رابطه برکناری یک وزیر با روابط عمومی؟
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
سلام ناصر خان
چه حیف شد وزیر رفت؛ آنهم با تحصیلات رشته حقوق حوزه، آخه خیلی مرتبط با صنعت بود. حالا اگه آقای دولت خواست تیر خلاص را به صنعت بزند، لطفا بنویسید یک زیستشناس سراغ دارید.
این هم طنزی است مانند طنز پراید۹۰ میلیونی، وزیر صنعت، معدن و تجارت را با خود برد -البته به قول یکی از مردم و بنا بر فیلمی که خودشان از پارکینگ وزارتخانه گذاشته بودند، نیسان یک میلیاردی وزیر را برد- که پیرو برکناری رحمانی در میان مردم دست بهدست میشد.
با برکناری وزیر صنعت، معدن و تجارت به روش وزیر خارجه دوران احمدینژاد، خیلیها معتقدند پراید ۹۰ میلیونی باعث تغییر وزیر صنعت، معدن و تجارت شده است، بعضیها مدرک تحصیلی و انتشار نامه معاون حقوقی وزیر علوم در دنیای مجازی را باعث تغییر او میدانند، برخیها نامه خود رحمانی را ملاک قرار داده و از فشار و جایگاه واعظی در ریاستجمهوری حرف میزنند و معتقدند تصمیمگیر اصلی در آن ساختمان تیم سهنفره واعظی، نهاوندیان و نوبخت است.
رحمانی در نامه خود به تواناییها و رشد تولیدی اشاره کرده که بیشتر تولیدکنندگان میگویند، چشم ما باباقوری داشته که نمیدیدیم یا ایشان در توهم آمار غیرواقعی است که معاونان و دفتر مبارکشان دراختیارش میگذاشتند.
اما اگر نظر من را بخواهید، همچنان که به همه تکههای پازل صنعت، معدن و تجارت که مردم اشاره کردهاند، احترام میگذارم و هر کدام را بخشی از تصویر کامل میدانم، اصلیترین قسمتهای تصویر، دانش و تجربه و ارتباط با رسانه و روابطعمومی و احترام به افکار عمومی است که شخصی را ماندگار یا ساقط میکند.
بررسی کارنامه ۳ وزیر صنعت، معدن و تجارت در حدود ۶ سال نشان میدهد مهندس نعمتزاده با ۴۹ ماه و دانش مرتبط و تجربه کافی، بهدلیل سن وسیاست کنار رفت و شریعتمداری با ۱۴ ماه بدون دانش علمی در حوزه صنعت و معدن اما با تجربه بازرگانی بهدلیل جلوگیری از استیضاح این وزارتخانه را ترک کرد و رحمانی در حالی ۱۹ ماه، سکان بزرگترین وزارتخانه کشور از نظر حجم، ارتباط با مردم، گستردگی در کشور، پول و قدرت را در اختیار گرفت که متاسفانه فاقد دانش علمی در حوزه گسترده صنعت و معدن و بالطبع تجارت بود و از همه مهمتر هیچگونه تجربهای در حوزه مدیریت نداشت و حتی مدیریت یک اداره کوچک یا یک کارگاه معمولی صنعتی را هم تجربه نکرده بود. او در دورهای که بهعنوان معاون و قائممقام نعمتزاده منصوب شده بود هم به شهادت خودش، هرگز کار جدی نکرد و فقط برای مناسبات سیاسی و ارتباط با نمایندگان فعالیت میکرد.
رحمانی بهخاطر چند دوره نماینده بودن، از ادا و ژستهای ظاهری وزارت هم دور بود که البته این از محاسن ایشان بهشمار میرود؛ بنابراین همیشه اطرافیان او بودند که میتاختند. رحمانی نهتنها نتوانست طبقه دهم را به بدنه وزارتخانه متصل کند، بلکه با انتخاب افرادی در حوزه وزارت، آن را کاملا قرنطینه کرد.
درِ وزارتخانهای که باید همیشه به روی تولیدکنندگان و کارشناسان و اتحادیههای حوزه بزرگ صنعت و معدن و تجارت باز میبود، کاملا بسته شد.
