در گفتوگو گسترش نیوز با یک جامعه شناس مطرح شد:
تولید نفرت با گسترش تورم و فقر
بذرافکن: تاثیری که اقتصادهای دولت محور بر فقر دارد. ایجاد حس نابرابری اجتماعی است و شکاف طبقاتی را عمق می بخشد. البته در این میان عده قلیلی هم از این تورم استفاده می کنند وبه ثروت های افسانه ای دست پیدا می کنند. متاسفانه این شکافی که ایجاد می شود، در آینده سبب چالش جدی در جامعه ایجاد می شود و به تولید نفرت و ناهنجاری های اجتماعی عدیده ای منجر میشود که دیگر حتی دولت ها قادر به حل آن نخواهند بود.
فقر و نابرابری اقتصادی، پدیده ای است که پیامدهای اجتماعی مختلفی را بر جامعه ی انسانی عارض می گرداند. تکوین این پدیده به عللی راجع است که هر یک از اندیشمندان علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، مبتنی بر مکتب فکری خویش، سویه هایی از آن را روشن ساخته و متعاقباً راهکارهایی را برای حل آن برشمرده اند. حال در زمانه کرونا که منجر به رکود اقتصادی در تمام دنیا شده است، شاهد گسترش فقر در جوامع در حال توسعه هستیم. ایران به عنوان کشوری در حال توسعه به ناگهان با سه سوار ترسناک روبرو شد. تحریم، کرونا و خشکسالی، وجود هر یک از این عوامل به تنهایی می تواند منجر به افزایش تورم، گرانی و در نتیجه شکاف طبقاتی شود.
در همین راستا ما در گسترش نیوز برآن شدیم که گفتگویی با یک جامعه شناس داشته باشیم و پدیده تورم و فقر را از نگاه ایشان بررسی کنیم.برای خواندن مشروح این گزارش با ما همراه باشید:
فقر مفهومی چندوجهی و پیچیده
مهتا بذارافکن جامعه شناس در گفتگو با گسترش نیوز در مورد تاثیر تورم بر فقر و افزایش فاصله طبقاتی و نابود کردن عدالت اجتماعی گفت: فقر مفهومی چندوجهی و پیچیده است که نمی شود با یک تعریف متفاوت و نظر خاصی آن را بیان کرد. فقر هم مفهوم اقتصادی دارد و هم اجتماعی و فرهنگی و روانشناسی. پس در نتیجه فقر قابل اندازه گیری نیست.
وی افزود: اکنون در زمانه ای که تورم در کشور جولان می دهد، فقر پیشتر از قبل خودنمایی میکند. اما مسئله این است که مفهوم پیچیده فقر به گونه ای است که راه حل های کوتاه مدت برای آن وجود ندارد. امروزه هر راه حلی که می بینیم مسئله فقر را توجیح می کند و سبب می شود که سیاستمداران و اقتصاددانان مسئله فقر را نادیده بگیرند و تقصیر را گردن دیگری بیاندازند. اما در نهایت باید با این واقعیت کنار آمد که فقر به انسان ها احساس بی قدرتی و گرفتار شدن در یک بن بستی را می دهد که خروج از آن دشوار است.
این جامعه شناس ادامه داد: وقتی جامعه با یک تورم روبرو می شود، قدرت خرید کاهش پیدا می کند وهرچقدر قدرت خرید منفی می شود، تاثیر منفی برطبقات پایین تر می گذارد. در اقتصادهای که دولتی هستند، دولت بخشی از نقدینگی را افزایش می دهد به همیت علت شروع به پرداخت پول بیپشتوانه می کند. اما نه تنها باعث متوقف نشدن روند فقر می شود. بلکه سبب حس سرکوب بیشتر و عمق دادن به شکاف طبقاتی می شود. پیامد اجتماعی و فرهنگی این وضعیت احسس نابرابری بیشتر است. در اثر توم بخش زیادی از مردمی قدرت خریدشان پایین می آید و نمی توانند خود را با جامعه و اقتصاد هماهنگ کنند. در نتیجه این حس در آنها ایجاد می شود که از زندگی به هنجار دور شده اند. حتی نمی توانند حداقل معیشتی را که یک زندگی نرمال نیاز دارد، برای خودشان تهیه کنند.
افزایش شکاف اجتماعی با گسترش تورم و فقر
بذرافکن در پایان اظهار کرد: تاثیری که اقتصادهای دولت محور بر فقر دارد. ایجاد حس نابرابری اجتماعی است و شکاف طبقاتی را عمق می بخشد. البته در این میان عده قلیلی هم از این تورم استفاده می کنند وبه ثروت های افسانه ای دست پیدا می کنند. متاسفانه این شکافی که ایجاد می شود، در آینده سبب چالش جدی در جامعه ایجاد می شود و به تولید نفرت و ناهنجاری های اجتماعی عدیده ای منجر میشود که دیگر حتی دولت ها قادر به حل آن نخواهند بود.
سخن پایانی: براساس مدل فیلیس رابطه معکوسی بین تورم و بیکاری فرض شده است، بهطوری که سطوح بالای تورم، موجب کاهش بیکاری میگردد. با توجه به اینکه بیکاری یکی از مهمترین متغیرهای تاثیرگذار بر سطح و میزان فقر در جامعه است، بالا رفتن نرخ تورم میتواند به شرط کاهش نرخ بیکاری به بهبود وضعیت توزیع درآمد و کاهش فقر کمک کند. این مدل برای کشورهای صنعتی و پیشرفته طراحی شده بود اما براساس شواهد تجربی رد شده است.
اما عمدهترین قضاوتها در ارتباط بین تورم و فقر از نگرش بدبینانه پیروی میکند. در کشورهایی مانند ایران که دولت نقش مهمی در اقتصاد دارد تغییرات عمده حجم نقدینگی توسط دولت صورت میپذیرد و تورم نوعی اجباری تلقی میشود، اجباری که منجر به گسترش فقر خواهد شد. پس مادامی که دولت ها به خلق پول بپردازند و تا زمانی که تورم جیب فقرا را خالی میکند، فقر باقیست و چون فقر باقیست مبارزه با آن بدیهیترین وظیفه ماست.
اوضاع خیلی خرابتر از این حرفاست