|

مسکن و خوراکی ‌ها هزینه ‌های خانواده ‌ها را بلعید

گذران معیشت فقط برای بقا و نه پس‌انداز و ترسیم یک چشم‌انداز مالی برای خانواده‌های ایرانی واقعیتی است که رکود تورمی اقتصاد این روزهای ایران، آن‌قدر آن را عیان کرده است که یک نگاه به دخل‌و‌خرج توده مردم و دوروبری‌های هر‌کسی، آن را به‌طور واضح جلوی چشم قرار می‌دهد.

اقتصاد مسکن و خوراکی ‌ها هزینه ‌های خانواده ‌ها را بلعید

اما آمار و اطلاعات مراجع آماری می‌تواند وضعیت را برای سیاست‌گذار و پژوهشگران دقیق‌تر کند. وضعیت معیشتی این روزهای طبقات متوسط، کم‌درآمد و بی‌درآمد را می‌توان در تازه‌ترین اطلاعات مرکز آمار به وضوح دید. هرچند آمار مرکز آمار همواره محل بحث میان کارشناسان بوده، اما همین اطلاعات بودجه خانوار در سال ۹۸ نکات جالبی درباره سفره‌های مردم و مخارج و درآمدشان به ما می‌دهد. طبق گزارش مرکز آمار، هر خانوار شهرنشین ایرانی در هر ماه از سال گذشته به‌طور متوسط چهارمیلیون‌و ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشته و هزینه‌هایش سه‌میلیون‌و ۹۰۰ هزار تومان خرج برداشته است؛ یعنی اگر هر خانواده می‌توانست چهارمیلیون‌و ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد، با این هزینه‌ها قدرت پس‌انداز متوسط ۶۰۰هزارتومانی داشته است.

اما جمعیت زیاد حداقل‌بگیران یک‌میلیون‌و‌۵۰۰ هزار تومانی سال گذشته مطلقا زیر خط فقر (سه‌میلیون‌و ۹۰۰هزارتومانی) بوده‌اند. اگر این اعداد را با متوسط تورم سال گذشته که ۳۶ درصد است، در نظر بگیریم، رشد درآمد و هزینه حقیقی خانوارها در سال ۹۸ منفی بوده است. بررسی متوسط هزینه کل سالانه یک خانوار شهری نشان می‌دهد استان تهران با ۷۲‌میلیون‌و ۷۱۷ هزار تومان بیشترین و استان کرمان با ۲۶‌میلیون‌و ۳۲۰ هزار تومان کمترین هزینه را در سال ١٣٩٨ داشته‌اند. طبق محاسبات ۱۸ درصد از مصرف خانوارهای شهری در بخش خوراکی و آشامیدنی کاهش پیدا کرده و همچنین در بخش غیرخوراکی، گرچه به ظاهر ۱۹ درصد افزایش داشته‌ایم، ولی با احتساب نرخ تورم، این گروه رشد منفی ۱۱.۱درصدی داشته است.

بنابراین خانواده‌های شهری در سال گذشته ۱۸ درصد از قدرت خرید خوراکی‌ها و ۱۱ درصد از غیرخوراکی‌های خود را از دست داده‌اند. در نقطه مقابل، ترکیب درآمد خانوارها نشان می‌دهد چگونه تبدیل‌شدن دریافت اجاره از مستأجران به منبع درآمدی، وضعیت را برای مستأجران سخت‌تر کرده است. نیمی از خانوارهای ایرانی (۱۲ میلیون خانوار از ۲۴ میلیون خانوار کل) از درآمدهایی غیر از مزد و حقوق‌بگیری و مشاغل آزاد امرار‌معاش می‌کنند که از این میان ۳۴ درصد (تقریبا چهار میلیون خانوار) با دریافت اجاره از مستأجران زندگی می‌گذرانند؛ یعنی از ۱۲ میلیون خانوار تقریبا ۳۴ درصد آنها تنها منبع درآمدشان دریافت پول اجاره‌بها املاک شخصیشان است و ۷.۵ درصد هم یارانه تنها منبع درآمدیشان است. ۲۷ درصد از خانوارهای ایرانی نیز درآمد نامعلوم سایر دارند.

