برجام؛ نقطه پرشی برای حل چالشهای اقتصادی
نصرت الله تاجیک - سفیر سابق ایران در اردن
اگرچه امریکا نمیتواند برای ایران پیش شرط بگذارد، اما ایران با توجه به سابقه این چند سال باید الزاماتی را به برجام اضافه کند تا اگر تحولاتی اتفاق افتاد بتواند از آن استفاده کند و این بدون مذاکره عملی نیست!
۱. اصولا مذاکرات با پیش شرط، امید به توفیق ندارند و از نظر روانی هم کشورها تمایل دارند مذاکراتی آزاد و در صحنه برابر را در پیش رو داشته باشند و مخصوصا دو کشوری که در زمینه منطقهای و بینالمللی در سطوح بالای تنش دو جانبه هستند. لذا گذاشتن پیش شرط نه منطقی، نه عملی و اجرایی است. یکطرف ابرقدرتی است که امکاناتی هم در جهان دارد. مخصوصا از منظر اقتصادی که ما هم به دلیل داشتن اقتصاد تک محصولی و فروش نفت، نسبت به سلطه دلار آسیب پذیر هستیم. طرف دیگر هم ایران است که تاثیرات ژئوپلیتیکیاش افزون از پهنه جغرافیائیاش شده و قدرت بازی سیاسی نیز دارد و مخصوصا از روحیه و روانشناسی مخصوص به خود برخوردار بوده و با پیروزی انقلاب اسلامی نیز از اعتماد به نفس زائدالوصفی برخوردار شده و حداقل در این مورد که ترامپ یک اشتباه محاسبه فاحش کرده و ایران دست برتر را دارد از امریکا پیش شرطی نمیپذیرد!
۲. فرق است بین پیش شرط و الزامات طراحی روندی که بتواند یک مذاکرات سخت، چند وجهی و بینالمللی را به موفقیت برساند. علیرغم بلند شدن دیوار بیاعتمادی به دلیل اقدامات امریکا علیه ایران ولی نباید در تاریخ ماند و باید از تجربیات تاریخی استفاده کرد و به مولفههای جدیدی که در روابط بینالمللی وارد شده توجه و نسبت به تحولات منطقهای واقع بین باشیم. لذا در عقاید خود محصور نمانیم بلکه آنچه که شاخصهی مسلمان ایرانی است، شرایط زمانی و مکانی را در اجتهاد روند آتی تعاملات بینالمللی خود وارد کنیم تا در کسب منافع حداکثری خود برای ملت ایران موفق باشیم و آنچه که در توسعه سیاسی اجتماعی ایران به سیاست خارجی ما مربوط میشود، به دلیل اشتباهات ما در اقتصاد سیاسی مان وزن سنگینی هم دارد، با دیدن تصویر بزرگ تحولات دست در حالیکه در سایه ثبات و امنیت درونی بر روند امور مسلط هستیم و شرایط مادی و معنوی اداره یک مذاکره خوب را داریم به تصمیمات شجاعانه و صحیح بزنیم و در حالیکه دست برتر داریم و اهرم برای بازی، خودمان را از این عوامل محروم نکنیم.
۳. ما به این دلیل برجام را انتخاب کردیم که میخواستیم هم یک فضای تنفسی برای سیاست خارجی کشور باشد و هم یک رویکرد جدید در تعامل بینالمللی ما، به منظور استفاده از موقعیتهای بینالمللی و نیز تثبیت موقعیت خود در نظام منطقهای داشته باشیم. رویکرد جدید ما در برجام یک تحول اساسی در نگاه ما به تعاملات بینالمللی بود. ولی متاسفانه با اقداماتی که ترامپ انجام داد این روند ابتر ماند و در این مدت برجام در حقیقت در انکوباتور نگهداری شد! پس امریکا بدلیل سکتهای که در روند اجرای برجام در اثر اقدامات ترامپ بهوجود آمده، اجازه نداد از نقاط ضعف و قوت آن استفاده کنیم، باعث تخریب روند طبیعی آن شده و مخالفت جامعه بینالمللی با این اقدامات و یک موافقتنامه بینالمللی که در میان جهانیان ایجاد امید کرده بود را عقیم گذاشت حق گذاشتن پیش شرطی برای برجام را ندارد و لذا باید اول خود برجام را احیا و سرپا کنیم، بعد به سراغ مسائل دیگر برویم.
