کلیدهای ثبات؛ مخاطرات پیش روی بازار ارز
حفظ نقدینگی در بورس با ورود سهمهای جدید، جذاب کردن نرخ سودهای سپرده، افزایش صادرات نفتی و احتیاط در زمینه مسائل دیپلماسی و نظامی بخشی از راهکارهایی هستند که معاون ارزی پیشین بانک مرکزی برای برقراری ثبات در بازار ارز پیشنهاد میدهد.
سیدکمال سیدعلی میگوید، بازار نسبت به سال ۹۷ با مخاطرات جدیدتری روبهرو است و از آن جمله، «کاهش درآمدهای ارزی بهواسطه کاهش صادرات نفت و نزول قیمت طلای سیاه»، «گسترش ویروس کرونا و بسته شدن مرزهای صادراتی»، «افزایش فشارهای حداکثری» و «سختتر شدن دریافت ارز صادرکنندگان توسط بانک مرکزی» را نام میبرد. وی از نزدیک کردن نرخ سامانه نیما به بازار آزاد حمایت میکند و اعتقاد دارد، اختلاف قیمت بین بازارها، تولید فساد میکند.
رئیس کل بانک مرکزی در یکی از آخرین اظهار نظرات خود عنوان کرده است که وضع ارزی ما در حال حاضر بدتر از سال ۹۷ نیست. در واقع تلویحاً اشاره میکند، اگر ما در آن مقطع زمانی توانستیم، قیمت دلار را مدیریت کنیم، در حال حاضر نیز قادر به انجام این کار هستیم؛ به نظر شما بین وضعیت فعلی بازار با سال ۹۷ شباهتهایی وجود دارد یا اینکه بازار در حال حاضر با وضع متفاوتی روبهرو است؟
مهمترین تفاوتی که وضعیت فعلی با سال ۹۷ دارد، به میزان درآمدهای ارزی مربوط است. در آن مقطع زمانی، هم صادرات نفت بیشتر بود و هم اینکه قیمت نفت در سطح بالاتری قرار داشت و این دو مساله کمک میکرد که درآمد ارزی بیشتری داشته باشیم.
دومین تفاوت را هم میتوان در گسترش ویروس کرونا و اثرات آن مشاهده کرد. گسترش ویروس کرونا باعث شده است که صادرات ما به کشورهای همسایه با اخلال مواجه شود.
تفاوت دیگر وضعیت فعلی با سال ۹۷، به مساله تحریمها مربوط است که در آن زمان، فشار در اندازه کنونی نبود. ضمن اینکه، دریافت درآمد ارزی توسط بانک مرکزی از صادرکنندگان سختتر شده است و همین مساله سیاستگذار را تا حدی در تخصیص ارز با دشواریهایی مواجه کرده است. این مساله را هم نمیتوان نادیده گرفت که در آن مقطع زمانی سطح ذخایر ارزی بهتر بود و بخشی از ذخایر در دوران شوک ارزی از دست رفت. در کنار این، دسترسی به ارز و جابهجایی و نقل و انتقال ارز هم دشوارتر شده است.
بهاینترتیب، میتوان نتیجه گرفت مهمترین تفاوت کنونی بازار با سال ۹۷ در سمت عرضه ارز وجود دارد که کمی ضعیفتر شده است و آن هم به دلیل کاهش صادرات نفتی و پایین آمدن قیمت طلای سیاه است.
