مصرف گاز یک معادله است
سعید میر ترابی-کارشناس انرژی
مصرف گاز دقیقا شبیه به یک معادله است. تولید، عرضه، مصرف و تقاضا، حوزه گاز را شبیه به یک معادله کرده است. مشکلی که بهطور کلان در کشور ما وجود دارد، رشد بسیار اندک و آرامی در بحث عرضه است. دلیل این روند کاهش و آرام محدودیتهای مالی، فنی و سرمایهگذاری است.ایران یک کشور بسیار غنی در حوزه گاز است و رتبهای عالی دارد. رتبه دوم گازی جهان در اختیار ایران است، اما بعضی از مراکز نیز در این ارتباط، نظری دیگر دارند که ایران در رتبه اول منابع گازی جهان است؛ بنابراین با توجه به شواهد، ظرفیتهای موجود در این حوزه کشور ازلحاظ ذخایر گازی، بسیار بالا است، اما بر اساس یک امکان، افزایش تولید گاز وجود دارد. چنین بحثی هیچ رشدی نداشته است که از دلایل آن میتوان به نبود سرمایهگذار اشاره کرد.از سوی دیگر، تقاضا در ایران بهشدت رشد داشته و این تقاضا کاملا غیر بهینه است، چراکه مجموع مراکزی که ما در آنها مصرف گازداریم مانند نیروگاهها، بخش خانگی، صنایع و... در ایران بهطور سالانه رشد دارد. دلیل آنهم این است که انشعابات در این مراکز زیاد میشود. این مصرف و افزایش انشعابات بهشدت غیر بهینه است. دستگاههایی که عمده مصرف آنها گاز است، بهشدت سطح استاندارد پایین دارند. بحث ساختمانها نیز مطرح است. تعداد بسیاری از ساختمانها عایقبندی مناسب ندارند، بنابراین درمجموع، این معادله به اینگونه است که رشد مصرف در کنار کندی عرضه خواهد بود. چنین چیزی سبب میشود که در فصل سرما شاهد آن باشیم که چالشهای زیادی برای کشور به وجود آید.
قطعی گاز ادارات و مدارس، همچنین تعطیلی آنها، یکسری اقدامات فوری است که بتوان بحران را مدیریت کرد. نباید چنین نا ترازی شکل میگرفت. مدیریت در این بخش طوری انجامگرفته که این نا ترازی بهشدت شکلگرفته و در حال تشدید است. نا ترازی به این معنا است که تقاضا در یکفاصله زمانی از عرضه بیشتر میشود. راهکاری که بهطور کوتاهمدت در نظر گرفته میشود، این است که دولت گاز یکسری از صنایع را قطع یا ادارات و مدارس را تعطیل میکند.
در چنین حالتی، سوخت نیروگاهها هم به سوخت مایع تغییر پیدا میکند. بهطورمعمول، این اقدامات بسیار هزینهبردار است و هم ازنظر بحث تولید و خدمات دچار مشکل میشویم، چراکه با تعطیلی ادارات، با کاهش خدمات روبهرو میشویم. با تغییر در سوخت صنایع و کارخانهها، زمانی که سوخت دیگری جایگزین میشود، امکان افزوده شدن به آلودگی هوا وجود دارد. علاوه بر آن، باید هزینههای بسیاری را برای استفاده از سوخت مایع پرداخت کنند پس بسیار هزینهبر است. چنین اقداماتی میتواند در دوران پیک مصرف، بحث صرفهجویی و کاهش مصرف گاز را تاحدی مدیریت کند تا در استانها قطعی گاز نداشته باشیم، اما چنین اقداماتی با هزینههای بالای تولیدی و زیستمحیطی همراه است. در بخش زیستمحیطی بهمراتب هزینههای بیشتری نیز خواهد داشت.در کشور ما ایران به دلیل چنین شرایطی که در حال حاضر درگیر آن هستیم، بحث صادرات گاز خیلی جدی و مدنظر نیست. تنها مدلی که میشود، از آن استفاده کرد، بحث آلان جی است که هم بسیار هزینهبر است و به سرمایهگذاری با فناوریهای بالا نیاز دارد که ازنظر مالی و تکنولوژی دچار محدودیت هستیم اما به لحاظ موضوعات خط لولهای، نمیتوان گفت چون با سرمای هوا روبهرو هستیم، پس صادرات هم انجام نمیدهیم. باید چنین چیزی بهصورت قراردادی و بهصورت ماهانه صادر شود.
زمانی که هوای سرد رو به سردی میرود، مشتریهای ما هم افزایش پیدا میکند. در حال حاضر زمانی که صادرات گاز به ترکیه را قطع کردیم، دچار ضرر و زیان شدیم.
نهادهای انرژی در ایران بسیار ارزان است و چون نرخ اندکی دارد، کسی به دنبال بهینهسازی نمیرود؛ برای مثال بخاریها در کشور، پایینترین استانداردها رادارند. درنتیجه، میتوان گفت فرسنگها باحالت بهینه فاصلهدارند و همچنین شیوه گرم کردن ادارات یکی از بدترین شیوههایی است که در حال حاضر انجام میشود.
به دلیل آنکه گاز به صنایع و بسیاری از ادارات بهصورت ارزان داده میشود، بهطورمعمول کسی به فکر بهینهسازی مصرف نیست. البته این نکته قابلذکر است که محدودیتهای مالی و تکنولوژیک هم به آن اضافهشده، البته بهسادگی هم قابلتغییر نیست، اما باید در برنامههای تدریجی و میانمدت قرار گیرد و اصلاح شود. درکل، مردم ایران باید بپذیرند که قبض گاز ۶۰ هزارتومانی نسبت به قیمتهای جهانی ارزان و مفت است. تا زمانی که این قبضهای ارزان صادر میشود، کسی به فکر بهینهسازی انرژی نیست.
ارسال نظر