انرژی ارزان آفتی بر جان تجدیدپذیرها
سیدمحمدجواد موسوی ـ نایب رئیس انجمن سازندگان و تامینکنندگان کالا و خدمات انرژیهای تجدیدپذیر (ساتکا)
همواره یک پرسش مهم در بحث تامین انرژی از مسیر تجدیدپذیرها وجود دارد و آن اینکه باوجود شرایط مساعد ایران در توسعه این نوع از انرژی و شمار زیاد دانشبنیانها چرا تاکنون پیشرفت محسوسی حاصل نشده است؟ یکی از دلایل اصلی روی نیاوردن به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، ارزان بودن آنها در کشور است. بهاعتقاد من، تا زمانی که نرخ انرژی به نرخ واقعی خود نرسد و در محاسبات کشور لحاظ نشود، درک عمیقی از بهرهبرداری از انرژیهای نو نخواهیم داشت. بهعبارت دیگر، اگر بهواقع قیمتهای یارانهای در قیمتگذاری انرژی حذف و نرخ واقعی آن اعمال میشد، امروز میتوانستیم به صنعت انرژیهای تجدیدپذیر، قدرت بیشتری بدهیم، در کل، سیاستهای غلط در بحث قیمتگذاری انرژی باعث شده است که عموم افراد هم تفکر بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر را نداشته باشند و کمتر به این سمت کشیده شوند، در واقع آنها ترجیح میدهند بهجای بهرهگیری از انرژیها نو، از انرژیهای با سوخت فسیلی بهره بگیرند. دومین دلیلی که باعث شده آنگونه که باید از انرژیهای تجدیدپذیر در کشور بهرهبرداری نشود، حمایتهای دولتی از صنایعی است که انرژیهای غیرقابلتجدید تولید میکنند.
هر ساله در برنامههای چهارم و پنجم، الزاماتی درباره استفاده از انرژیهای نو در نظر گرفته میشود، برای مثال، گفته شده که ۵ درصد از برق کل کشور باید برمبنای این انرژیها تولید شود، اما باتوجه به اینکه وارد برنامه هفتم شدهایم، این رقم تنها به یک درصد رسیده است. قوانین درجشده میتوانند کمککننده اصلی در بحث تامین انرژی از تجدیدپذیرها باشند، اما توجه جدی به اعمال قانون در بحث استفاده از انرژیهای نو نشده است و همین روند فناوران و داشنبنیانها را از تولید انرژیهای نو دلسرد میکند. برای مثال، در سال ۱۳۹۵ دولت وقت مقرر کرد که ۲۰ درصد از انرژی سالانه ادارات و سازمانهای دولتی باید از انرژی تجدیدپذیر تامین شود، اما متاسفانه این روند بهوجود نیامد و در کل، مصوبهها بیش از آنچه در واقعیت رنگ عملیاتی بگیرند، در کاغذ اتفاق میافتند و جامعیت چندانی پیدا نمیکنند. همانگونه که پیشتر هم اشاره کردم، قوانین در شکل ظاهری وجود دارد، اما در عمل اجرایی نمیشود. رسوخ نگرش حاکمیتی در بحث استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر باعث شده که از سرمایهگذاران حمایت چندانی بهعمل نیاید و حوزه جذابی برای آنها نباشد. برای مثال، از ۴ هزار مگاوات ظرفیت، ۱۳۰۰ مگاوات به مرحله اجرایی نزدیک شد و در ادامه سرمایهگذاران، از شرکت در این نوع مناقصهها سر باز زدند که همان ۱۳۰۰ مگاوات با همکاری مجموعههای خصولتی عملیاتی شد و از بخش خصوصی کمتر افرادی بودند که شرکت کردند. این روند نمایانکننده نقص کار است و اگر میخواهیم بستری جدی در امر بهرهبرداری از انرژیهای نو فراهم باشد، باید از همه گروهها و آحاد سرمایهگذاران شرکت داشته باشند، متاسفانه سرمایهگذاری در این زمینه بهگونهای است که افراد مجبور میشوند، تضامین هم ارائه بدهند. این شکل درستی نیست، چرا که در هیچ جای دنیا چنین قاعدهای برقرار نیست. باتوجه به اینکه در چند سال اخیر، ۱۴۰ تا ۱۵۰ درصد افزایش نرخ در همه حوزهها تجربه کردیم، اما متاسفانه در بحث انرژیهای تجدیدپذیر در نرخ خرید تضمینی افزایشی نبوده است، یعنی کالایی بهحساب نیامده که سرمایهگذار نسبت به خریدوفروش آن ترغیب شود. گفتنی است، تا پایان سال گذشته، تورم ما داخلی بود و از اواسط سال گذشته، تورم جهانی هم اضافه شد؛ یعنی در سال جدید که با افزایش قیمتها مواجه بودیم، افزایش نرخ جهانی هم اضافه شد و همین امر باعث شده که نرخ تمامشده سرمایهگذاری افزایش پیدا کند و اگر نرخ خرید تضمینی دولت افزایش پیدا نکند، عامل بازدارنده برای سرمایهگذاری خواهد بود و این مسئله در حوزه توسعه انرژیهای نو اتفاق افتاده است. با تمام موارد یادشده خوشبختانه دانشبنیانها توانستهاند فضای بسیار خوبی را باز کنند و عملکرد بالایی در چند سال اخیر داشتهاند. آنها میتوانند با طراحیهای خوبشان ایجاد ارزشافزوده و راه را برای سرمایهگذاری باز کنند./روزنامه صمت
ارسال نظر