مسکن و خوراکی‌ها هزینه‌های خانواده‌ها را بلعید

 طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار، با قدمتی ٥٠‌ساله از مهم‌ترین طرح‌های آماری مرکز آمار ایران است. مرکز آمار برای جمع‌آوری این اطلاعات و دریافت نتایج آماری ١٩هزارو ٨٩٨ خانوار در نقاط شهری و ١٨هزارو ٤٣٠ خانوار در نقاط روستایی را به‌عنوان نمونه برگزیده و نتایج آن را به جمعیت کل تعمیم داده است.

بر اساس این آمار، خانواده‌ای که در شهر زندگی می‌کند، به‌طور متوسط سالانه ۵۴‌میلیون‌و صد هزار تومان درآمد داشته که نسبت به سال قبل، ۲۴.۴ درصد رشد داشته است، اما این به معنای افزایش سطح رفاهی خانواده نیست. اگر از این داده‌ها تورم‌زدایی کنیم، متوجه واقعیت می‌شویم. تقریبا ۱۸ درصد از مصرف خانوارهای شهری در بخش خوراکی و آشامیدنی کاهش پیدا کرده و همچنین در بخش غیرخوراکی، گرچه به ظاهر ۱۹ درصد افزایش داشته‌ایم، اما با احتساب نرخ تورم، این گروه رشد منفی ۱۱.۱درصدی داشته است.

بنابراین خانواده‌های شهری در سال گذشته ۱۸ درصد از خوراکی‌ها و ۱۱ درصد از غیرخوراکی‌های خود را نتوانسته‌اند مصرف کنند و مصرف آن را کاهش داده‌اند. بر این اساس، در سال ١٣٩٨ رشد متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری بیشتر از رشد متوسط هزینه کل سالانه است. منابع تأمین درآمد خانوارهای شهری نشان می‌دهد ۳۲.۵ درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق‌بگیری، ۱۶.۱ درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و ۵۱.۴ درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تأمین شده است.

متوسط درآمد اظهار‌شده‌ سالانه‌ یک خانوار روستایی، ۲۹‌میلیون‌و ۷۰۲ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل، ۲۷.۴ درصد افزایش داشته است. منابع تأمین درآمد خانوارهای روستایی نشان می‌دهد ۳۰.۷ درصد از مشاغل مزد و حقوق‌بگیری، ۳۳.۵ درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و ۳۵.۸ درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تأمین شده است.

از هزینه‌ کل سالانه‌ خانوار روستایی، ۱۰‌میلیون‌و ۲۶۶ هزار تومان با سهم ۳۹.۳ درصد مربوط به هزینه‌های خوراکی و دخانی و ۱۵‌میلیون‌و ۸۳۴ هزار تومان آن با سهم ۶۰.۷ درصد مربوط به هزینه‌های غیرخوراکی بوده است. در بین هزینه‌های خوراکی و دخانی، بیشترین سهم مربوط به هزینه‌ آرد، رشته، غلات، نان و فراورده‌های آن و گوشت هر‌کدام ۲۲ درصد و در بین هزینه‌های غیرخوراکی، بیشترین سهم با ۳۰ درصد مربوط به مسکن، سوخت و روشنایی بوده است. ماشین لباسشویی، یخچال و جاروبرقی هم جزء وسایلی است که بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت روستایی ایران توان خریداری آن را نداشته و هنوز هم داشتن آن برایشان کالای لوکسی به شمار می‌رود که نمی‌تواند در سبد مصرفی آنها جایی داشته باشد.

