|

یارانه مهم است یا سرمایه گذاری؟

ضریب جینی یک شاخص اقتصادی برای بررسی شکاف طبقاتی در جوامع است. مقدار این شاخص از صفر تا یک است. در صورتی که رقم شاخص صفر باشد، بدان معنی است که ثروت در یک جامعه عادلانه تقسیم شده است و در صورتی که مقدار این شاخص یک باشد بدان معنی است که ثروت یک جامعه در دستان یک فرد یا یک نهاد خاص است.

اقتصاد یارانه مهم است یا سرمایه گذاری؟

بعد از هدفمندی یارانه‌ها در آذر ۱۳۸۹ میزان این ضریب بهبود یافته است اما آنچه مایه نگرانی بوده و هست توزیع درآمدهای کشور در قالب هزینه‌های غیر مولد از جمله یارانه میان مردم است. به عبارتی کاهش شکاف طبقاتی در یک مقطع خاص با صرف منابع قابل توجه کشور در قالب یارانه در حالی که این منابع می‌توانست در راستای توسعه اقتصادی صرف گردد مایه نگرانی است. از طرف مقابل افزایش تورم، افزایش نرخ ارز، بیکاری و... خود عاملی بر ایجاد شکاف طبقاتی است و جالب است که صرف منابع کشور به صورت هزینه‌های غیر مولد با یک تاخیر زمانی عاملی بر تورم، رشد نرخ ارز، بیکاری و... می‌شود. بنابراین توزیع غیر مولد منابع کشور در قالب کمک‌های دولتی تنها به عنوان یک مسکنی است که باعث خواهد شد بعد از فروکش کردن اثرات آن جامعه با دردهای بیشتری روبه‌رو گردد و گواه چنین ادعایی رجوع به روند وضعیت معیشت مردم از سال ۱۳۸۹ تا به امروز است و اگر هم در توجیه روند مذکور تنها تحریم را دخیل بدانیم بدان مفهوم است که به دنبال شانه خالی کردن از اموری هستیم که می‌توانستیم به نحو احسن انجام دهیم و از انجام آن خوداری کرده‌ایم.

اوج درآمدهای نفتی در چندین سال گذشته می‌توانست صرف امور سرمایه‌گذاری برای توسعه اقتصاد غیر نفتی باشد اما کوتاهی‌های فراوانی صورت گرفت. تجمیع منابعی که طی این چند سال در قالب هزینه‌های غیر مولد صرف شده است گواه از اعداد نجومی می‌دهد که می‌توانست درد مهمی از ساختار اقتصادی را دوا کند. بنابراین صرف منابع کشور با اثرات مسکن گونه نهایت سو مدیریت در کشور را نشان می‌دهد.

احتمالا نوع رفتار و شیوه سرمایه‌گذاری سهامداران در این ایام یک فصل از کتاب نگرش‌های تحلیلی خواهد بود، حالا مشخص نیست چه کسی آن را قلم بزند.

نگرش‌های اصلی بازار با اولویت:

۱) بنیادی

۲) تکنیکال

۳) تابلو خوانی

۴) منفعل، شهودی

حالا جالبه بدونید که نگرش غالب این روزها در بازار مورد چهارم است!!! بفروش چون می‌فروشند!!!

بخر چون می‌خرند!!!

بماند که در غالب شدن چنین نگرشی بر بازار افرادی که مدعی فعال بازاری هستند بی‌تقصیر نبودند.

یعنی یکسری حاضر هستند سهم با پایانی مثبت را جوری بفروشند که نه پدر دیده و نه پسر، بعد در صف میلیاردی یک شرکت باشند که شاید سهم به آنها برسد یا نرسد و‌ای کاش این شرکت با مفروضاتی که فعلا حاکم است ارزنده هم باشد!

چه کردید با بازار؟ حد وسط ندارد. حتی شرکت‌های کوچک می‌ترسند شفاف‌سازی مثبت بگذارند چون می‌گویند خبر می‌سوزد!!

تازه واردان

داستان تازه واردها را که شنیدید؟ داستان سودهای کلانی که همین کد اولی‌ها با سابقه بورسی چند ماه کسب کردند. همین تازه واردانی که گهگاه از اشتباهات آنها در گفتن نماد جوک ساخته شد.

تازه واردانی که نگرش آنها باعث شده است اگر بورس برای گروهی نان نداشته باشد حداقل آب داشته باشد و در کنار هجوم آنها با نگرش غالب «تحلیل را بریز دور» شاهد رشد افسار گسیخته اساتید بورسی هستیم که شیب صعودی آنها مشابه روند تورم ونزوئلا است.

در دوره کوتاه مدت بازدهی کلان این تازه واردان حتی عاملی شده است که علاقه مندان به فراگیری دانش بازار مالی سست شوند، همانطور که سرعت رشد قیمت‌ها عاملی شده است که تحلیلگران حتی نتوانند سهام را تحلیل کنند. نمی‌دانم در کوتاه مدت چه خواهد گذشت اما به یک چیز مطمئن هستم:

متوسط بازدهی چند ساله چنین نگرش سرمایه‌گذاری از متوسط بازدهی بازار بسیار کمتر خواهد بود.

تازه واردی که طی یک سال ۱ میلیارد خودش را ۵ میلیارد کرده است با تصور درست بودن شیوه سرمایه‌گذاری قدم در موقعیت هایی می‌تواند بگذارد که با چند حرکت مات شود و بازار برای اهلش خواهد ماند. پس همانطور که قبلا گفتم احساس پیروز میدان نیست، اینجا هم می‌گویم این شیوه سرمایه‌گذاری در بلند مدت تلفات بالایی خواهد داشت.

منبع: عصر سلام
کدخبر: 114671

ارسال نظر

 

آخرین اخبار