راه پیروزی در جنگ اقتصادی و تحریم چیست؟
مجید گودرزی _ فعال سیاسی
بدون شک یکی از پیامدهای جنگ تحمیلی هشت ساله از بین رفتن و هزینه شدن سرمایه های ایران بود. ایران در سالهای آخر حکومت پهلوی در بیش از ۱۳۵ شرکت بزرگ دنیا سرمایه گذاری کرده بود و برای نجات خیلی از شرکتهای بزرگ که در آستانه ورشکستگی بودند، سهام شان را خرید و به چرخه تولید این شرکتها را بازگردانده بود.
پول بسیار قدرتمند، رونق اقتصادی گسترده و جهش های تولید، بالا رفتن رفاه عمومی و ... در نتیجه افزایش درآمد نفتی ایران، دستاورد پهلوی ها بود. بحث فساد مسئله ایی است که بیشتر به آن پرداخته میشود. اما واقعیت اینست که ایران یک صنعت پیشرو در منطقه داشت. حتی بسیار جلوتر از امارات، عربستان و قطر. با زیر ساختهای رو به رشد.
پول ایران یکی از قدرتمند ترین پولهای جهان بود. و در آستانه ارزشمند تر شدن هم بود.
از مهمترین اهداف جنگ تحمیلی از بین بردن این سرمایه ها و خالی کردن خزانه حکومت نوپای جمهوری اسلامی بود. که محقق شد.
بُعد دیگر داستان، شعارهای "مرگ بر سرمایه داری" از داخل بود. سرمایه دار با سرمایه داری فرق دارد. سرمایه دار مجری توسعه اقتصادی است و سرمایه داری یک مکتب اقتصادی فاسد. استعمار نیروی کار و جامعه، هدف نظام سرمایه داری و ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی هدف سرمایه دار است.
سرمایه داری مذموم و پولداری محبوب یک اشتباه استراتژیک بود. گذشته از منش غیر اخلاقی و غیر انسانی برخی سرمایه داران تازه به دوران رسیده، مگر میشود کشوری بدون رشد سرمایه داری، رشد و توسعه اقتصادی و رفاه عمومی را تجربه کرده باشد؟
پول تا زمانی که به سرمایه تبدیل نشود، یک تکه کاغذ بیش نیست و اگر ساکن شود، هیچ ارزش افزوده ایی ایجاد نخواهد کرد. قطعا ارزش خود را در نبود تولید و پشتوانه از دست می دهد. شاید بخاطر همین باشد که اکثر کشورهای پیشرفته دنیا برای کنز مالی جریمه هایی را در نظر می گیرند. اما متاسفانه در نظام اقتصادی ما به کنز مالی و رسوب سرمایه ها در سپرده های بانکی نه تنها مالیات و کارمزدی تعلق نگرفت، بلکه جایزه هم دادند. سود بدون ریسک و سرشار. هزینه فرصت مفتخوارگی را در ایران بشدت پایین آوردند. برای داشتن یک درآمد معمولی در کشورهای پیشرفته نیاز به 1/۵ تا ۴ میلیون دلار است. اما در ایران تنها ۲۲ هزار دلار کافیست.(دکتر فرشاد مومنی)
اصلی ترین بخش جنگهای اقتصادی و نظامی بعد از انقلاب، مبارزه با شکل گیری سرمایه در کشور بوده است که بخشی از ان با سودهای جذاب، اما ویرانگر بانکی، تحقق یافته است و بخش دیگر با ممانعت از سرمایه گذاری خارجی. ما با دادن سود هزینه براندازی اقتصادی مان را خودمان پرداخته ایم.
تحریم سرمایه گذاری حتما موثر واقع میشد، چرا که قبل از تحریم هم سودهای بدون حساب و کتاب بانکی سرمایه گذاری را فلج کرده بودند و تحریم ها اثر دوبل داشتند.
هم اکنون هم در شرایط تحریم صدها هزار میلیارد تومان با ارزش افزوده صفر در بازارهای ارز و طلا و مسکن سرمایه گذاری کرده ایم. با رونق اقتصادی صفر، ایجاد اشتغال صفر و تولید ناخالص داخلی صفر.
این یک انحراف بزرگ و یک جنگ تمام عیار است، که متاسفانه هزینه های آن را هم خودمان میدهیم، نه دشمنان. برای حفظ ارزش پول باید روی تولید سرمایه گذاری کرد نه نوسانات بازارهای ارز و طلا.
این حجم از سرمایه گذاری سرسام آور با بازدهی صفر، یک حماقت همگانی و گسترده است. قطعا در این مسیر غلط سرمایه گذاری، ارزش پول ملی و ارزش سرمایه حفظ نخواهد شد و قطعا کل اقتصاد بزودی دچار بحران بزرگتر خواهد شد. تا زمانی دارایی تبدیل به ثروت شود، امیدی به بهبودی نیست. باید عکس آن اتفاق بیفتد.
آنچه باعث شد کشوری مثل ژاپن، که سرمایه های طبیعی اندکی دارد، یکی از پیشرفته ترین اقتصادهای دنیا باشد، مدیریت درست سرمایه هاست. و آنچه باعث بدبختی ما شده است، غلط ترین نوع مدیریت سرمایه های ارزشمند و غنی ماست.
*ما داریم از ترس مرگ خودکشی می کنیم*. این را برای چند مین بار می نویسم.
اگر واقعا میخواهید کشور را نجات دهید و در جنگ اقتصادی و تحریم پیروز شوید، راهی بجز اصلاح مسیر سرمایه گذاری نداریم. اکنون ما در باد نوسانات که حالا طوفان اقتصادی شده است، سرمایه گذاری می کنیم و بطرز احمقانه ایی انتظار رونق اقتصادی را داریم.
این مسیر غلط است. فقط بخش مسکن ما با جهش های غیر عادی خود که در سالهای اخیر بیش از صد درصد در سال میشود، ظرفیت بلعیدن کل سرمایه های کشور را دارد. با بازدهی صفر بعلاوه هزینه های استهلاک.
مصداق سرمایه داری اتاق بازرگانی نیست. چرا که اتاقها یک لابی قدرتمند تشکیل داده اند که زیر پای خودشان را هم خالی کرده اند. *اگر قرار است تحولی در مسیر سرمایه گذاری درست و مولد اتفاق بیفتد، ابتدا باید این اتاقهای بازرگانی را بست*.
تمام اتفاقات مثبت اقتصادی از مسیر سرمایه گذاری درست اتفاق می افتد و تمام زایش های اقتصاد از مادری بنام سرمایه گذاری است.
مادر اقتصاد ما با سیاستهای غلط و هدفدار فلج شده است. این مادر نه میتواند زاد و ولد داشته باشد و نه حتی خودش را اداره کند.
برای رهایی از شرایط بحرانی کنونی، راهی بجز مدیریت درست سرمایه گذاری نیست. بحران مدیریت سرمایه گذاری جدی ترین و بنیادی ترین بحران اقتصادی کشور است.
ارسال نظر