ریزش قیمت خودرو ادامه دارد؟
امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
پدیده جالبی در سه هفته گذشته رخ داد. یک هفته قبل از انتخابات آمریکا، ظاهرا همزمان با بحث در مورد استیضاح وزیر محترم اقتصاد، ناگهان قیمت ارز شروع به متعادل شدن میکند و به یک نوعی قیمت ها پایین میآید. البته با انتخاب آقای بایدن این روند ادامه مییابد و تصویب میشود و این روزها به سطح حدود ۲۵ هزار تومان نزدیک شده است.
همزمان قیمت خودرو هم از همان روز دوم کاهش نرخ ارز شروع به پایین آمدن کرد. البته نرخ دقیق را نمیتوانم بگویم. چرا که الان مدتها است که اطلاعات درست و معتبر از روی سایتهای فروش حذف شده است و عملا بهعنوان یک محقق دسترسی مستقیم به قیمتها و روندهای آن ندارم. اما طبق اطلاعات جسته و گریخته رسانهها و چک کردنهای فردی، ظاهرا قیمتها بین ۱۰ تا ۳۰ درصد افت داشته است. خودروهای خارجی لوکس، بیشترین افت را داشته است و خودروهای داخلی کمتر. علت این اختلاف هم مشخص است. چون در گذشته، خودروهای خارجی خیلی بیشتر از خودروهای داخلی افزایش قیمت داشتهاند و بهعلت عدم واردات خودرو در طی سهسال گذشته، عملا در قیمتهای آن حباب زیادی شکل گرفته است. اوضاع بازار دارد بهسمتی میرود که این حباب تخلیه شود و قیمتها منطقیتر شوند. نکته جالبتر در مورد خودروهای داخلی بود. علیرغم اینکه شورای رقابت در همان هفته قبل از انتخابات، قیمتها جدید برای خودروسازان را اعلام کرد و قیمتهای کارخانه را افزایش داد، قیمت خودروهای داخلی در بازار متناسب با قیمت ارز، پایین آمد.
من اقتصاددان نیستم. اما اقتصاددانان را دوست دارم و کارهای بزرگان را دنبال میکنم. یکی از این موارد اقتصاد رفتاری است. با اجازه اساتید بزرگ برداشتم را از آن بیان میکنم. ظاهرا در این علم نسبتا جدید، صحبت سر این است که تصمیمات اقتصادی انسانها لزوما عقلانی نیست (مبنای اقتصاد کلاسیک)؛ بلکه احساسات و عواطف بشری بهصورت فردی و جمعی تاثیر زیادی روی تصمیمات میگذارد و نهایتا میتواند بعضی از این تصمیمات آنقدر بزرگ باشد که کل جریان واقعی اقتصاد را به مسیری ببرد که کاملا با مبانی واقعی که در محیط اتفاق میافتد در تناقض باشد.
مورد اخیر که بسیار گیجکننده است، براحتی با این اصل توجیه میشود. در وضعیت فعلی، هیچ واقعیت فیزیکی برای اقتصاد ما رخ نداده است که یک دفعه نرخ دلار از ۳۰ هزار تومان به ۲۵ هزار تومان میرسد. اما بهنظر میرسد که مردم به دلایلی امیدوارتر شدهاند. امیدوار به چی؟ امیدوار به آینده. برای اینکه این موضوع را تشریح کنم، کمی به عقبتر و حدود ۳ ماه گذشته در همین کشور باز میگردم. اگر شما قیمت یک خودروی سانتافه، یا حتی یک لپتاپ ایسوس را بررسی کنید، متوجه میشوید قیمت دلاری آن خیلی بیشتر از قیمتها بینالمللی محاسبه میشود. در مورد لپتاپ، وقتی که دلار حدود ۲۸ هزار تومان بود، خودم شخصا چند مورد را چک کردم و حتی با اضافه کردن نرخ حمل و نقل و سود افراد، دلار حدود ۴۰ هزار تومانی از آب درآمد. در مورد خودرو هم اگر بخواهید حساب کنید، باید قیمت بینالمللی را دوبرابر کنید: حدود ۵۰ درصد تعرفه گمرکی، حدود ۲۰ درصد هزینههای حمل و نقل و عوارض دیگر، و نهایتا حدود ۳۰ درصد هم سود انتظاری ناشی از ذخیرهسازی (توجه کنید که امروز اگر کسی خودروی نو خارجی به شما می فروشد، سه سال پیش پولش را داده است). اما معذلک باز هم قیمت خودروی خارجی بعضا بالاتر است. علت این وضعیت نگرانی از آینده است و لذا فرد فروشنده قیمتی روی کالای خود میگذارد که بتواند تا حدی نگرانی آینده خود را جبران کند. لذا بهطور طبیعی اگر نگرانی کاهش یابد، اما لزوما نرخ ارز کاهش نیابد، این قیمتها پایین میآید. بماند که در فضای تورمی ما، معمولا با کاهش نگرانیها، قیمتهای حبابی ارز هم پایین میآید. بهعبارتی معمولا این دو پدیده (بالا یا پایین آمدن قیمت ارز و خودرو و یا دیگر کالاهای سرمایهای، همزمان رخ می دهد.
