سونامی ترک تحصیلی های کرونا در راه است
ایوب اسلامیان - مددکار اجتماعی
کووید ۱۹ هیچیک از اجتماعات را بینصیب نگذاشته است. طبیعی است که مدارس از آثار و پیامدهای این بیماری در امان نماندهاند. در سالی که گذشت مسئولان و دستاندرکاران مربوطه، پیوسته بر فواید آموزش و تحصیل حضوری تاکید کردهاند و از محاسنِ این بهترین و ایدهآلترین شکل آموزش سخن گفتهاند. ساعات و روزهای حضور دانشآموزان در مدارس کاهش یافت اما نفس حضور، حفظ شد. بااینحال به نظر میرسد که گریزی از آموزش غیرحضوری نبود پس وزارت آموزشوپرورش به ناچار والدین و دانشآموزان را در انتخاب دو گزینه تحصیل حضوری و غیرحضوری، مخیر گذاشت.
مشکلات و مخاطرات این نوع آموزش نوپدید و نیازموده، خود را روز به روز، بیشتر نمایاند. کاهش عملکرد تحصیلی و پیامدهای ناشی آن به احتمال زیاد تا سالها دامن دانشآموزان و نظام آموزشی کشور را رها نخواهد کرد اما تحصیل غیرحضوری، سویه دیگری هم دارد که اگرچه اهمیتش، به مراتب بیشتر است اما چندان، جدی گرفته نشده است. در اینجا سعی دارم به اختصار برخی زوایای پیدا و پنهان مربوط به سیل ترک تحصیل دانشآموزان را مطرح و تشریح کنم.
فرض بر آن است که سامانه شاد، جایگزینی است مجازی برای مدرسه و فضای فیزیکی آن. به اعتقاد من، محرومیت و عدم حضور درصد قابلتوجهی از دانشآموزان در این سامانه را باید نخستین نشانه ترک تحصیل و افزایش نرخ آن در سال آتی به شمار آورد. نهایت تلاش به عمل آمد تا زیرساختهای لازم برای افزایش دسترسی به اینترنت خلق شود. به ویژه تمهیداتی اندیشیده شد تا کودکان و دانشآموزان مناطق محروم و کمبضاعت به ابزارهای اتصال اینترنتی، دسترسی داشته باشند اما نگرانی گفتهشده همچنان به قوت خود باقی است. محرومیت برخی مناطق دوردست و وجود خیل عظیم گروههای اجتماعی فرودست در کنار افزایش سرسامآور قیمت تلفن همراه هوشمند، تبلت و... پر شدن شکاف «میلیونی»ِ حضور در شبکهی شاد را دشوار کرده است؛ تا جایی که صحبت بر سر غیبت ۳۰ یا ۶۰ درصدی دانشآموزان کشور در سامانه شاد است.
البته ترک تحصیل دانشآموزان صرفاً به این موضوع محدود نمیشود. بررسیهای میدانی، حاکی از بروز پدیده مخاطرهآمیز دیگری است که برنامهریزی و اقدامات متناسب را طلب میکند. مسئله مهم، جدا شدن دانش آموزان از فضای مدرسه و کمرنگ شدن اهمیت و جدیت «تحصیل» نزد آنهاست. مدارس مدرن واجد انضباط خاصی هستند که در مقررات و حتی فیزیک مدرسه کاملاً مشهود است. تفاوت بنیادی و تمایزبخش این نظام نسبتاً بسته با فضاهای دیگر، بالا بودن ساعات حضور است. مدرسه مدرن فضایی است که در آن معلمان میتوانند از جایگاه یک قدرت برتر و بالاتر به آموزش بپردازند و بر حسن انجام تکالیف نظارت کنند. صِرف حضور دانشآموزان در مدرسه مانع از ترک تحصیل تعدادی زیادی از دانشآموزان میشود که مستعد خروج از سیستم مدرسه هستند. دانشآموزانی که از نظر تحصیلی توانمند نیستند؛ آنهایی که علاقمندیهای جدی و قویتری دارند؛ و دانشآموزانی که تامین نیازهای مالی خود و خانواده برایشان در اولویت است و ... به موازات حذف حضور فیزیکی در مدرسه و به تبع آن، حذف مقررات مدرسه، نظم پیشین تا حد زیادی از دست میرود. همین موضوع باعث کمرنگ شدن اقتدار مدارس شده است. در خلا ساعات مدرسه و ضعف برنامههای آموزش از راه دور، گرایش به دیگر فضاهای غیرآموزشی حتی در وضعیت کرونایی پررنگ شده است. بازار کار غیررسمی، فصلی و انواع دیگر فضاهای کسب و کار است؛ از جمله فضاهایی است که پذیرای کودکان و نوجوانان شده است.
