مدیریت بحران
ناصربزرگمهر-روزنامه نگار
براساس تعریف ویکیپدیا، مدیریت بحران (Crisis management) از اصطلاحات حوزه مدیریت است و به مجموعهای از فعالیتها، چارهجوییها و دستورالعملهایی گفته میشود که مدیریت یک سازمان در چالش با بحران انجام میدهد و هدف آن کاهش روند، کنترل و رفع بحران است. بهطور کلی، مدیریت بحران بهمعنای سوق دادن هدفمند جریان پیشرفت امور به روالی قابلکنترل و انتظار بازگشت امور در اسرع وقت به شرایط قبل از بحران است، به عبارت سادهتر، مدیریت بحران شامل برخورد با تهدیدها، قبل، هنگام و پس از وقوع یک تهدید است. داشتن توانایی فکر کردن درباره بدترین حالتهای قابل وقوع و در عین حال ارائه راهحلهای بیشمار، نشانه بینش بحرانمحور است.
ازآنجاییکه نخستین روش، ممکن است جوابگو نباشد، سعیوخطا در یک بحران، یک روش پذیرفتهشده است.سازمانها و کارخانجات کوچک و بزرگ و تمام کسبوکارها باید همیشه طرح مقابله با تهدیدهای احتمالی را داشته و هوشیار باشند. سازمانها و افراد باید دارای یک برنامه پاسخ سریع برای مواقع اضطراری بوده و با مانور و تمرین، آمادگی کافی داشته باشند، خصوصا که هر بحرانی باید با استراتژی خاصی مدیریت شود.بحران، نتیجه یک رویداد غیرقابلپیشبینی است و نیاز به تصمیمات سریع و اقدامات فوری برای جلوگیری از آسیب بیشتر و بهبود اوضاع فعلی دارد. چون بحرانها غیرمنتظره هستند، سازمانهای مدرن تلاش میکنند برای پیشبینی و پیشگیری از آنها قبل از وقوع و به حداقل رساندن اثرات نامطلوب آنها بعد از وقوع، برنامهریزی کنند.
اشکال مختلف بحران مانند آتشسوزی، دزدی، مرگ اعضای اصلی، نقص و اختلال در دادهها و بلایای طبیعی، حتی شایعات و موارد دیگر، اثرات متفاوتی از خود برجا میگذارند.در هر سازمانی، مدیریت بحران اهمیت قابلتوجهی دارد، زیرا بحران بینظمی و بیثباتی به بار میآورد.تنها چیزی که امروزه در دنیای کسبوکار روشن و مشخص است، این است که مدیران باید برای هرگونه بحرانی آماده باشند، بحرانها رویدادهای ناگواری هستند که میتوانند باعث افول سازمانها شوند.حادثه ۱۱ سپتامبر نشان داد که جهان هیچگاه نمیتواند از بحران آسوده باشد. در مواقع بحرانی، خودشیفتگی و رضایتمندی از خود یا یک کشور، نمیتواند مدیران را در یک تصمیمگیری اثربخش یاری کند و تنها آنها را آشفتهتر خواهد کرد.پیش از همهگیری کرونا، بهسادگی نمیشد کسی را درباره بحرانهای جهانی یا منطقهای قانع کرد و به کسبوکارهای گوناگون گفت که بحرانها تا چه اندازه غیرقابلپیشبینی و ویرانگر هستند. کرونا باعث شد پرمدعاترین کسبوکارها نیز متوجه شوند که همیشه در معرض خطر بحران هستند و بحران تنها یک آتشسوزی یا سیل و زلزله نیست، هر کسبوکاری هرقدر هم قدرتمند، ممکن است دستخوش اتفاقات غیرقابلپیشبینی و کنترلناپذیری باشد که برایش رخ میدهد، آنچه اهمیت دارد، نحوه رویارویی و مقابله با بحران است. مدیریت بحران، یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است و سازمانهایی که در معرض بحران