با این اوصاف، برای پیشبینی آینده، باید منتظر باشیم ببینیم نگرانی ها در کنار واقعیتهای بخش عرضه در اقتصاد چگونه پیش میرود. آیا عرضه ارز بالا میرود؟ آیا عرضه خودرو بالا میرود؟ و موارد مشابه. اگر قیمت ارز پایین بیاید، قیمت خودرو تا حدی پایین میآید، اما اگر عرضه خودرو بتدریج پایین بیاید، قیمتها میتواند مسیر برعکس را طی کنند. اما در مجموع من به چند موضوع امیدوارم. اولا فکر میکنم که قیمت ارز پایین بیاید. به هر حال مسئولین در این چند وقت حرکتهایی انجام دادهاند که نشان داد که تحت تحریمهای سنگین آمریکا هم میتوان زندگی بهتری داشت. همچنین بهنظر میرسد که با بازگشت عقلانیت به نظام سیاسی آمریکا، اوضاع ما هم بهتر شود. البته معنی آن، رفع تمام مشکلات نیست. همانطور که حضرت آقا هم فرمودند، مشکلات ما نباید به آنها گره بخورد و باید برنامههای خود را داشته باشیم. اما وضعیت قبلی، با بودن آقای ترامپ، وضعیت عادی دنیا نبود و نمیتواند باشد. به هرحال ادامه روند کاری آقای ترامپ به جنگ جهانی در اقتصاد، سیاست و حتی در جبههها خواهد انجامید. شاید به همین دلیل است که نظام حاکم بر آمریکا، تمام تلاش خود را کرد تا این جریان را برگرداند. هر چند که به هرحال واقعیت ترامپ و ترامپیسم همچنان وجود دارد و برای دنیا از جمله ایران بسیار خطرناک است.
امیداورم آقای بایدن هر چه سریعتر بدنبال مرهم زدن به زخمهایی باشد که ترامپ در آمریکا، آن را عمیقتر کرد. از طرفی امیدوارم حرکت جدید چین در توجه به شرق و طرحی که چند روز پیش بین کشورهای آسه آن، پیاده شد، موفق عمل کند و تجارت بینالملل از این وابستگی شدید یک طرفه به آمریکا و غرب بیرون بیاید. پیش بینیی حضرت آقا این است که نظام آمریکا فرو میپاشد. چرا که دوگانگی عمیق در نظام آمریکا وجود دارد. لذا باید امیدوار باشیم تا قبل از بازگشت ترامپیسم، یا بهتر بگویم رادیکالیسم سفیدپوستان آمریکایی، دنیا دارای نظم نوین چند جانبه گرایانه گردد. برای هیچ کس در دنیا موفقیت یک طرفه آمریکا، روسیه، چین و یا دیگر استعمارگران خوب نیست. چند جانبهگرایی و احترام به حقوق تمام ملتها تنها راه توسعه جهانی و داشتن زندگی بهتر خواهد بود. اگر این روند در شش ماه آینده ادامه یابد، اوضاع بازار خودرو هم سامان خواهد گرفت و مسئولین توجهشان از بازار به سمت تولید خواهد رفت که برای اقتصاد کشور هم خیلی مفیدتر خواهد بود. انشاءا...
ارسال نظر