بازارگردی صمت در ولیعصر، راسته لپتاپ و کامپیوتر
لپتاپها خاک میخورد! / تا بازار راکد است، بخرید!
حوالی ۱۲ ظهر؛ خیابان ولیعصر مثل همیشه شلوغ است، گویی گرد زندگی را در این منطقه بیشتر پاشیدهاند. در خیابان جای سوزن انداختن نیست و ویراژ موتورسواران حسابی گوشتان را آزار میدهد، اما از این همه شلوغی مغازهها سهم چندانی ندارند.
حوالی ۱۲ ظهر؛ خیابان ولیعصر مثل همیشه شلوغ است، گویی گرد زندگی را در این منطقه بیشتر پاشیدهاند. در خیابان جای سوزن انداختن نیست و ویراژ موتورسواران حسابی گوشتان را آزار میدهد، اما از این همه شلوغی مغازهها سهم چندانی ندارند. فروشندگان یا مشغول حرف زدن با یکدیگر هستند یا هواخوری بیرون مغازه را ترجیح میدهند. برخی هم کف دست خود را پر از تخمه کردند و تماشاگر این بازار بیمشتری هستند. نمایشگر لپتاپهای روشن و تصاویری که روی صفحه هر کدام قرار دارد مسیر را برایتان کوتاه میکند. وارد یکی از قدیمیترین پاساژهای راسته ولیعصر شدم. «مرکز کامپیوتر ایران»؛ مقصد تازه بازارگردی صمت است.
به سمت مرکز کامپیوتر ایران
یکی از قدیمیترین مراکز خرید کامپیوتر و لوازم جانبی آن در تهران، مرکز کامپیوتر ایران است. این مجموعه در خیابان ولیعصر قرار دارد و با دسترسی آسان و قیمتهای مناسب، همچنان طرفداران خود را دارد. تعدادی از مراکز خرید تهران در خیابان ولیعصر واقع شدهاند که هر کدام به فروش کالاهایی از دستهبندیهای مختلف میپردازند؛ از لباس و خوردنی و کتاب گرفته تا فروشگاههایی که صنایع دستی میفروشند. در قسمت میانی این خیابان، یعنی از چهارراه تا میدان ولیعصر، بیش از هر مرکز خرید دیگری، مراکز فروش کامپیوتر و لوازم جانبی را خواهید دید. یکی از قدیمیترین و البته پررفتوآمدترین این مراکز، مرکز کامپیوتر ایران است؛ آنهم با سال تاسیس ۱۳۷۷. این مجموعه تا پیش از ظهور فروشگاههای آنلاین، از محبوبترین مراکز خرید کامپیوتر، لپتاپ و لوازم جانبی بود و هنوز هم تا حد زیادی رونق خود را حفظ کرده است. برای دسترسی به مرکز کامپیوتر میتوانید از اتوبوسهای تندرو (BRT) راهآهن-تجریش و راهآهن-پارکوی استفاده کنید و در ایستگاه طالقانی پیاده شوید و بهسمت شمال حرکت کنید. همچنین میتوانید در ایستگاه میدان ولیعصر پیاده شوید و بهسمت جنوب حرکت کنید تا به این پاساژ برسید. اگر قصد استفاده از مترو را دارید، میتوانید در ایستگاه میدان ولیعصر در خط 3 مترو از قطار پیاده شوید و با ۵ دقیقه پیادهروی بهسمت جنوب به مرکز کامپیوتر ایران برسید. گزینه دیگر آن است که در ایستگاه تئاترشهر در خط 4 مترو از قطار پیاده شوید و با اتوبوسهای تندرو یادشده به مرکز کامپیوتر ایران برسید. در مرکز کامپیوتر ایران میتوانید لپتاپ، کیف و قطعات آن را خریداری کنید. همچنین لوازم جانبی کامپیوتر شامل قطعات سختافزاری و قطعات دستدوم در این مرکز به فروش میرسند. انواع هاردهای اکسترنال، فلش و کارت حافظه با قیمتهایی مناسب در این مجموعه عرضه میشوند. نرمافزارهای گوناگون و انواع آنتیویروس در کنار محصولاتی از قبیل پرینتر، سیستمهای صوتی، تجهیزات شبکه و سرور، کنسول بازی، مودم، دوربین مداربسته و... از دیگر محصولات عرضهشده در این مرکز هستند. نرخ قطعات کامپیوتر و الکترونیک در این پاساژ نسبتا مناسب است.