البته سطح تقاضا به نظر میرسد در سال ۹۹ دیگر بهاندازه سال ۹۷ نیست. در سال ۹۷، زمانی که ارز از قیمت ۱۸ هزار تومانی برگشت و حتی تا کانال ۱۰ هزار تومانی عقب نشست، بسیاری از افراد سرمایه خود را به سمت بازارهایی چون مسکن و سهام بردند. در مقطع کنونی نیز پولهای زیادی در بازار سهام است و همین عامل میتواند تا حدی بازار ارز را در برابر شوکها مقاوم کند. البته روند بازار ارز بهطورکلی در چند ماه اخیر افزایشی بوده است و زمانی که ارز در یک بازه زمانی قابل توجه افزایشی است، نشان میدهد که مداخله در بازار مفید نیست، چرا که بازار برای خرید تا حدی کشش دارد. بااین حال، امیدواریهایی هم وجود دارد که بازار با شوک ارزی مشابه سال ۹۷ روبهرو نشود. افزایش صادرات گاز یا محصولات کشاورزی میتوانند ارزآوری کشور را افزایش دهند. در کنار این افزایش تولید محصولات کشاورزی میتواند میزان مصرف ارز ما برای کالاهای اساسی را نیز تا حدی کاهش دهد.
به نظر میرسد باور دارید که از سمت عرضه وضعیت نسبت به سال ۹۷ کمی بدتر شده است؟
درست است؛ در چنین شرایطی باید تعامل با سایر کشورها را بیشتر کرد و کشورهایی را برای فروش نفت پیدا کرد. بهعنوان مثال، اگر ما بتوانیم بار دیگر صادرات نفت خود به چین را افزایش دهیم یا اینکه مقاصد جدیدی مانند ونزوئلا را برای فروش نفت در نظر بگیریم، میتوان تا حدی درآمدهای ارزی را بهبود داد. اگر صادرات نفتی خود را به یک میلیون بشکه در روز برسانیم وضعیت درآمدهای ارزی میتواند حتی بهتر از سال ۹۷ هم شود. ولی در شرایط کنونی به نظر نمیرسد وضعیت درآمدهای ارزی و همینطور دریافت آن بهتر از سال ۹۷ باشد.
دقت کنید که ما بازار متشکل ارزی را نتوانستیم تشکیل بدهیم، امری که میتوانست به عمقبخشی بازار ارز کمک کند. اینکه بازار متشکل ارزی آغاز به کار نکرد و دیگر خبری از آن نیست، نشان میدهد که وضعیت نسبت به سال ۹۷ دشوارتر شده است. نشانه قیمتی آن این است که در همین ماههای اخیر، دلار حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد تقویت شده است.
بااینحال، این موضوع را هم باید در نظر گرفت که طرف غربی نتوانست به خواستههای خود که با اعمال تحریمها دنبال میکرد، برسد. تغییر رفتار و براندازی که مد نظر آمریکا بود، اتفاق نیفتاد. البته اقتصاد ما و طبقه نیازمند ما را تحت فشار قرار دادند و هدف از تحریم هم همین بود که نارضایتیها آنقدر افزایش پیدا کند که کشور از لحاظ امنیت داخلی دچار مشکل شود. در شرایط فعلی چند ماه پایانی دوره ریاست جمهوری آقای ترامپ نیز اهمیت زیادی دارد. جدا از بانک مرکزی و مسوولان اقتصادی که باید وضعیت بازارها را باثبات نگه دارند و توازن را برقرار کنند، دو بال دیپلماسی و بخش نظامی نیز بهتر است که با تصمیمات طرف دیگر، با احتیاط برخورد کنند.
در واقع مجموعه اتفاقات بعضاً غیراقتصادی دستبهدست هم دادند و قیمت دلار را به سطح ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان رساندهاند؛ ولی باور ندارم که قیمت کنونی ارز بیانگر ارزش واقعی آن باشد. البته انکار نمیکنم که عرضه و تقاضا قیمت را به این حد رسانده است، ولی این موضوع بعضاً تحت تاثیر وقایع غیراقتصادی بوده است و هرگونه تغییر شرایطی میتواند تعادل عرضه و تقاضا را این بار به سمت عرضه بر هم بزند و قیمت کمی تعدیل شود.
معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران اخیراً در گزارشی عملکرد بازار ثانویه از ابتدای سال ۱۳۹۹ را بررسی کرد. بر اساس این گزارش میزان فروش ارز حاصل از صادرات از ابتدای فروردین ۱۳۹۹ تا پایان روز ۲۸ اردیبهشتماه به یک میلیارد و ۵۸۶ میلیون یورو رسیده است که نشاندهنده افت ۵۰ درصدی نسبت به همین بازه زمانی در سال ۹۸ است؛ به نظر شما میتوان یکی از دلایل افزایش قیمت دلار را از زاویه همین کاهش بررسی کرد؟
گسترش ویروس کرونا در کاهش درآمدهای ارزی همانطور که اشاره کردم نقش داشته است؛ در کنار این، کاهش شدید قیمت نفت و افت تقاضا در بازار طلای سیاه هم درآمدهای ارزی را تحت فشار قرار داده است و به این دو، افزایش فشارها در بهمن و اسفند سال گذشته را نیز باید اضافه کرد که در مجموع همه تا حدی خود را در افزایش قیمت ارز منعکس کردند.
البته با وجود کاهش میزان فروش ارز حاصل از صادرات، میزان خرید ارز برای واردات نیز افت قابل توجه ۶۲ درصدی را نسبت به دو ماه ابتدایی سال ۹۸ تجربه کرده است؛ با وجود این کاهش، قیمت دلار از ابتدای سال در سامانه نیما افزایش پیدا کرده است و در مقاطعی حتی بالای ۱۶ هزار تومان هم معامله شده است؛ به نظر شما دلیل چنین اتفاقی چیست؟
زمانی که قیمت دلار در بازار آزاد بالا میرود، قیمت در سامانه نیما بهتر است، فارغ از بحث عرضه و تقاضای آن، رشد کند. در واقع سیاستی که بانک مرکزی در سامانه نیما در پیش گرفت، کار درستی بود. هر چقدر بین قیمت ارز در سامانه نیما و بازار آزاد فاصله بیشتری ایجاد شود، به معنای توزیع رانت افزونتر است. اگر افزایش قیمت در سامانه نیما متناسب با بازار آزاد صورت نگیرد، خطر زیرزمینی شدن معاملات و افزایش فساد وجود دارد، چرا که هر کسی میخواهد ارز را با قیمت ارزانتر به دست آورد و برای آن حاضر است هر کاری کند. در واقع اختلاف نرخ، تولید فساد میکند. اگر قیمت دلار در سامانه نیما بهعنوان مثال ۱۳ هزار تومان باقی میماند و دلار در بازار آزاد ۱۷ هزار تومان بود، ما به ازای هر دلار چهار هزار تومان رانت توزیع میکردیم.
در مورد ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی نیز چنین داستانی وجود دارد؛ در واقع در شرایط فعلی ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی، حدوداً یکچهارم ارزش بازاری آن است. البته اقلامی را که مشمول ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی میشد، کم کردند؛ ولی در نظر بگیرید، اگر ما ۱۰ میلیارد دلار به کالاهای اساسی با نرخ چهار هزار و ۲۰۰ تومانی تخصیص دهیم، بالای ۱۲۰ هزار میلیارد تومان رانت توزیع کردهایم؛ این توزیع رانت را قبلتر با ارز ۱۶ هزار تومانی بازار آزاد محاسبه کردهام، نه با ارز ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومانی که اکنون بازار در آن قرار دارد؛ هر چقدر قیمت دلار در بازار آزاد بیشتر شود و ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی سرجای خود باقی بماند، این توزیع رانت بزرگ و بزرگتر خواهد شد. برای رانت به این گستردگی چقدر امکان کنترل و نظارت وجود دارد. گستردگی فاصله بین نرخها، اقتصاد را مستعد ایجاد و گسترش فساد میکند. البته حتی اگر فساد هم ایجاد نشود، فاصله میان این قیمتها، هم به ضرر دولت است و هم به ضرر مردم. ما نمیتوانیم ارز ۱۷ هزار تومانی را چهار هزار و ۲۰۰ تومان به فروش برسانیم. اگر چنین کاری درست بود که اینقدر گزارشهای مختلف در مورد فسادهای رخداده در آن هم منتشر نمیشد.
