هنرمند در پی مسئولی که یک مسئولیت را بپذیرد
عرفان آیتی – بازیگر تئاتر
همواره در مواجهه باتمام امور متکی به مدیریت انتخابی، با دو الگو روبهرو هستیم؛ یکی آنکه کسی با سابقه مدیریتی، پیش از قرار گرفتن در مسند مدیریت مورد نظر با وعیدهایی، علاقهمندان را انگیزهمند به مشارکت و رای دهی می کند و سپس با قرار گرفتن در مسند، به دلیل دست و پنجه نرم کردن با موانع بسیار یا کوتاهی و اشباع فکری از مسندش، همه چیز را فراموش می کند و ترجیح می دهد از تسهیلات جایگاه در راستای مسائل شخصی استفاده کند یا ناامیدانه به تلاش مذبوحانه خود برای سازندگی ادامه دهد! که عمدتاً اجل مدیریتش به پایان میرسد. این را می توانید با نیم نگاهی به اکثر دورههای مدیریتی متوجه شوید. بگذریم.
صنوف و انجمن ها با نام های متعدد از برههای آغاز به فعالیت کردند؛ فعالیت ها عمدتاً در راستای حمایت و برآورده کردن خواسته ها و ملزومات کاری و حرفه ای متخصصان صورت می گرفت. انجمن های هنری که زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران در جهت ثبت سابقه حرفهای هنرمندان، حمایت از جایگاه ویژه آنان در فضای حرفهای هنر، تسهیلات و حمایت های دولتی ایجاد شد. در بعضی از استان ها فعالیت انجمن های نمایشی به شکل ویژهای انجام می شده اما انجمن نمایش اصفهان سالهاست که با دخالت بیجای نا هنرمندان، ساحتی نمایشی به خود گرفته است. این یا وابسته به مدیریت غلط بوده در سالهای پیش از این و یا منوط به بی تدبیری و بی دغدغهگی اعضای وقت.
برگزاری جشنوارههای تئاتر استانی که چشم اندازش پلی برای جشنواره بین المللی تئاتر فجر است و یا محفلی پویا برای جان بخشیدن به فضای تئاتر هر بوم، به عهده انجمن هنرهای نمایشی هر استان است. سالانه، با ارائه برنامهای مدون و منظم توسط این انجمن ها به ادارات کل فرهنگ و ارشاد و متعاقباً وزارتخانه و مرکز هنرهای نمایشی، پروسه برگزاری جشنواره ها روی روال میافتد. اما در اصفهان اینطور نیست. اعضای فعلی انجمن نمایش اصفهان که با وعیدها، درشتگوییهای عمدتاً بیش از رسته اختیارات شان، به رای و اعتماد جامعه هنری این شهر انتخاب شدند، حالا اذعان می دارند هیچ مسئلهای در پیشبرد تئاتر در این استان، در اختیار آنان نیست. کما اینکه وقتی با مرکز هنرهای نمایشی، وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و مسئولین در اداره کل گفت و گو می کنم، سیاستگذاری ها، کاملاً برعکس است. کسی نمیداند دقیقاً چه خبر است.
طبق عادت این روزهای مسئولان که انگشت اشارهشان به سوی طبقات بالاتر، اتاقهای مجاور یا مسئولان دیگر است، هنرمند، با نگاهی به هر سو در پی مسئولی است که یک مسئولیت مشخص را بپذیرد.
۵ دی ماه ۱۳۹۹، در وبسایت رسمی کشور و پایگاه رسمی خبر رسانی انجمن های نمایش کشور، جشنواره استانی تئاتر اصفهان، فراخوان داد. اما عجیب اینکه آخرین مهلت ارسال آثار در آن فراخوان ۳۰ آذرماه بود که ۶ روز از آن گذشته بود! گمان میکنم یک علامت تعجب برای این مورد کم است؛ اما این اولین اعجاب رویکرد سوءمدیریتی متولیان نیست. در حالی که مرکز هنرهای نمایشی با وعده حمایت میلیونی (حالا کم و در وسع بودجه ناچیز امسال دولت برای تئاتر) انجمن هنرهای نمایشی اصفهان را تشویق به برگزاری جشنواره می کند. اما متولیان، چندان تمایلی به برگزاری این مهم ندارند. شایدهم حالش را در خود نمیبینند که در این شرایط سخت، همچون استان های مجاور، چهارمحال و بختیاری، هرمزگان و خراسان و بوشهر به صورت آنلاین زحمتش رو به جان بخرند.
انجمن هنرهای نمایشی و مسئولانش اذعان میدارند که اداره کل ارشاد اصفهان حتی یک ریال بودجه برای این جشنواره در نظر نگرفته است. که البته این را کم عرضهگی در اخذ بودجه توسط متولیان میدانم نه ناتوانی در پرداخت بودجه.