همان ابتدای ورود...
وارد پاساژ شدم. از هر طرفی تصاویری در حال پخش و همه جای پاساژ پر از رنگ بود. بنرهای تبلیغاتی شرکتهای گوناگون حتی پلهبرقی را هم در بر گرفته بود. تکوتوک افرادی در پاساژ راه میروند و برخی مغازهدارها چند نفری در گوشهای گپوگفت میکنند. نمیدانم شاید این خلوتی مربوط به ساعت حضور من باشد؛ سر ظهر است و عجیب نیست که بازار بیرونق باشد. درست مقابل درب ورودی، باجه اطلاعات قرار داشت که مردی خوشرو با لهجه شیرین که نمیتوانم تشخیص دهم برای کدام یک از شهرهای ایران است، در آن مستقر بود. پس از سلام و علیک خودم را معرفی کردم و قصدم را از گزارشهای بازارگردی روزنامه صمت گفتم. نگاهی به من کرد و با کلام شیرینش گفت: «بفرما آبجی آزادی؛ پاساژ مال شماست. هر کی هم بهت گیر داد بگو با من هماهنگی» همچنان لبخند روی لب داشت. انتخاب نخستین مغازه از میان این همه مغازه خوشآبورنگ کار آسانی نبود.
تا بازار راکد است، بخرید!
به سمت پلهبرقی میروم تا سری هم به مغازههای بالا بزنم. دو پسر جوان مقابل من سخت مشغول گفتوگو هستند: «ببین داداش دیدی هر چی میریم بالا، انگار ارزونتر میشه؛ اینجا هم بپرسیم ببینیم چندچندیم». وارد یکی از مغازهها شدم. دکور جذاب مشکی رنگیداشت که آدم را جذب میکرد. پسر جوان و خوشرویی با ابرو بالاانداختن پس از معرفی من گفت: «خواهش میکنم بفرمایید؛ فقط من قبلش یه کسب اجازه کنم، بعد در خدمتتونم». میخواست با مدیر مجموعه صحبت کند تا مبادا جواب پرسشهای ما مشکلی ایجاد کند، اما از «چشم» گفتنهایش پیدا بود که مدیر مجموعه یکسری موارد را به او گوشزد کرد و گپوگفت ما پس از قطع تلفن آغاز شد.
- وضعیت بازار در سال ۱۴۰۲ را چطور ارزیابی میکنید؟
- سخت؛ خیلی سخت.
- بهنظر شما چقدر از رکود بازار بهدلیل فراوانی کالای قاچاق در بازار است؟
- والا هیچ ربطی نداره به نظرم. همه سایتها برای فروش، تاییدیه میخواد؛ پس نمیتونیم بگیم سایتها یا صفحههای تو اینستا قاچاق میفروشن.
- بهنظر شما این رکود ناشی از چیست؟
- فقط بهخاطر نرخ درهم و دلار. ببین همین هفته اخیر برای این نوسانی که در نرخ دلار وجود داشت یه دستگاه من ۲۰ میلیون گرون شد. ما مجموعه بزرگی هستیم که سنگین کالا وارد میکنیم که ارز بیشتری بهشون تعلق میگیره تا اینا بتونن نظم بازار رو حفظ کنن. اگه یه بودجه خیلی خوب بدن به گندههای بازار، اونا میتونن بازار رو جمع کنن.
- چقدر از مشتریان شما بهسختی قادر به خرید هستند؟
- ۹۹ درصدشون که بهشون پیشنهاد قسطی رو میدیم. اکثرشونم دانشجو هستن یا میخوان برای بچشون که دانشآموزه لپتاپ بخرن. اما برای خرید قسطی خیلی سخت میگیرن. باید چک داشته باشن حتما و اینکه انصافا سود زیادی روش کشیده میشه. واقعا توان خرید مردم کم شده.
همینطور که با هم گپ میزدیم، آقایی با تیپ اسپرت وارد مغازه شد. ظاهرا قبلا هم به این مغازه سر زده بود. بهمحض ورود گفت: «همونو بده با گرافیک ۶» و بعد هم روی صندلی مقابل من نشست تا فاکتور خرید صادر شود. ظاهرا دوباره زمان تماس با مدیر فروش بود و در نهایت گفت: «آخه من بهشون گفتم دیگه، خیلی ممنون» و تلفن را قطع کرد. رو به خریدار کرد و همینطور که به ریش خود دست میکشید گفت: «ببین یک میلیون اومد روش، اما من گفتم بهت گفتم ۴۰ تومن، دیگه رومو زمین ننداختن؛ گفتم دیگه به مشتری نرخ دادم».
