ۱۵ ساله انجام شود دیگر جایی برای توجیه اقتصادی ندارد و سودده نیز نخواهد بود چرا که از ابتدای شروع یک پروژه و احداث کارخانه آن زمانبندی و برآوردهای لازم به منظور در اختیار گرفتن بازارهای منطقهای در زمان مقرر انجام گرفته است و تأخیر در بهرهبرداری تمامی معادلات اقتصادی پیشبینیشده را برهم خواهد زد و کشورهای دیگرنیز به دلیل طولانی شدن پروژه جای خالی ما را به دلیل مسائل مختلف از جمله افزایش تقاضا و جمعیت پر خواهند کرد.
ما باید در بخش تولید کشور دید جامع داشته باشیم و به همین منظور، همانطور که برای تولید باید به دنبال مشتری باشیم، باید در تأمین مواد اولیه لازم نیز پیشبینیها لازم را نیز بکنیم. ضمن اینکه حرکت به سمت تولید نیز لوازمی همچون فناوری، نیروی ماهر، مدیر مدبر، حملونقل مناسب و ارتباطات میخواهد
تبادلات اقتصادی و مالی هیچ کشوری را نمیتوان بدون تعاملات با دیگر کشورها و قدرت بزرگی چون امریکا در نظر گرفت و این یک امری بدیهی است. به عنوان مثال کشوری مانند چین را هم امریکا ساخته است چرا که محصولات این کشور با نیروی کار ارزان تولید شده و کشور امریکا آن را مصرف کرده است به همین منظور ما باید در سیاستهای کلان خودمان تعاملات را با جامعه جهانی حفظ کنیم تا بتوانیم سهم بزرگی از بازارهای جهانی را در اختیار داشته باشیم.
یکی از مسائلی که باید شرکتهای فولادی در برخورد با مشتریان خود داشته باشند مشتریمداری است. شرکتهای بزرگ دنیا در برخورد با مشتریان خود دارند ارتباط را در نظر میگیرند و با ارائه خدمات به مشتریان به منافع بلندمدت خود میاندیشند حتی در زمانی که میتوانند محصولات خود را گران کنند به دلیل مشتریمداری و تضمین به مشتریان از انجام آن امتناع میکنند. این نکته همواره باید مورد توجه قرار بگیرد که مشتری مداری به صورتی نیست که هر مبلغی را که بخواهیم به پای مشتری حساب کنیم بلکه باید با ارائه مشاوره به مشتریان حس امنیت را در آنها به وجود آوریم.
ارسال نظر