نداشتن روابط عمومی کارا در وزارتخانه و کاریزمای فردی، مزید بر علت شد تا رحمانی در یک سال و ۷ ماه که رهبری بزرگترین وزارتخانه کشور را در اختیار داشت، این وزارتخانه را ایزوله کامل کند و بیتوجه به رسانهها و افکار عمومی و باتوجه به سوابق نمایندگی و ذهنیتی که از انتخاب شدن داشت، بیشتر پیامهای انتخاباتی بیان کند.
من شنبه، ۳ اسفند ۹۸ در شماره ۱۴۷۳ روزنامه در یادداشتی خطاب به آقای رئیسجمهوری نوشتم: به ناآزموده مفرمای کار و اشاره کردم که بررسی ۱۲ دولت بعد از انقلاب نشان میدهد اکثریت اعضای هیات دولتها دارای دانش مرتبط نیستند و این یکی از اساسیترین مشکلات همه ۱۲ دولت گذشته بوده و خواهد بود. این آمار اگر با آمار جهانی و کشورهای پیشرفته مقایسه شود، شرایط ناامیدکنندهتری را به ما نشان خواهد داد.
در آن یادداشت نوشتم که هنوز یک سال و نیم وقت باقی است. در کارهای بزرگ، مردمان بزرگ بگمارید؛ همانطور که در کتاب «مدیریت کوتولهها» قصه امیرعمرولیث بعد از شکست در مقابل امیر اسماعیل سامانی را ثبت کردهام که گفت: به کارهای بزرگ مردمان خرد گماردم و کارهای خرد به مردمان بزرگ سپردم و بر من این رفت که میبینید.
و نکته دوم اینکه باتوجه به همزمانی این برکناری با هفته روابط عمومی و شیوه بازخورد این خبر در رسانهها که هیچگونه حمایتی از آقای رحمانی عزیز انجام نشد و تقریبا همه مطبوعات بهعنوان نمایندگان افکار عمومی و جناحهای مختلف از تغییر استقبال کردند، نشاندهنده روابط عمومی ضعیف وزارت صنعت، معدن و تجارت و شخص وزیر و بیتوجهی به جایگاه مطبوعات و ارتباط با رسانههاست.
فرصت نیست که دوباره از آسیبشناسی روابط عمومی صنعت یا این وزارتخانه و آن وزارتخانه بگویم که بارها نوشتهام. روزنامه صمت دو روز قبل (شنبه) بیش از ۱۰۰ هزار کلمه درباره روابط عمومی نوشته بود.ای کاش وزیر جدید حداقل بخواند.
مدیران ارشد باید از خود سوال کنند که نقش واحدهای افکارسنجی در اعتراضات مردم چیست؟ بودجههای کم و زیاد تحقیق و پژوهش در سازمانها و وزارتخانهها در راستای وظایف مرتبط با مردم چگونه صرف میشود؟ کدام سوال مردمی در طول حیات یک وزارتخانه یا حتی یک واحد کوچک تولیدی یا خدماتی توسط روابطعمومیهای عریض و طویل پاسخ داده میشود؟ چرا با این همه سوال روزانه مردمی از مسائل مختلف جامعه، هیچگونه پاسخ مناسبی از روابطعمومیها یا ادارات افکار عمومی نمیشنویم؟
هر سازمان و شرکت و کارخانه و وزارتخانهای باید به مخاطب خود در ازای وظایف و مسئولیتهای خود بیندیشد و همه موانع را از میان بردارد. روابطعمومی رافع موانع موجود است. هر سازمان و وزارتخانهای باید بهدنبال راهی باشد که به جامعه پیرامون خود بقبولاند که برای خدمت به او بهوجود آمده است. این راه از هر جایی که شروع و از زبان هر کس که گفته شود، باید از دانش روابط عمومی بگذرد تا به جامعه برسد. باید افکار عمومی را جدی گرفت، پاسخگویی و توجه به روابط عمومی، علم است؛ جزءلاینفک دانش مدیریت است. آنها که توجه نمیکنند سقوط میکنند، من شخصا به هر ۳ وزیر صنعت، معدن و تجارت این توصیه را کردم و امروز نمیتوانند بگویند کسی نگفت.
با سعدی علیهالرحمه همراه شویم:
گرت مملکت باید آراسته
مده کار معظم به نوخاسته
به خردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناآزموده مفرمای کار
ارسال نظر