از دیگر نکات مهم بودجه خانواده‌ها، ترکیب هزینه‌ای آنهاست. اطلاعات بودجه‌ای سال گذشته خانوارها نشان می‌دهد خوراکی‌ها و مسکن بیشترین درآمد خانواده‌ها را می‌بلعد. نگاهی به هزینه‌های خوراکی بیندازید. ۳۱ درصد از هزینه‌های خوراکی خانوارها را هزینه خرید گوشت جذب کرده و ۲۰ درصد از هزینه‌ها نیز برای تأمین آرد، نان و غلات صرف شده است. خانواده‌ها فقط توانسته‌اند ۱۱ درصد از هزینه‌های خوراکی خود را بابت شیر و فراورده‌های آن هزینه کنند و این نشان‌دهنده کاهش سرانه مصرف شیر است.

در هزینه‌های غیرخوراکی نیز ۴۵ درصد از هزینه‌ها صرف تأمین مسکن شده است و خانواده‌ها فقط پنج ‌درصد از هزینه‌های غیرخوراکی خود را صرف خرید لوازم غیرمصرفی مانند لوازم خانگی کرده‌اند. ۱۴ درصد از هزینه‌های غیرخوراکی خانواده‌ها نیز به هزینه‌های بهداشت و درمان اختصاص پیدا کرده است. در مجموع هزینه‌های خوراکی خانواده‌ها ۳۹ درصد از کل هزینه‌هایشان را بلعیده و این زنگ خطری است که نشان می‌دهد خانواده‌ها با تأمین هزینه‌های ضروری مانند مسکن و خوراک، دیگر توان تأمین هزینه‌های غیرضرور مانند بهداشت، درمان، آموزش و تفریح را دارند.

در کنار این موضوع، این اعداد نشان‌دهنده افت جدی قدرت خرید خانوار است. مخارج خانوارهای شهری در سال ۹۸ تقریبا ۲۰.۶ درصد رشد داشته، اما در همین سال ۳۴.۸ درصد شاخص بهای کالاها و خدمات افزایش پیدا کرده است. با یک ضرب و تفریق ساده می‌توان گفت هزینه‌های واقعی خانواده‌های کشور در سال گذشته تقریبا ۱۴ درصد کاهش پیدا کرده است.

۳۰ درصد روستاییان محروم از شبکه عمومی گاز

در میان اطلاعات مرکز آمار، خبرهای تکان‌دهنده‌ای نیز درباره وضعیت و سبد مصرفی خانوارها وجود دارد. ۳۰ درصد از جمعیت روستاییان هنوز از شبکه عمومی گاز طبیعی محروم هستند. در‌حالی‌که نیمی از جمعیت شهرنشین به‌طور متوسط از اتومبیل شخصی برخوردار است، نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت روستایی هیچ وسیله نقلیه شخصی‌ای ندارد.

اما بررسی متوسط هزینه کل سالانه خانوارهای شهری به تفکیک استان نشان از وضعیت سخت‌تر معیشتی در استان‌های کوچک‌تر دارد. استان تهران با ۷۲‌میلیون‌و ۷۱۷ هزار تومان بیشترین و استان کرمان با ۲۶‌میلیون‌و ۳۲۰ هزار تومان کمترین هزینه را در سال ١٣٩٨ داشته‌اند. همچنین استان تهران با ۸۱‌میلیون‌و ۳۱۷ هزار تومان بیشترین و استان کرمان با ۳۴‌میلیون‌و ۸۸ هزار تومان کمترین متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری را در سال ١٣٩٨ به خود اختصاص داده‌اند. بررسی متوسط هزینه کل سالانه یک خانوار روستایی نیز نشان می‌دهد استان البرز با ۴۱‌میلیون‌و ۷۷۱ هزار تومان بیشترین و استان سیستان‌و‌بلوچستان با ۱۴‌میلیون‌و ۶۴۳ هزار تومان کمترین هزینه را در سال ١٣٩٨ داشته‌اند. استان البرز با ۴۶‌میلیون‌و ۱۴۸ هزار تومان بیشترین و استان سیستان‌و‌بلوچستان با ۱۲‌میلیون‌و ۸۱۰ هزار تومان کمترین متوسط درآمد سالانه یک خانوار روستایی را در سال ١٣٩٨ به خود اختصاص داده‌اند.

 

منبع: شرق
کدخبر: 106383

ارسال نظر