شادی تابعی از متغیرهاست
مهرداد بیات ـ قائممقام مدیرعامل موسسه مطبوعاتی صمت
باید بپذیریم یکی از نیازهای بشر امروزی، ایجاد فرصتهایی برای شادی و نشاط است؛ چراکه در دنیای امروز بهدلیل شیوه زندگی، فشارهای روانی مردم هم افزایش پیدا کرده است، بنابراین بیش از هر زمانی، نیاز به شادی احساس میشود. در گذشته نیاکان ما بهخوبی برای ارتقای سلامت روان به مناسبتهای مختلف جشن میگرفتند تا شادی را به خود و دیگران هدیه کنند؛ چراکه بهقول حکیم فردوسی خوب میدانستند که:
«چو شادی بکاهد، بکاهد روان / خرد گردد اندر میان، ناتوان»
جامعهای میتواند شاد باشد که همه ارکان آن جامعه سالم و هماهنگ باشد.
تنشهای سیاسی و اقتصاد ناسالم قادر است جامعه را بهسوی افسردگی و تألم سوق دهد.
در مقابل، آرامش و امنیت اجتماعی متغیری است از استقرار اقتصاد سالم به دور از تورم، گرانی، اختلاس و کمبودهای دیگر.
جامعهای که بیکاری در آن اندک باشد و درآمدهای آن جامعه با هزینههایش همسو و مردم آن جامعه از حداقل تفریح و زندگی سالم برخوردار باشند؛ آن جامعه نسبتا شاد است.
سالی که گذشت، سال پر فراز و نشیبی بود.اقتصاد رونق نداشت.ارز سیر صعودی داشت.ارزش پول ملی به شدیدترین وجهی تنزل یافت. قیمتها سیر صعودی داشت و همه و همه اینها فشار سنگینی بر زندگی مردم وارد آورد.بنابراین نمیتوان انکار کرد که جامعه ما جامعه شادی نیست؛ این موضوع را میتوان در رفتار و گفتار مردم در کوچه و بازار و شهر دید. کارشناسان علوماجتماعی هم، با مهر تایید گذاشتن بر این امر، راهکارهایی هم برای ایجاد شادی و نشاط در جامعه ارائه کردهاند. اما آیا واقعا میتوان شادی و نشاط را به جامعه تزریق کرد؟
آیا نشاط فقط از طریق ایجاد برنامههای شاد حاصل میشود؟
با یک نگاه گذرا به وضعیت عمومی جامعه میتوان دریافت زندگی مردم پر است از استرس و نگرانیها و فشارهای اقتصادی و کمبود اشتغال و سختیهایی که هرکدام از ما را بهنوعی گرفتار کرده است و لزوم داشتن فضایی شاد و بانشاط در جامعه حس میشود.
بهعبارتبهتر، جامعه از کمبود شادی و نشاط در رنج است. براساس آمارهایی که این روزها منتشر میشود، طبقات اجتماعی فرو ریختهاند؛ در چنین وضعیت اقتصادی، امروز نیز ما در سطح جامعه و حتی در برنامههای تلویزیونی مدام با اخبار جنگ، ناگواریها و فجایع و مزاحمتها، انواع آسیبهای اجتماعی در سطح شهر، تجردگرایی، بیانگیزگی جوانان و... مواجه هستیم که روان مردم را آزرده کرده است.
در این شرایط، نبود برنامههای فرهنگی و نبود شادی و نشاط در سطح جامعه نیز به آسیب جدی درخور توجهی تبدیل شده است و فقیر و غنی هم نمیشناسد؛ چراکه همانطور که ژان پل سارتر در مکتب اصالت وجود گفته است: «او وجود دارد، چنانچه من وجود دارم، درد او را احساس میکنم، بدون اینکه با شادی خودم اشتباه بگیرم». از اینرو میبینیم که شادی و نشاط، یک پدیده کامل است که از تمام پدیدههای اجتماعی تاثیر میگیرد و بر تمام پدیدههای اجتماعی تاثیر میگذارد؛ یعنی جامعهای که در آن شادی و نشاط کمرنگ است، تمام روابط و تعاملات اجتماعی و تمام نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی و... را تحتالشعاع قرار میدهد.
برای رهایی از این وضعیت ملالآور عزم دیگری باید کرد.
اما بهطورکلی میتوان گفت در شرایط عادی نه لزوما ایدهآل، هر تغییر مثبتی میتواند به ایجاد شادی در جامعه کمک کند؛ هر تغییری که در زندگی بتواند موجب رشد و شکوفایی شود.تغییر در شغل، تغییر در محل زندگی، تغییر در درآمد و تغییر در فصول سال میتواند حال انسان را خوب کند و چنانچه فراگیر شود، شادی در جامعه جاری خواهد شد.رونق تولید، رونق صادرات، ایجاد امنیت سرمایهگذاری اقتصادی و... از مواردی است که میتواند به تغییر حال جامعه منجر شود. اما با تمام این رنجها مردم این سرزمین همواره سعی کردهاند با غلبه بر مشکلات، زندگی خود را رونق بخشند و برای مدت اندکی هم که شده به هر دلیلی مسرت و شادی را به زندگی خود تزریق کنند.یکی از این دلایل نوروز است. فرارسیدن بهار و تغییر سال، امیدهایی را در قلب انسانها بهوجود میآورد.نوروز از دیرباز برای ما ایرانیان پیامآور شادی است و آمدن روزهای شاد و درخشان است. بهعبارتبهتر، ما زمان را با ساختاری خطی درک میکنیم؛ گذشته، حال و آینده؛ اما بهموازات این ادراک، ساختار دیگری نیز در جریان است، چرخی بزرگ که در گردش خود همهچیز را بهجای نخست باز میگرداند: بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهار.در آن نگاه خطی به زمان، هرچه از دستش دادیم، برای همیشه گذشته و از کف رفته است، بازگشتی در کار نیست، مجال و فرصتی نیز. اما در این شکل دایرهوار زمان همهچیز تکرار میشود: فرصتها، تهدیدها، از دست دادنها و بهدست آوردنها.نوروز محل تلاقی آن ادراک خطی با این ساختار دایرهای است، هماغوشی فانی بودن و جاودانگی.نوروز نشانمان میدهد؛ که سالی گذشته است. پس زمان در آن گویی خطی است، اما در مقابل در نوروز همهچیز از نو آغاز میشود، درختان پژمرده از نو سبز، قلبهای رمیده دوباره نرم میشوند و جهان تجدید حیاتی سبز را تجربه میکند، ساختار دایرهای.نوروز نوعی نوازش است برای انسان، شکلی از ملاطفت ایزدان سرنوشت، روایتی از مواجهه با اندوه از دستدادنها و امیدی در راستای داشتن فرصتی دوباره برای تجربه بهدست آوردنها. بدانیم یا نه چنین روزی در ذات خویش مبارک است اگر که ما با یأس خویش بیبرکتش نکنیم.بنابراین در آستانه سال نو برای سربلندی و تغییر احوال یکایک مردم سرفراز این سرزمین دست یاری بهسوی ایزد یکتا دراز میکنیم و این دعای زیبای حلول سال نو را درست میخوانیم.
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحال»
نوروز مبارک
ارسال نظر