۴. بدلیل گذشت زمان و معطل ماندن اجرای تدریجی برجام باید در درون آن اصلاحاتی انجام شود، چرا که اقدامات ترامپ هم باعث شد اجرای درست آن معطل و منتفی شود و هم تحولاتی در آن اتفاق بیفتد. ما باید ضریبی برای این تحولات در نظر بگیریم تا در معادله برجام آن را به روز کنیم. بعد اگر این معادله جدید و اصلاح شده برجام (Modified JCPOA) و رفع اثار اقدامات نابخردانه ترامپ از سوی امریکا اجرا و موفق شد، آن موقع سایر موضوعات قابل طرح هستند تا با چنین الگوئی حل و فصل کنیم. اگر در همان مرحلهی اول بخواهیم مسائل دیگر را به برجام پیوند بزنیم، باید ۲۰ سال دیگر هم دنبال این موضوعات بدویم. زیرا وزن و حساسیت مسائل مورد مناقشه بین دو کشور متفاوت است. مثلا مسائل موشکی به امنیت ملی کشور مربوط میشود و هیچ کشوری و مخصوصا ایران برای طراحی دکترین امنیت ملی و مخصوصا دفاع از سرزمین و استقلال کشور از کشور دیگر اجازه نمیگیرند! ولی اگر اروپا و یا امریکا نقطه نظر و دغدغه هائی دارند باید به نقاط نظر و دغدغههای ایران و مخصوصا” اهداف غیر شفافی که امریکا در قبال ایران دنبال میکند و تبعات آن و مشکلاتی که برای مردم ایران بهوجود آمده توجه کنند و این موارد فقط با مذاکره حل و فصل میشود.
۵. مسئولان ایرانی قبلا گفتهاند ما اگر بدانیم که پروژه برجام، پروژهی موفقی بین ایران و امریکا میشود، امکان تبدیل آن به فرآیند و روند کاهش تنشها و مشکلات بین ایران و امریکا مهیا و طبیعتا اگر مسائل دیگری هم مورد علاقه طرفین باشد، میتوان با چنین الگوئی حل کرد. این مدل پیشنهادی به این معنا است که الگو و مدل برجام در صورت توفیق و حتما با اصلاحاتی در حل مشکلات دیگر استفاده خواهد شد نه اینکه مواردی به آن اضافه کرده و نه اینکه برجام یک و دو باشد، بلکه میشود زمینههای جدید همکاری، رفع دغدغه و پیدا کردن یک مسیر جدید را در آینده به شرط آن که برجام موفق باشد بررسی و حل کرد. ولی متاسفانه اقدام نابخردانه ترامپ باعث شد همین پروژه هم سقط شود اما با درایت ایران و برای کسب حداکثری منافع ملی، برجام تا کنون در انکوباتور نگهداری شود و این تنها بایدن است که میتواند این موجود را نجات دهد. از این منظر فکر میکنم اول باید ما خود برجام و بستر (Context) آن یعنی مسائل هستهای ایران را نجات داده و احیا کنیم تا سرپا شود، آن موقع میگوییم چون برجام موفق شد، میتواند مدل همکاری و نه صرفا خود برجام بر سایر موارد مورد علاقه تسری پیدا کند.
۶. سطح مقولات سیاست خارجی شامل اهداف، تنظیمات و تعاملات خارجی ما بالاتر از دولتهاست. این مقولات حاکمیتی است. یعنی وقتی ما یک قرارداد بینالمللی داریم، همه دولتها باید به آن تمکین کنند. ضمن اینکه در سپهر سیاست و حکومت ایران، در حقیقت آن کس یا بخشی که تصمیم میگیرد که پای برجام را امضا کند، موسسات حاکمیتی هستند و تصمیم نظام است که ما برجام را امضا کنیم. برجام، به عنوان یک راه چاره برای خروج از بن بستی که توسط دولت مهرورز محافظه کاران برای ما بین سالهای ۸۰ تا ۸۸ فراهم کرد و چند قطعنامه بینالمللی گرفتیم، فضای تنفس برای کشور را تنگ کرد و ما با دست خود به پروژه ایران هراسی و انزوای ایران کمک میکردیم نجات داد. بنابراین احساس من این است که اگر بتوانیم پروژه برجام را موفق کنیم و با همراهی هم پیمانان در برجام، آن را تبدیل به یک فرآیند کنیم تا باعث کاهش مشکلات ما با دنیا و مخصوصا با امریکاییها شود، فکر میکنم به نفع ماست در برجام بمانیم تا اینکه بخواهیم از آن خارج شویم.