نکته مشهود آنکه، به واسطه عدم حضور دانشآموزان در مدرسه، زمینه اشتغال آنها فراهم شده است. دانشآموزان در مقطع متوسطه دوم و بعضاً اول، توان کار دارند و این روزها به فکر یا درگیر بازار کاری شدهاند که اغلب از نوع مشاغل فصلی کاذب هستند. حتی کودکان خردسالتر نیز زمان خالی خود را با فراغ بال در خدمت مشاغل و کسبوکارهای خانگی قرار دادهاند. در بیشتر موارد اشتغال به کار، به نیت ترک تحصیل شروع نمیشود و دانشآموز تصور میکند میتواند مدیریت تحصیل و شغل را در دست گیرند با این حال فرآیند درگیر شدن در کار و وسوسه کسب درآمد بیشتر میتواند به شکل آرام و تدریجی، به ترک تحصیل کامل ختم شود. این در حالی است که دوری از تحصیل چندان ملموس نیست و دانشآموزان احتمالاً در ماههای آتی با حجم انبوهی از دروس نخوانده مواجه میشوند و از طرف دیگر جدیتر از قبل، درگیر فضای کار شدهاند.
دانشآموزان اغلب به مشاغلی مثل دستفروشی، میوهچینی، کارگری روزمزد و ... رو میآورند. این حرفهها معمولاً نیازمند مهارت خاصی نیستند و از طرف دیگر بهاصطلاح نقد هستند. متاسفانه دانشآموزان با توجیهاتی مثل «فقط روزهای غیرحضوری، کار میکنم»، «تا زمان جدی شدن درس و مدرسه کار میکنم»، «فعلاً حجم درسها زیاد نیست، شبها مرور میکنم» خود را فریب میدهند. برخی دیگر از ابتدا به نیت ترک تحصیل، وارد بازار کار شدهاند. این گروه اغلب شاگردی و کارآموزی میکنند. آنها در استدلالها و در واقع در خودفریبیهای خود مشخصاً به حذف فیزیکی مدرسه متوسل میشوند: «مدرسه رو هواست»، «اینکه نشد درس خواندن» و ... متاسفانه این نگرش و روحیه باعث شده است که شماری از دانشآموزان در همین ابتدای سال تحصیلی عملاً شاگردی و مهارتآموزی شغلی را جایگزین تحصیل کردهاند.
در این میان خانوادهها نیز شاید فرصتهای کاری پیشآمده را فرصتی برای استفاده مفید از زمانی میدانند که در این دوره به شکل عجیبی منبسط شده و برنامه خاصی برای پر کردن آن وجود ندارد. این همراهی خانوادهها و حتی تشویق آنها میتواند بر وخامت اوضاع بیفزاید. در بعضی موارد، خانوادهها اشتغال زودهنگام فرزندانی که توفیق چندانی در تحصیل نداشتهاند را به فال نیک گرفته و از آن استقبال میکنند.
بههرحال این قبیل حالات پیشبینینشده، کار را دشوار ساخته و این مستلزم بررسی دقیقتر موضوع و ارائه راهکارهایی جدی برای پیشگیری از تحصیل دانشآموزان است. در غیر این صورت بدون شک سونامی ترک تحصیل در راه خواهد بود. باید منتظر ماند و پیامدهای این فاجعه قریبالوقوع را در زمان امتحانات؛ به ویژه هنگام آغاز فصل ثبتنام در سال تحصیلی جدید به نظاره نشست.
ارسال نظر