در مورد ارز نیمایی هم نباید اجازه داد رانتی به دلیل اختلاف قیمت با بازار آزاد ایجاد شود. باید در نظر گرفت، جنسی هم که ارز ارزان دریافت کرده است، با قیمت ارز بازار آزاد در نهایت به فروش میرسد. هیچگونه نظارتی هم بر روی ارز نیمایی وجود ندارد و از اول هم قرار نبوده نظارتی بر روی آن باشد. باید نرخ این بازار بهقدری به بازار آزاد نزدیک شود که برخورداری از رانت برای کسی ایجاد نشود.
بهتر است که ما در اقتصاد یک نرخ ارز داشته باشیم؛ درست است که نمیتوانیم یکسانسازی ارزی را انجام دهیم، ولی حداقل میتوانیم با یک نرخی کردن ارز، بسیاری از زمینههای فساد را از بین ببریم. یکسانسازی ارزی در شرایط کنونی ممکن نیست، چرا که نمیتوانیم به هرگونه تقاضایی پاسخ دهیم، ولی میتوانیم به تقاضاهای موجود حداقل با یک نرخ پاسخ دهیم که هزینه اضافی نیز به اقتصاد، دولت و مردم تحمیل نشود.
رئیس کل بانک مرکزی عنوان کرده است که با بازگشت ارز صادراتی به کشور، ثبات به بازار ارز نیز بازخواهد گشت؛ در واقع او نوسانات کنونی را موقتی و مقطعی میداند؛ به نظر شما جنس این نوسانات میتواند ادامهدار باشد؟
با بسته شدن مرز کشورهای همسایه مانند عراق، درآمد ارزی مخصوصاً به شکل اسکناس کاهش یافت. در کنار این مشکلاتی برای بازگشت ارز و دریافت آن توسط بانک مرکزی نیز به نظر میرسد، وجود داشته است. بااینحال، رئیس کل بانک مرکزی ممکن است اطلاعات خاصی داشته باشد که بنده از آن خبر نداشته باشم. بهعنوان مثال، اگر صادرات نفتی ما بیشتر شود و کشورهای جدید تصمیم بگیرند از ایران نفت بخرند، بهطور مسلم میتواند قیمت ارز را تحت تاثیر قرار دهد. اگر همین کشور ونزوئلا خریدهای سوختی خود را از ایران ادامه دهد، میتواند کمی وضع درآمدهای ارزی را بهبود دهد. جدا از این اگر چین بار دیگر واردات نفتی خود از ایران را افزایش دهد، باز هم بر میزان درآمدهای ما موثر است. بازگشت صادرات به کشور عراق هم میتواند بخشی از مشکلات را حل کند.
اگر بههر دلیل کشور آمریکا فشار حداکثری خود را کاهش دهد، باز هم میتواند بر روند قیمتها موثر باشد. در واقع هر عاملی که موجب شود درآمد ارزی بیشتر و راه دریافت آن آسانتر شود، میتواند به تعدیل قیمت ارز و حتی بازگشت آن به کانالهای پایینتر کمک کند. بااینحال، چنین چشماندازی با توجه به اطلاعات فعلی که ما داریم کمی خوشبینانه است.
البته، اگر ما بتوانیم تا انتخابات آمریکا، شرایط بازار ارز را بهگونهای مدیریت کنیم که قیمت رشد بیشتری را تجربه نکند و فضای بازار سهام را بهگونهای سامان دهیم که ریزش جدی رخ ندهد که سرمایهها به سمت بازار ارز روانه شوند، امکان بهبود اوضاع فعلی نیز نمیتواند دور از ذهن باشد. در شرایط فعلی بیشتر بر روی عوامل داخلی کنترل داریم و باید با استفاده از آنها و ظرفیتهای داخلی، بازارها را با هم متوازنتر کنیم.