بعد هم رو به من کرد و گفت: «الان نگا کن؛ این آقا ۴۰ تومن داده، کارمندم هست، اما مجبوره بهخاطر کارش بخره؛ فکر کردی خوشحاله؟ خرید برای مردم کلا سخته. الان گوشی میخوام بگیرم ۱۵ میلیون گرونتر شده.
خریدار هم که از حرفهایش متوجه شدم املاکی است، نگاهی به من کرد و گفت: «خانم مشکل ما اینه که تو رکود نمیخریم، تا گرون میشه تازه یادمون میافته بخریم. الان مردم میخرن که فقط خریده باشن. تا رکوده باید خرید. هر چی تو این مملک بخری، مطمئن باش ارزون نمیشه.»
مافیای گارانتی
بالاخره نخستین مغازه را از طبقه اول برای گپوگفت انتخاب کردم؛ مغازهای نسبتا کوچک با دکوری سفید که لپتاپهای خود را روی طبقات داخل مغازه چیده بود. نمایشگر برخی از این لپتاپها روشن و برخی دیگر خاموش بود. ۳ نفری که در این مغازه باریک پشت هم ایستاده بودند را با ببخشیدگفتنی، رد کردم.
یکی از آنها کاپشن مشکیرنگی به تن داشت و همینطور که به من نگاه میکرد با فروشنده حرف میزد و آخر هر جملهاش یک «آره داداش» اضافه میکرد؛ آقایی خوشرو با چهرهای سبزه ته مغازه نشسته و لپتاپ مقابلش پر از تصاویر کوچک از دوربین مداربسته است. ظاهرا چند مغازه در پاساژ دارند که باید وضعیت آنها را چک کند. پس از سلام و معرفی من گپوگفت ما آغاز شد.
- وضعیت بازار سال ۱۴۰۲ را چطور ارزیابی میکنید؟
- والا بازار راکده دیگه؛ خبری نیست، اما خب فروش لپتاپای قاچاق خیلی بیشتره.
- چند وقت پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه ظاهرا سامانه جامع گارانتی قراره گارانتی محصولات فناوری را نیز مانند لوازم خانگی به ۲۴ ماه برساند. شما هم این موضوع را شنیدید؟ نظری در این باره دارید؟
- من چیزی درباره این موضوع نشنیدم. ببین شرکتا خودشون گارانتی ۱۸ماهه دارن معمولا، اما اگه این ۲۴ ماهی که میگن بشه قطعا محصول برای خریدار گرون درمیاد. راستش من اینجوری شنیدم که قراره دستگاهها هیچی گارانتی نداشته باشه و هرکی گارانتی میخواد باید ۹ درصد ارزشافزوده بده.
همینطور که به من جواب میداد، صدایش را بالا برد و به همان آقا با کاپشن مشکی گفت: «شنیدی اینو توام؟»
آقای کاپشن مشکی هم همانطور که دست در جیب داشت، ژستی خاص گرفت و لبهایش را جمع کرد و گفت: «پیشنهاد خوبیه، اما داستانهها. انقد فروشنده غیرحسابی پیدا میشه که بیاد گارانتی الکی بندازه به خریدار. یهو میبینی هر مغازه یه گارانتی برای خودش راه انداخته. البته ببین این سامانه جامع گارانتی هم داستانهها. باید بشینیم ببینیم مردم کی اعتماد میکنن. یهو نیان یه گارانتی ثبت کنن ۳ ماه بعد از لیست حذف شه، مشتری بیاد دم مغازه یقه ما رو بگیره، دیدی که کاراشونو! ».
- چند درصد مشتریانی که به شما مراجعه میکنند پیشنهاد خرید اقساطی دارند؟
- خیلی؛ از ۱۰۰ درصد مشتریا ۸۰ درصدشون پی خرید قسطیان. الان بیشتر دانشجو میاد، خانم دانشجو پولش کجا بود.
- شما فروش اقساطی دارید؟
- خود شرکت نه، اما فروش قسطیمون با دو تا سایت دیگس با چک.
