تحولات در صحنه جهانی در قرن پیشرو
پدرام باقرنژاد - روزنامهنگار
آرایش قدرتهای اقتصادی سیاسی نظامی و غیره ... و توازن قوا و معادلات بینالمللی در سالهای اخیر و سالهای پیشرو در جهان، در حال تحولاتی است که نیازمند رصد دقیق و لحظه به لحظه، توجه و ژرف اندیشی و آیندهنگری بیشتری است. بیتردید موضعگیریهای بینالمللی هر کشور برگرفته از تحلیل و تشخیص صحیح وقایع و پایبندی به منافع ملی هر کشور بوده و میتواند تعیینکننده راه صحیح و مطلوب و ضامن منافع و مصالح کشور و ملت باشد.
البته شرایط و تاثیرات متقابل سیستمها، جهان را به سمتی هدایت میکند که پر از عدم قطعیت است. گاهی بیطرفی یا طرفداری نشاتگرفته از مجموعه دیدگاههای صحیح یا ناصحیح شکل میگیرد. گاهی در آن تصمیم اقتصادی یا سیاسی، اصول اخلاقی کمرنگ، جهتدار و یا نادیده گرفته میشود. گاهی مظلوم و گاه ظالم مورد تایید یک دولت قرار میگیرد. در حقیقت پیچیدگیها و مولفههای قدرت در اقتصاد و سیاست و به خصوص در عرصههای بینالمللی، منظرهای متفاوت و مختلفی را از یک موضوع واحد به تصویر میکشد.
برداشتهای متقارن یا متناقص از یک موضوع مشابه که این برداشتها لزوما مبتنیبر اخلاق و حقوق انسانی نیست و زمانی که برای موضوعی مشابه که در دو قسمت از جهان در حال وقوع است، از یک منبع واحد، دو تفسیر، دو قضاوت، دو سیاست و دو عکسالعمل متناقض را میبینیم که کاملا با یکدیگر در تضاد هستند، یعنی استقرار دیگاهِ صرفا سیاستزده و انحطاطِ اخلاق و انسانیت. این حقیقتی تلخ است که در اکثر کشورهای جهان شاهد آن هستیم و بیتردید صلحی که با نیروهای نظامی و اسلحه و زور استقرار یابد با شلیک یک گلوله به جنگ تبدیل میشود.
جهان به صلحی براساس ادراک متقابل از همزیستی و همدلی نیاز دارد به ساختاری که حقوق اساسی و طبیعی و انسانی را برای مردم جهان تبیین کند و قانون عشق ورزیدن به همنوع را الگوی رفتاری بشر قرار دهد، صرفنظر از هر تفاوت در رنگ و نژاد و دین و ملیت و جغرافیا، شرط بقای انسان، انسانیت است و در جهانی پر از خودخواهی و تنهایی، یک جهان تنهایی خواهیم داشت، یک جهان پلیدی و ظلم. رفتارهایی که میتواند موجب ابطال تمدن شود، از ازل تا ابد در آغاز قرن جدید پایانی دیده میشود، اگر جهان با پرچم صلح و انسانیت بر جنگ و وحشیگریها پایان ندهد. نگاه بشر بایستی تغییری جدی داشته باشد.
باید منافع خود را در گرو منافع عمومی ببیند. باید جهان به صلحی دائمی بیاندیشد به سفرهای که متعلق به همه مردم جهان است و به زمینی که محل زندگی همه است و به منابعی که برای همهی نوع بشر به وجود آمده است. یک مرز به وسعت کل کره زمین. یک قانون ساده و کامل جهان شمول و شهروندان جهانی که مرزی نمیشناسد. زمین برای همه مردمش جای کافی، غذای کافی، منابع کافی و فرصتهای کافی رضایتبخش و برابر دارد. اگر زیادهخواهیها و زیادهطلبیها، اگر خود برتر بینیها بگذارند، تنها راهحل نهایی زندگی بشر همین خواهد بود. وسعت و عمق ظلم در جهان،تکاندهنده، کمنظیر و نزدیک به اوج خود شده است.
شرق و غرب هر دو به یک اندازه در سراشیبی و پرتگاه انحطاط قرار گرفتهاند. آنها در ایجاد ناامنی برای بشریت و در زیادهخواهی و سلطهگری، در نگاه دیکتاتور مابانه، باکمی تفاوت در شعارها و سلیقه عملکردی مسیری مشابه را طی میکنند. دیگر جهان به قطب قدرت نیاز ندارد به انتشار و توسعه، محبوبیت و مشروعیت ناشی از انسانیت و همدلی و اخلاق نیاز دارد. جهان صلح و آرامش و امنیت و آسایش میخواهد. جهان به سنبل و الگوی معنوی و اخلاق نیاز دارد.
به رنسانسی که چشماندازی از امید به آینده را در افق دید مردم جهان به تصویر بکشد. ماموریت و رسالت نخبگان جهان، اندیشمندان و روشنفکران، رصد دقیق تحولات، نقد رویهها و کژیها و انحرافات عملکردی صاحبان قدرت و ثروت در جهان است. صاحبان قدرت، رسانهها و تریبونها و آنها که مخاطبین و پیروان و دنبالکنندگانی را در کنار خود دارند، مکلفند به روشنگری ملتهای جهان بپردازند و سطح بینش و نگرش عمیق و وسیع مسایل را آموزش و ترویج دهند. ملت جهان باید قدرت نقد صحیح مسایل پیرامون خود را داشته باشند و نسبت به کنشهای پیرامونشان واکنشی متناسب داشته باشند.
آینده هر ملتی در این کره خاکی وابسته به آگاهی و دانش عملی آن ملت است و آینده جهان وابسته به درک اکثریت ملتهای جهان. این روزها جهان به واسطه رفتارهای پرخطر برخی از کشورهای تندرو و جنگها و تنشهای پایانناپذیر و ادامهدارحاضر از آنچه درحال وقوع است در بهت و حیرت بسر میبرد و در انتظار است. در انتظار آنچه قابل پیشبینی قطعی نیست و آرایش الگوهای اقتصادی و سیاسی و معادلات بینالمللی جهان را تغییر و به تبع آن زندگی تمامی شهروندان دهکده جهانی را دستخوش خود قرار خواهد داد.
ارسال نظر