الزامات استقلال بانک مرکزی
محمدرضا منجذب- کارشناس اقتصاد
در طول دهه ها سیاستگذاری اقتصادی در ایران، سیاستهایی اعمال شد که آثار مخربی را بر اقتصاد و بنیه تولید در ایران گذاشت. قاعدتا با درس آموزی از گذشته، باید از چنین سیاستهایی در آینده پرهیز نمود و سیاستهایی اصولی را جایگزین نمود. یکی از آفت های مهم اقتصاد ایران عدم استقلال سیاستهای پولی از سیاست های مالی هست، که عامل اصلی تحمل کسری بودجه بواسطه گسترش حجم نقدینگی و تورم بالا بوده است. قاعدتا روزی و روزگاری باید الزامات استقلال بانک مرکزی در محوریت سیاستهای اصلی قرار گیرد، بشرح زیر:
ایجاد استقلال بمعنای واقعی کلمه برای بانک مرکزی، که موجب استقلال سیاست پولی از مالی می شود
کوچک سازی دولت و کاهش تدریجی کسری بودجه مستمر طی سالهای اخیر، این مهم باید از طریق قانون اعمال شود تا سیاستگذار اجازه ی انبساط اقتصاد بدون انبساط تولید را نداشته باشد. دولت باید در این خصوص استقلال داشته باشد، تا بانک مرکزی بتواند مستقل شود.
اعمال قاعده انضباط پولی، بدین معنا که رشد پولی بتدریج و گام به گام کاهش یابد و معادل رشد تولید باضافه رشد بهروری گردد. در این صورت رشد قیمت ها به صفر نزدیک خواهد شد.
تقویت بنیه تولید و ایجاد کارایی و بازدهی بالا در تولید که بطور خودکار جذب نقدینگی به تولید را بدنبال دارد.
پرهیز از پوپولیسم که موجب اتلاف منابع و فشار بر نقدینگی و تورم می شود، اصولا سیاستگذار نباید شعارهایی را سر دهد و برای عملی کردن آن مجبور به پول پاشی شود. قاعدتا اهداف سیاستگذار باید با کارشناسی باشد و مبانی تولید و اشتغال را تقویت کند. بسیاری از سیاستها با تنظیمات و بدون دخالت مستقیم سیاستگذار قابل حل و فصل است.
تقویت اصولی و بنیادی بازارهای موازی با بازار کالاها و خدمات که ضربه گیر گسترش نقدینگی و تورم است.برای استقلال بانک مرکزی شرط لازم، درک صحیح تصمیمگیران ارشد، نگهداری حرمت بانک، قوی بودن بدنه کارشناسی و قدرت بانک است و همچنین شرط کافی، قانون خوبی است که به رئیس کل بانک مرکزی اختیارات متناسب با وظایفش را بدهد.
باید تامین کسری بودجه از محل انتشار اوراق باشد، و این امر با استقلال بانک مرکزی، تفکیک بودجه ارزی و ریالی و اجرای درست عملیات بازار باز محقق شود.
رئیس کل بانک مرکزی باید فرد کارآزموده و متخصص، مسلط به مسائل پول و بانک باشد و در گذشته وقت زیادی را صرف شناخت مسائل پولی و بانکی کرده باشد. وی باید بر اساس اختیاراتی که قانون به او می دهد شخصیتی باشد که استقلال رای داشته و فورا تسلیم خواسته سیاستمداران نشود. او باید باور به استقلال بانک مرکزی داشته و نگاه ضد تورمی داشته باشد.
باید با باز تعریف وظایف بانک مرکزی، وظایف اصلی بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی، متولی سیاست های پولی و کنترل تورم تعریف شود. نباید بانک مرکزی به عنوان ابزاری برای رفع و حل تمامی مشکلات اقتصادی تعریف شود و در اختیار سیاستگذار قرار گیرد.
ارسال نظر