- همه خریداران که دستهچک ندارند؛ پس باید چه کرد؟
- هیچی؛ خانم نداره نداره دیگه، قانونش همینه.
- سقف و کف نرخ لپتاپهای موجود در مغازه شما چقدر است؟
- والا از ۱۰ میلیون داریم تا ۲۰۰ میلیون. ببین الان همین لپتاپی که جلومه ۱۰ تومنیه. اگر دنبال اینی که یه لپتاپ سبک و خوب داشته باشی که ازش کار سنگینم نخوای، ۲۷ تومن اینا باید هزینه کنی.
- بسیاری از مردم معتقدند گارانتی در کشور ما واقعی نیست و هنگام خسارت کارآیی ندارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
- ببین حتی منه فروشنده هم این حرفو قبول دارم، اما ما گارانتی کارامون ثبتشدهاس، ولی اگه بخوام مشتری رو توجیه کنم خیلیا قبول نمیکنن. ببین کلا گارانتی مافیایی شده؛ مثلا یه کار با گارانتی اصلی میاد که ۲۰ میلیون با گلوبال تفاوت داره؛ خب کی میتونه بخره؟ پس مجبوره بیاد گارانتی شرکتی بخره.
- بیشتر خریداران شما در چه محدوده سنی هستند؟
- بیشتر ۲۵ تا ۳۰ سالهان واسه دانشگاه و اینا.
- لپتاپها بیشتر در چه محدوده قیمتی خریدوفروش میشوند؟
- از ۲۵ میلیون تا ۵۵؛ دیگه بالاتر خیلی کمه.
- درباره مالیاتهای تعیینشده برای اصناف چطور؟ نظری دارید؟
- والا ما یه چیزایی شنیدیم، اما اگه واقعی باشه خیلیا از بازار میرن.
- پیشبینی شما از بازار سال ۱۴۰۳ چیست؟
- با این نرخ دلار باید کرکره بازار رو کشید پایین.
- با تغییر نرخ دلار قیمتها روزانه تغییر میکند؟
- روز؟ ثانیه، لحظه! ببین دست ما هم نیستا؛ ما اینجا موجودی خاصی نداریم. خودمون در لحظه آنلاین از سایت میگیریم. طرف مدیر مجموعه و تیم فروشه؛ قیمتها آنلاین تغییر میکنه.
هر دستگاه ۲ میلیون تومان گران شد
ظاهرا فروشنده مغازه بعدی هم دوست فروشنده مغازه قبلی بود. فروشنده مغاز قبلی با خنده من را به مغازه بغلی برد و گفت: «ببین بیا خانم با رفیقمونم حرف بزن؛ خوراکش صحبته». پسر جوان هم که لباس قرمز خوشرنگی به تن داشت دستهایش را بالا آورد و گفت: «من کلا با دوربین مشکل دارم. جلو دوربین تتهپته میکنم» اما وقتی فهمید دوربینی در کار نیست، راحت صحبت کرد.
- وضعیت بازار در سال ۱۴۰۲ چطور است؟
- افتضاح، فاجعه.
- اگر شخصی قصد خرید ارزانترین لپتاپ را داشته باشد باید چقدر هزینه کند؟
- اولای سال حتی لپتاپ با قیمت ۸ میلیون و ۹۰۰ هم بود، اما الان دیگه زیر ۱۰ میلیون و ۵۰۰ لپتاپ نداریم.
- تهیه گرانترین کار چقدر هزینه دارد؟
- ۳۴۴ میلیون. برای کسایی که کار خیلی حرفهای دارن.
- باتوجه به نوسانات نرخ ارز پیشبینی شما از بازار چیست؟
- شاید اون ور سال بازار یکم تکون بخوره، اما امسال نه اصلا، بدتر میشه که بهتر نمیشه.
- فروش اقساط چه شرایطی دارد؟
- خود شرکت نمیده؛ با یه شرکتی قرارداد داره برای اقساط. ماهی ۲.۵ درصد کارمزد داره و چک صیادی و فیش حقوقی یا پروانه کسب میخواد.
- شرایطی برای دانشجویی که چک ندارد تعیین نشده است؟
- ایشالا چک بگیره، کاری از ما برنمیاد متاسفانه. شرکت باید براش ثابت شه که شما میتونی قسط بدی.