هر سال جشنواره تئاتر اصفهان حالا چه به صورت حضوری با ساختاری مطابق سالهای پیش برگزار می شد و شاید لایق ترین آثار به سلیقه و منظر داوران مشخص شده معرفی، حمایت و به جشنواره تئاتر فجر معرفی میشده؛ امسال اما با حضور همهگیری ویروس منحوس کرونا، این ویروس دشمنِ اجتماع، اکثر جشنواره های استانی تئاتر در کشور به صورت آنلاین و یا حضوری و با حداقل مخاطب برگزار شد. اما این میان اصفهان بدون هیچ فراخوانی پیشتر از موعد مقرر، بدون هیچ اطلاع رسانی، برنامه ریزی و به صورت ضربتی و ناگهانی ادعا کرد ۱۳ اثر به دبیرخانه ارسال شده و از این میان دو اثر به جشنواره تئاتر فجر معرفی شده است. حال آنکه این دو اثر مذکور، پیش از این در جشنواره تئاتر مقاومت به فجر معرفی شده بودند!
گویی متولیان جشنواره تئاتر استان اصفهان، تنها برگزیدگان جشنواره تئاتر مقاومت را در خلوتی سه نفره مجدد به فجر معرفی کردند! اینجا دو معضل در مدیریت این جریان پیش روی ماست؛ یکی اینکه برگزاری این رویداد مهم فرهنگی در اصفهان چهطور به این حد در خفا، سکوت خبری و محفلی سه نفره برگزار می شود؟ مگر نه این است که جشنواره، محفلی از جماعت است که در صدد ارج نهادن به یک جریان خاص فعالیتهای ویژه را تجلیل می کند و نتیجه آن در میان چشم هنرمندان و علاقه مندان صورت میپذیرد؟ پس این اعمال یواشکی توسط برگزارکنندگان جشنواره کمی فراتر از اعجاب است. یواشکی هایی که خیلی بوی خوشی ندارند. یواشکی هایی که بوی منافع شخصی برخی سودجویان که حسابشان مشخص است را به مشام جامعه تئاتر در اصفهان میرساند. از اکثر همکاران که سال ها در حوزه تئاتر در اصفهان فعال هستند پرسیدم، که در جریان برگزاری جشنواره استان بودهاند؟ پاسخ آنها با قاطعیت نه بود!
دوم آنکه به چه دلیل، متولیان با وجود حمایت و درخواست مرکز هنرهای نمایشی کشور و سیاستگذاری وزارتخانه، این جشنواره را با وجود امکانات زیربنایی برگزار نکرده است؟ آیا منافع هنرمندان حرفهای، تازه کار و دغدغهمند برای توسعه فرهنگ و هنر این کشور اصلاً اهمیتی دارد؟ اگر دارد، پس چرا کوچکترین عذرخواهی، اطلاع رسانی یا کنشی در راستای آگاهی سازی هنرمندان صورت نگرفته است؟
در اثنایی که هنرمندان با مصلحتطلبی و نا امیدی با این سوءمدیریتها روبهرو می شوند، تن به مطالبه گری و پرسشگری نمیدهند؛ متولیان از این موضوع حداکثر استفاده را می کنند تا هر آنچه به نظرشان صحیح می رسد را در راستای انزوا و بی سر و صدایی هنر در پایتخت فرهنگ و هنر پیش ببرند؟ این یک سوال است نه تهمت. سوالی که ذهن صدها نفر در این شهر را درگیر خودش کرده است و امان از یک صنف یا تشکل رسمی که منافع و پرسشهای جامعه شریف و دغدغهمند عرصه هنر و فرهنگ این شهر را اعلام و پیگیری کند. انجمن نمایش که تنها مدافع منافع هنرمندان تئاتر در این شهر است در اتاق و میزهایی که با موافقت جامعه تئاتر در اختیار آنان قرار داده شده به اینکه چه کاری را نکند فکر میکند؟ دریغ از هیچگونه گزارش، عملکرد، پاسخگویی به هنرمندان و نمایندگی دغدغه های آنان!
با نیم نگاهی به اخبار و رویدادهای تئاتری اخیر بالاخص در دو سال گذشته، مشاهده میکنیم که نام اعضای انجمن نمایش اصفهان، البته به استثنای یکی دو نفر به تاکید میدرخشد. سوالم اینجاست که آیا انجمن نمایش در اصفهان نهاد انتخابی توسط هنرمندان است که در راستای منافع آنها می کوشد یا در راستای امیال، جایگاه کاری و حرفه ای و عملکرد های شخصی؟ این پرسش بخش بزرگی از جامعه تئاتر این شهر است نه تنها من.
جامعه تئاتر اصفهان با سکوتی به انزوا میگروند و این روزها حتی از مطالبه گری بابت بدویترین حقوق خود عاجز و ناتوان هستند. اینان با تنها، یک پرسش بدیهی و پیگیری از بابت حقوقشان، با سیلی از نگاه چپ، طلبکارانه و انگمحورانه و حتی گاهی یواشکی تهدید آمیز توسط هیچکارگان همه کاره روبهرو میشوند. این مسائل همسو است با ضربه شدید جامعه هنر تئاتر از لحاظ اقتصادی، روبهرویی با وعده های مکرر از حمایت های دولتی، تعطیلی یک ساله سالنهای تئاتر و غوطه ور شدن در مرداب انفعال؛ بیش از هر زمان، وجود یک صنف مسئول، مقتدر، پرسشگر و پاسخگو برای این جامعه مهجور و زحمتکش احساس می شود اما دریغا و دریغ.
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است. اما باید گفت که دریغ از فهم این نکته که هرکنش ما در هر جایگاه، سرآغازی برای کشمکش و کنش نسلهای بعدیست.
ارسال نظر