قرار دارند به آمادگی بیشتری در برابر آن نیاز خواهند داشت. بدیهی است که مدیران نمیتوانند در برابر هر نوع بحرانی آمادگی داشته باشند، با اینحال اگر آنها به مدیریت بحران بهعنوان یک بخش جدانشدنی از مسئولیت مدیریت استراتژیک خود معتقد باشند، احتمال اینکه سازمانشان گرفتار بحران شود، تاحد زیادی کاهش مییابد. توجه به مدیریت بحران و ارتباط آن با برنامهریزی عملیاتی، بسیار مهم است. مدیریت بحران در همه ابعاد زندگی موثر است، اما عمده کاربرد آن در سازمانهاست. هر بحرانی آسیبهایی بر جا میگذارد، اما نوع و جنس این آسیبها وابسته به نوع بحران است. معمولا بحرانها روی سلامتی روانی و جسمانی افراد، امور مالی و اقتصادی، آبرو و شهرت، ایمنی یا ترکیبی از این موارد تاثیر میگذارند. بهعنوان مثال، کارخانه یا بیمارستانی که آتش گرفته بهطور مستقیم سرمایه و دارایی سهامداران را تحتتاثیر قرار میدهد، اگر این آتشسوزی در ساعات کاری رخ داده باشد، بر سلامت جسمانی، روانی و ایمنی اعضای آن اثر میگذارد و درصورتیکه دلایل این رویداد، بیاحتیاطی یا نقض قوانین و اصول ایمنی باشد، شهرت و اعتبار آن سازمان را زیر سوال میبرد.
براساس نتایج ارائهشده در تحقیقات علمی، مدیریت بحران در دو زمینه کاربرد دارد و عمده اهمیت آن مربوط به بعد از رخ دادن یک بحران است. در این شرایط، مدیریت بحران کمک میکند وضعیت خیلی زود به حالت قبل خود برگردد و از بروز آسیبهای بیشتر جلوگیری به عمل آید. با اینحال، اهداف مدیریت بحران به پس از رخ دادن حادثه محدود نمیشود. درواقع همیشه لازم نیست یک بحران اتفاق بیفتد، بلکه قبل از وقوع یک حادثه نیز میتوان از این مهارتها برای جلوگیری از بروز اتفاقات ناخواسته، تشخیص نشانههای آنها و تغییر رفتار در جهت رخ ندادن بحران استفاده کرد. وقتی بحران به پایان میرسد هم ممکن است چند ماه طول بکشد تا شرایط به قبل از آن برگردد که خود مستلزم مدیریت کلانتری است.بحرانها میتوانند داخلی یا خارجی باشند. بحرانهای خارجی معمولا بر اثر نقصهای امنیتی، بلایای طبیعی یا موضوعات مربوط به اعتبار و آبروی یک سازمان رخ میدهند، اما بحرانهای داخلی مانند سیگار کشیدن در منطقهای ممنوعه که منجر به انفجار و آتشسوزی میشود، گاه خودخواسته هستند.برای مدیریت یک بحران به همه افراد ذینفع نیاز است، اما درهر صورت باید تنها یک نفر بهعنوان مدیر بحران تعیین شود که تصمیمگیریهای نهایی را انجام دهد و طبق برنامه تعیینشده پیش برود.مدیریت بحران باید آخرین اطلاعات درباره وضعیت حادثه را در اختیار ذینفعان قرار داده و به افکار عمومی از طریق رسانهها اهمیت دهد، از اینرو میتوان گفت مدیریت بحران بدون داشتن یک روابط عمومی قوی، امکان موفقیت نخواهد داشت.حوادث گوناگون از آتشسوزی ساختمان پلاسکو گرفته تا بیمارستان گاندی، از زلزله بم تا سیلهای هرساله، و بسیاری از بلایای طبیعی تا انواع شایعات روزانه، نشان میدهد که ما در حوزه مدیریت بحرانها ضعیف هستیم و باید فکر جدیتری کنیم.
ارسال نظر