معتقدم برجام از آن فیل هایی است که مرده و زندهاش یک نرخ است و ما با دو استراتژی خوب: ۱- منزوی نگه داشتن ترامپ ناشی از خروجش از برجام و ۲- برجام تا زمانی مقدس است که برای کشور و مردم نافع باشد، تا کنون بهترین بازی را داشتهایم و توانستهایم همپیمانانمان را در اردوگاه خود نگه داریم و ابرقدرت امریکا علیرغم تمام تلاش هایش بدلیل عدم وجاهت اقداماتش همچنان تنها مانده است!
۷. وقتی که ترامپ از برجام خارج شد، شاید خیلیها در دنیا منتظر بودند ما با انفعال و عکس العملی شدن نیز از آن خارج شویم! اما ما با عقل و درایت، خوشبختانه نه تنها خارج نشدیم، بلکه تلاش کردیم ترامپ نتواند هم پیمانان ما را پشت سر خودش ببرد. به عقیدهی من یکی از ضربههایی که ترامپ در سیاست خارجی خورد همین است. درست است که در انتخابات امریکا، مسائل خارجی وزن زیادی ندارد و موضوعی که ترامپ را زمین زد کرونا و بحث داخلی بود، ولی به هر صورت، ترامپ نتوانست توفیقی در مقابل ایران داشته باشد. و این از دید تیز بین نخبگان و اندیشکدهها و رسانههای امریکائی و غربی که جریان ساز هستند دور نماند. درحالحاضر هم یک فضای حداقلی بین نخبگان امریکایی به عنوان شکست ترامپ شکل گرفت. حالا اگرچه پایگاه رای ترامپ که کارگران سفید هستند، خیلی به این مسائل توجه نکردند.
۸. ما باید درخواست خسارت کنیم. یعنی اگر واقعا مسئله درخواست خسارت از سوی ایران جدی است، از الان باید موضوعات و اسناد را جمع آوری و کار حقوقی بینالمللی آن را شروع کنیم تا یک پرونده مثلا شامل خسارتهای ناشی از تحریمها و یا حتی حمله نظامیان ایرانی در بغداد و به شهادت رساندن سردار سلیمانی و دیگر همراهانش روی میز بایدن بیاید، نه صرفا یک خواسته باشد. یعنی به این صورت درخواست نشود که کلی بگوییم. باید عدد، رقم و موضوعات آن مشخص شود، خسارات محاسبه و محکمه پسند باشد و ترجیحا بهتر است اقدامات اولیهی حقوق قضایی هم انجام شود. ما متاسفانه در اینجور موضوعها اندکی ضعیف هستیم. ولی اگر این موضوع برایمان جدی است باید روی آن بیشتر کار کنیم.
۹. برجام همچنان میتواند و ظرفیت آن را دارد که اگر دو طرف تلاش کنند، تبدیل به یک سکو و نقطهی پرشی برای حل مشکلات اقتصادی و سیاسی شود. این کاملا به رویکرد بایدن که نه سوپر من است و نه پسر خاله ما! و تیمش بستگی دارد که علیرغم مشکلات داخلی و اولویتهایشان در داخل و خارج که مدتها طول خواهد کشید تا اثرات اقدامات ترامپ منتفی شود، چگونه میخواهند وزن و قدرت منطقهای ایران را نه تنها در روابط دو جانبه بلکه در سطح توازن ژئوپلیتیکی منطقه مورد توجه قرار داده و بدون افتادن در روندها و اقدامات تخریبی رقبای ایران با یک پیشنهاد و رویکرد ترجیحا کارکردی و نه لزوما ساختاری هم جبران مافات کند و هم زمینه سازندهای برای ایجاد امنیت و ثبات منطقهای فراهم کند.
ارسال نظر