خلاقیت یا پاسخ به نیاز
فریبرز مسعودی-استاد دانشگاه و فعال معدن
معدنکاری، سختترین شغل دنیا است و فعالیت در این حوزه با دشواریهای ذاتی روبهرو است. بر این اساس، کارآفرینی در این حوزه هم دشواریها و اقتضائات خاص خود را دارد. معادن معمولا در دورافتادهترین بخشهای کشور قرار دارند و دسترسی معدنکاران به امکانات رفاهی بسیار کم است، بنابراین روشن است که زندگی در این شرایط چندان آسان نیست. بنابراین ایجاد فرصتهای بیشتر برای کارآفرینی در حوزه معدن، مستلزم آن است که امکانات رفاهی متناسب و بسترهای لازم برای استفاده از تکنولوژیهای نوین فراهم شود. علاوه بر این، لازم است عوامل خطرآفرین تا حد ممکن از فرآیند معدنکاری حذف شود. امروزه دیگر چندان قابلتوجیه نیست که معدنچی با جان خود بازی کند، بنابراین باید با جایگزین کردن برخی ماشینآلات، استفاده از تکنولوژیهای جدید، تهویه مناسب محیط، تلاش کرد تا هم فرصت شغلی از دست نرود و هم ریسک فعالیت کاهش پیدا کند.
اما ظرفیت کارآفرینی در حوزه معدن چقدر است؟ برای پاسخ به این پرسش باید موضوع را به 2 بخش تقسیم کرد؛ بخش اول، طرحها و ایدههایی دانشگاهی است که حاصل خلاقیت فارغالتحصیلان یا حتی دانشجویان این رشته است و بسیاری از این ایدهها بسیار هوشمندانه و درخشان است.
بخش دوم، ارائه طرحها و ایدههایی است که بتواند مشکل بخش صنعت کشور را حل کند. در حال حاضر باید نیازهای بخش معدن کشور را شناسایی کنیم و ایدههایی که در پاسخ به این نیازها هستند، موردحمایت بیشتری قرار دهیم. البته ایدههای نوآورانه و روشهای خلاقانهای که در دنیا رایج است یا حتی در ذهن افراد خلق میشود، میتواند بسیار ارزشمند و کارگشا باشد و زمینه ایجاد تحولاتی در بخش معدن را فراهم کند، اما در حال حاضر، بخش اعظم طرحهایی که ارائه میشوند، در این دسته قرار میگیرند و ایدههایی که با نگاه به بخش صنعت و حل مشکلات آن خلق میشود، انگشتشمار هستند.این مشکل از آنجا ناشی شده که پیوند ضعیفی میان بخش صنعت و دانشگاه برقرار است و به این جهت، نیروهای خلاق معمولا به حوزههایی میپردازند که برای آنها جذابیت دارد یا در دنیا موردتوجه است.
بهنظر من، مشکل در مرحله انتخاب طرح اتفاق میافتد. در این قسمت است که نیاز اصلی بهدرستی تشخیص داده نمیشود و طبیعی است که راهحل آنهم چندان مفید فایده نخواهد بود.
برای عبور از این مشکل، باید در مدتزمانی مشخص بخش داوری، تخصیص بودجه و حمایت از ایدهها تعطیل یا حداقل کمتر شود. در مقابل، حمایتهای ویژهای برای تجاریسازی ایدهها در نظر گرفته شود. البته لازم است، توجه داشته باشیم که چنین طرحهایی بیشتر میانرشتهای هستند، بنابراین باید کارآفرینان رشتههای مدیریتی، اقتصادی، معدن و زمینشناسی با هم کار کنند تا راهحلی همهجانبه برای مشکل موردنظر بیابند. در حوزههای صنعتی، بهطورکلی بیشتر به کارآفرینانی نیاز داریم که بتوانند نیروی کاری را فعال کنند. تصور ما این است که باید سرمایهگذاری زیادی انجام شود تا کارآفرینان بیشتری تربیت کنیم، اما نیاز کشور به این افراد محدود است و نباید این نکته فراموش شود که اگر ما یک کارآفرین نیاز داریم، در ازای آن باید 100نفر دیگر کار بکنند.
اغلب نیروهای کاری که در بخش صنعت ما مشغول به کار هستند، به 2دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته نیروهای متخصصی هستند که تواناییهای ویژه دارند و بیشتر در بخشهای مدیریتی و برنامهریزی کار میکنند و دسته دیگر بیشتر تکنسینها هستند.
بسیاری از کشورهای پیشرفته برای تامین نیروی کار توانمند، مرکز اشتغال یا آموزش حرفهای تاسیس کردهاند تا نیروهایی حرفهای که قادر به قبول مسئولیت کاری باشند، تربیت کنند. ما هم باید با تغییر سیستم نگرش در آموزش و پرورش، تغییر روشها در آموزش عالی، توسعه بنگاهها و آموزش تخصصی در مقطع فوقدیپلم یا دورههای کارگاهی این خلا را پر کنیم. در شرایط امروزی مشاغل ، دیگر کمتر جایی به کارگر صفر احتیاج دارد، زیرا کارها بهسوی تخصصی شدن پیش میروند. بنابراین باید همیشه تکنسینهایی داشته باشیم که بتوانند مهارتهای تخصصی حداقلی داشته باشند.چهبسا موارد زیادی وجود دارد که زمینه توسعه وجود دارد، اما بهدلیل نبود زیرساخت و نیروی انسانی نمیتوان این کار را انجام داد. متاسفانه در حال حاضر همه فکر میکنند باید در ردههای بالای مدیریتی قرار بگیرند، شرکتی تاسیس کنند و تعداد زیادی نیرو زیر دستشان کار کنند، اما توجه چندانی به نیرو و سرمایه کاری که باید بیایند و مشغول باشند و بدنه اصلی صنعت ما را بچرخانند، نشده است.
ارسال نظر