لزوم مسئولیتپذیری اتاقهای بازرگانی
امیرحسین کاوه-عضو اتاق بازرگانی
اتاق بازرگانی در تدارک برگزاری انتخابات است. هر ۴ سال یک بار اعضای اتاقها از حق انتخاب خود استفاده و افرادی را به این محفل مهم بهعنوان هیات نمایندگان رهسپارمیکنند.اتاق جایی است که برخی نامش را پارلمان بخش خصوصی و برخی «تشکل تشکلها» و برخی اتاق مشاوره و لابیگری مینامند؛ ۱۰۰ سال پیش «اتاق تجار» بود.اتاق هر چه هست و نیست، بهطور قطع محفل مهمی است و همواره موردتوجه دولتها و فعالان اقتصادی بوده است. این نهاد اقتصادی آنقدر مهم است که برخی هشدار میدهند ممکن است دولت، آن را به عقد خود در آورد و برخی هشدار میدهند اگر توجه نکنید این جایگاه مهم، ملک طلق عدهای خاص میشود.
پس از همین جا رقابتها و نگرانیها آغاز میشود. عدهای در پی تغییر روند فعالیت اتاق و توسعه شفافیت در عملکرد؛ عدهای دنبال اصلاح قانون و اساسنامه؛ عدهای در پی اصلاح آییننامهها برای ورود فعالان اقتصادی واقعی و برخی مصرّ به اعمال شرایط عضویت فراگیر در این نهاد هستند و در عین حال همگی خواهان برگزاری انتخابات واقعی وسالمتر.با اینهمه عدهای هم نگران ایجاد ساختار گسترده و سازمانی فربه هستند و به همین دلیل همواره برخی هشدار میدهند مراقب ایجاد رانت اطلاعاتی و امتیازات این مرکز برای عدهای خاص باشید!
اما فعلا بهجای قضاوت درباره نگرانیها، بهتر است نخست ببینیم در اساسنامه و قانون و حتی عرف رفتاری اتاقها چه آمده و در ذهن اتاقیها چه وظایفی میتواند ترسیم شود که تاکنون از دیدگان محو یا از قلم افتاده است! پارادایمی که اگر حاکم شود ما را به یک اتاق متعالی میرساند.
در وهله نخست بهنظر میرسد باید این مهم را نهادینه کرد که در اذهان اتاق بازرگانی باید جایی باشد که به بخش خصوصی کشور پشتیبانی فکری و جرات عملی و جسارت کار و توسعه بدهد تا در میدانهای بزرگ اقتصادی نقشی بزرگتر و مناسبتر از آنچه که تاکنون داشتهاند، ایفاکنند.اتاق باید فعالان بالقوه و بالفعل اقتصادی را فارغ از عضویت در این مرکز اقتصادی، شناسایی و بر تسهیل روند فعالیت و همکاری با حاکمیت و دولت تاکید کند.اتاق بازرگانی چگونه میخواهد به فعالان اقتصادی عضو خود احساس مسئولیت تزریق و بسیاری از آنها را از بیتفاوتی و بیخیالی و چهبسا خمودگی خارج کند؟
آیا تا امروز به این نکته توجه شده که اتاقهای بازرگانی سراسر کشور با امکانات در دسترس، میتوانند به مراکز برآورد و محاسبه درست و دلسوزانه و صادقانه و راهکارجو تبدیل شوند؟برای تحقق این اهداف، در گام نخست اتاقیها باید ثابت کنند اگر حرفی میزنند برای منافع شخصی یا صنفی نیست، بلکه نظر آنها با هدف یافتن راهحل برای حمایت از منافع ملی ارائه میشود.علاوه بر این اینکه اتاق بازرگانی، باتوجه به جبر جغرافیای ایران، جبر سیاسی منطقه و با عنایت به تاریخ عملکرد کشورهای دوست و دشمن میتواند با بررسی شرایط روز به ارائه تحلیل درست از وضعیت پرداخته و برای همکاران بخش خصوصی و حتی اقتصاد دولتی نسخه بپیچد و گامهای بلندی برای رفع موانع بردارد.
حال سوال مطرح آن است که آیا ما اتاقیها تاکنون توانستهایم توجه مسئولان را به این نکته جلب کنیم که اتاق بازرگانی با امکانات گسترده کشور و امکانات نامعتنابه فکری و تخصصی و اجرایی مدیران بخش خصوصی و مجاهدت و تجربه تک تک اعضا، میتواند منشأ تلاش، امید و مطالبهگری با نشاط و کار مضاعف در کشورباشد؟آیا در اتاق بازرگانی ایران این حس وجود دارد که اعضا در شرایط جنگ اقتصادی بیش از همیشه، باید با شناخت حریف در عرصه بینالملل از توان بخش خصوصی در رویدادهای منطقهای و فرامنطقهای بهره برده و رقبای اقتصاد این مرزوبوم را پشت سر بگذارند؟چقدر این نگاه و اعتقاد در اتاقهای بازرگانی ریشه دوانده که سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی در اصل ریلگذاری درست اقتصاد کشور است و اعضا باید اجرای مفاد آن را حداقل همچون ضرورت تهیه مواد اولیه کارخانجات خود دنبال کنند تا چراغ کسب روشن نگه داشته شود؟ آنچه مسلم است باید هر چه میتوانیم از حجم اقتصاد در دست دولت بکاهیم و بر سهم بخش خصوصی بیفزاییم.
اگر ما اعضای اتاق، انگیزه و حساسیت لازم برای اجرای وظایف طبق اساسنامهها را داشته و متعهد به وظایف منطبق با چارچوب فکری و فرهنگی باشیم، بهجای ترس از دولتی شدن میتوانیم به الگوی مطالبهگری و تلاش و کار درست برای دولتها بدل شویم.
در این صورت است که هم به شکوفایی و رشد اقتصاد میرسیم و هم در مسیر درست اقتصاد کشور گام برمیداریم.
ارسال نظر