دشوار است که بازار سهام افزایشی چنین جدی را تجربه کند و همزمان بازارهای دیگر به میزان زیادی از آن عقب بمانند. در حال حاضر بازار ملک، طلا و سکه و حتی نرخ سود سپردهگذاری در شرایطی قرار ندارند که بتوانند بهاندازه بازار سهام جذاب باشند. در واقع اگر میخواهیم قیمت دلار تغییر زیادی پیدا نکند، در گام اول باید برای افزایش درآمدهای ارزی تلاش کنیم؛ در مرحله بعد باید جذابیت سایر بازارها را برای افراد بالاتر ببریم، بهخصوص بازار ملک و بازار سپردهگذاری.
از صحبتهای شما این گونه برداشت میشود که اگر ریزشی در بازار سهام رخ دهد، میتواند منجر به نوسانی شدن بازار ارز شود؟
اعتقاد من این است که اگر ریزشی در بازار سهام رخ دهد، میتواند معاملهگران حرفهای را به سایر بازارها سوق دهد. بااینحال، این دسته از افراد باور دارند که خرید ارز از لحاظ مقرراتی محدودیتهایی دارد و به همین دلیل ممکن است بازاری دیگر مانند سکه و طلا را انتخاب کنند. در واقع در صورت ریزش بازار سهام، احتمال نوسانیتر شدن بازارهای فلزات گرانبها بیشتر از ارز است. به همین دلیل هم هست که کمی حباب سکه بیشتر شده است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد، باید آنقدر در بازار سهام، سهمهای جدید وارد کنیم که این پولها در همان بازار پخش شوند و خارج نشوند. به میزانی که ریزش سهام داشته باشیم، خطر افزایش در بازار ارز و بیشتر در بازار سکه و طلا وجود خواهد داشت. اگر بتوانیم بازار مسکن را فعال کنیم که از حالت رکود خارج شود یا اینکه سود سپرده را کمی بالاتر ببریم، میتوانیم بخشی از سرمایهها را به آن بازارها هدایت کنیم و خطرات نوسان ارز و طلا را کاهش دهیم.
به نظر شما آیا با توجه به این سطح از نرخ تورم، بردن پولها به بانکها برای مردم از جذابیت خاصی برخوردار است؟
افراد زیادی هستند که تمایل ندارند پول خود را در بازارهای پرریسک قرار دهند؛ برای این افراد بازار سود سپرده بالای ۲۰ درصد هم قابل قبول است، با اینکه نرخ تورم هم در سطح بالاتری قرار دارد. در واقع باید نرخ سود را تا حدی جذابتر کنیم که این بازار سپردهگذاری بخشی از پولها را به خودش جذب کند. از سال ۹۳ تا ۹۶، کسانی که در بازار سپرده سرمایهگذاری کردند، خیلی وضع بهتری پیدا کردند؛ چرا که در بازار ارز شاهد افزایش قیمت خاصی نبودیم و قیمت عمدتاً بین سه هزار و ۵۰۰ تا چهار هزار تومان بود.
بهتر است شرایط بهگونهای تنظیم شود که نقدینگی موجود در بازارهای مختلف پخش شود. در شرایط کنونی افرادی را که سرمایهگذاران کمریسک و عموماً کسانی هستند که پسانداز کمی دارند سعی کنیم در بازار سپردهگذاری حفظ کنیم و افرادی را که سرمایهگذاران حرفهای هستند هم حداقل تا زمان انتخابات آمریکا در بازار سهام نگه داریم؛ برای اینکه چنین امری رخ دهد، بهتر است که بازار سهام تغییرات خاصی را تجربه نکند. البته مقصود این نیست که بگذاریم بازار سهام بیمحابا باد شود و فقط رشد کند، بلکه کمک کنیم، نوسانات معقولتر شود و احیاناً ریزش شدیدی هم رخ ندهد که سرمایههای پرریسک بهسوی بازار ارز رهسپار شوند. بهاینترتیب، افرادی که پول خود را به بورس بردهاند، دیرتر از آن خارج خواهند شد. البته این موضوع را هم باید در نظر گرفت که موضوع بورس به این نحو هست که کارخانه هم باید بتواند سود تخصیص دهد و اینطور نیست که فقط با ورود پول بازار تقویت شود.
ارسال نظر