- بسیاری از مردم معتقدند گارانتی در کشور ما واقعی نیست و هنگام خسارت کارآیی ندارد، نظر شما در این باره چیست؟
- مردم راجع به یه سری از گارانتیها درست میگن که کارآیی نداره، اما همه اینجوری نیست. الان بازار اینجوری نیست که یه گارانتی واحد برای همه دستگاهها وجود داشته باشه و گارانتیها متفاوته. کمتر شرکتی گارانتی درستحسابی داره، اما هست. با خنده ادامه میدهد: «ببین گارانتی مثل مهریهاس؛ کی داده و کی گرفته!»
- بهنظر شما چه زمانی بهترین زمان برای خرید است؟
- همون موقع که قصد خرید داری و پول تو جیبته بهترین زمانه. تحقیق کردن راجع به یه مدل یعنی گرون کردن اون، چون منه فروشنده فک میکنم کارم داره پرطرفدار میشه، چون داره راجع بهش تحقیق میشه. باید اینترنتی تحقیق کنن، اما حضوری بیان بازار بخرن.
- در سال ۱۴۰۲ چقدر افزایش نرخ داشتید؟
- از هفته گذشته تا الان حدودا رو هر دستگاه یکی، دو تومن رفته. دیگه حالا خودت ببین از اول سال چقدر میشه.
فروش زیر نرخ برای رقابت
سری به یکی از مغازههای لوازم جانبی زدم تا پرسوجویی هم از بازار آنها داشته باشم. شاید هزینههای کمتر برای خرید لوازم جانبی دلیلی بر رونق بازار آنها در این بازار راکد باشد. دو پسر جوان و لاغراندام داخل مغازه نشسته بودند و از همان ابتدا با شوخی و خنده وارد گپوگفت با من شدند. یکی از آنها صورتی سبزه داشت و اصرار داشت پرینترهای او از قلم نیفتد و حتما در گزارش دستکم عکسی از آن باشد. لحظهای با ذوق گفت: الان تو روزنامه پخش میشه؛ یعنی پرینترای منم هست؟ پسر جوان دیگر کمی خجالتی بود و با لحنی آرام جواب سوالاتم را میداد.
- وضعیت بازار چطور است؟
- هیچی نمیفروشیم. صب تا شب نشستیم خیرهایم به جنسامون. ببین وقتی مردم دیگه نمیتونن لپتاپ و کامپیوتر بخرن، فک کردی میان دنبال موس و کیبورد و... .کلا ما تصمیمگیر بازار نیستیم؛ گندههای بازارن که شرایط رو تعیین میکنن.
- برای خرید موس و کیبورد چقدر باید هزینه کرد؟
- موس از ۱۸۰ تومن داریم تا این لیزردارا که قیمتشون از ۴ میلیون تازه شروع میشه. اسپیکرم از ۴۵۰ تومن تا ۳ میلیون. فن لپتاپ از ۳۰۰ به بالاس. دیگه ببین استند معمولی که خیلی به کار میاد ۷۰۰ تومن.
- چقدر از فروش شما سود است؟
- ببین سود بعضی وقتا ۱۰ تا ۲۰ هزار تومن؛ یه وقتا هم مجبوری بهخاطر اینکه مشتری رو نگه داری زیر نرخ بدی.
- تا حالا مشتری داشتین که اصلا قادر به خرید کالایی برای فرزند خود نباشد؟
- انقد داشتم. طرف میاد من خودم دلم میسوزه؛ خب همه مث همیم دیگه. مشتری با دخترش میاد. دختره مثلا هی میگه آقا اینم بده، اونم بده. من نگاه میکنم به پدرش داره آب میشه و میدونم این پدر نداره بخره، خب چی بگم؟
- بهنظر شما فروشهای اینترنتی چقدر در این رکود بازار موثر است؟
- خیلی، ببین اصلا بازار رو هم از رونق انداختن، نمیگم نباشهها اما خب ما هم باید نون بخوریم دیگه.
سخن پایانی
پای صحبتهای بسیاری از فروشندگان کامپیوتر، لپتاپ و لوازم جانبی مستقر در پاساژ نشستیم و باز هم به نتیجه دیگر گزارشهای بازرگردی رسیدیم؛ «بازار سوت و کور است» بازاری که در رکود به سر میبرد هر بار با نوسانات نرخ ارز افزایش قیمتهایی عجیب را تجربه میکند. کاش فکری به حال این بازارها کنیم که هر روز بیشتر از پیش خاک میخورند.
ارسال نظر