اختصاصی گسترش نیوز؛
اهداف دیپلماسی انرژی در دولت های ایران | تعاملات اقتصادی چگونه شکل گرفت
ارزیابی عملکرد دولت ها در بحث دیپلماسی انرژی نشان می دهد که هر دولت تعاملاتی را در راستای اقتصاد انرژی داشته و البته ضعف هایی را هم در کارنامه خود دارند.
دیپلماسی انرژی ایران در تمام دولت ها، نقاط مثبت و منفی داشت و هر دولت نسبت به توانایی که داشت، اقداماتی را در راستای برقراری ارتباط اقتصادی با سایر کشورها انجام داد. دوران های طلایی بسیاری در بحث دیپلماسی انرژی وجود داشت که در دولت های بعد از آن توجه چندانی به پروژه ها و تعاملات نشد. در ارتباط با بحث دیپلماسی ایران در دولت ها و همچنین دولت آینده گفت و گویی با محمود خاقانی، مدیرکل پیشین امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت داشتیم. در ادامه همراه ما باشید.
دیپلماسی انرژی در دولت های گذشته تا کنون را چطور ارزیابی می کنید؟
دیپلماسی انرژی در دولت سیزدهم را باید زیر منها دانست. البته این موضوع تنها مربوط به دولت سیزدهم نیست و موضوع از دولت دوازدهم آغاز شد. در دولت پنجم و ششم ( مرحوم هاشمی رفسنجانی ) به طور کل دیپلماسی انرژی و روابط با کشورهای آسیای مرکزی مانند قفقاز و حوزه دریای خزر اهمیت ویژه ای پیدا کرد که این موضوع بعد از فروپاشی شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ میلادی بود. شخصی به نام حسین کاظم پور اردبیلی که یک دیپلمات برجسته ای بود و در وزارت خارجه فعالیت می کرد، بعد از دولت رفسنجانی در وزارت نفت فعالیت خود را در دوره زنگنه آغاز و دیپلماسی انرژی را تعریف کرد. کشورهای حوزه خزر به جز روسیه، در این دوران توسط حسین اردبیلی عضو سازمان همکاری اقتصادی اکو شدند.
سازمان اکو تنها سازمان بین المللی است که مقر آن در ایران است و درحال حاضر فعالیت چندانی در مقایسه با مقرهای خارج از ایران ندارد. مذاکرات بسیاری در دریای خزر صورت گرفت و تلاش کردیم تا بتوانیم عضو یک کنسرسیوم نفتی مهم شویم. بنده در آن زمان مذاکرات بسیاری انجام دادم و شرکت های نماینده درخواست داشتند تا نام این شرکت را تغییر دهند. این کنسرسیوم بعد از کودتای ۲۸ مرداد در ایران فعال شد. مشابه این کنسرسیوم ها در جمهوری آذربایجان و در شرق دریای مدیترانه فعال است و جنگ نوار غزه بیبشتر به دلیل تسلط بر منابع نفت و گاز است که دریای مدیترانه را درگیر آشوب کرده است. مصر و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و حتی چین و روسیه هم با آن ها شریک هستند. این کشورها در جاهایی که از نظر انرژی به نفعشان باشد باهم شریک هستند. چین در خاورمیانه نقش بسیار مهمی دارد و می تواند جلوی بحران را بگیرد. البته پشت پرده با آمریکا شریک است تا قیمت نفت را کنترل کنند.
در دولت های بعد این دیپلماسی انرژی چگونه رقم خورد؟
دیپلماسی انرژی که در دولت رفسنجانی تعریف شد، در دولت هفتم و هشتم به اوج خود رسید و ما مطالعات بسیاری را درباره شرکت های تولید کننده نفت انجام دادیم. خط لوله ای در آن زمان از میدان کشگان که در شمال دریای خزر وجود دارد که بزرگ ترین میدان کشف شده بود کشیده شد که گاز ایران را به قزاستان و ترکمستان از طریق عمان و خلیج می رساند. مطالعات بسیاری انجام شد و برای شرکت های غربی هزینه های بالایی داشت و این همکاری با مشارکت شرکت ملی و مهندسی ساختمان نفت ایران انجام شد. خط لوله ای دیگری برای گاز درنظر گرفته شد که بتوانیم از ترکمنستان به ایران گاز وارد کنیم. خط دیگری نیز به مناطق مرزی کشیده شد. روسیه در بسیاری از مقاطع چوب لای چرخ این مراودات گذاشت که منجر شد تا ترکمنستان گاز خود را در زمستان قطع کند.
چین وارد رقابت با ایران شد و حدود ۱۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرد تا بتواند گاز ترکمنستان را به سمت خود هدایت کند تا ایرزان بی نصیب بماند. روسیه هم تمایل چندانی نداشت که ایران محور انرژی در منطقه باشد. از سوی دیگر بانک توسعه اسلامی با حمایت آمریکا و عربستان، خط لوله ای جدید را تعریف کردند که برای ترکمنستان، افغانستان و پاکستان بود که به هند می رفت و مذاکرات بسیاری با افغانستان صورت گرفت و طالبان نیز از آن حمایت کرده و می کند. چین به طور مجدد سرمایه گذاری خود را در ترکمستان و تولید گاز آغاز و حدود ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده تا بتواند بازار انرژی منطقه را در دستان خود داشته باشد.
در دیپلماسی انرژی ایران درحال رقابت با طرح های بین المللی بودیم و خط نکا به ری را تعریف کردیم و در مرحله اول توانستیم روزانه تا ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام را استخراج کنیم و در پالایشگاه های ایران آن را پالایش کنیم. این واردات نفت ما به روزانه به ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود که به عنوان معاوضه یا سوآپ شهرت پیدا کرده بود. گاز هم به نیروگاه نکا بردیم تا سوخت مایع به این نیروگاه داده نشود و در نتیجه توانستیم خط لوله را امتداد دهیم تا بخش های شمال شرقی را تامین کنیم. از طرف دیگر برای گاز جنوب برنامه داشتیم و گاز جنوب را در طرح های تبدیل گاز طبیعی به گاز مایع وارد کردیم که در اصطلاح ( ال ان جی ) نام دارد. در همین حال، یک بورس بین المللی نفت خام در جزیره کیش تعریف شد که مورد مطالعات و افتتاح قرار گرفت. هدف افتتاح این بورس بین المللی این بود که فراورده های نفتی در بورس و با ریال معامله شوند.
نفت خام سبک ایران در خلیج فارس می توانست در خلیج فارس بسیار شاخص باشد و نفت خام حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی با نفت خلیج فارس برای قیمت گذاری مقایسه می شد. تمام این برنامه ها در دولت نهم یک مافیا داشت و این مافیا تمایل نداشت که اقتصاد ایران از وابستگی به دلار و درآمدهای نفتی جدا شود. بنابراین جلوی تمام این فعالیت ها گرفته شد و در بهمن ماه ۱۳۸۴ معاون حقوقی رئیس دولت نهم، جلوی اجرای قرارداد کرسنت را گرفت. در قرارداد کرسنت، دیپلماسی انرژی اهدافی را دنبال می کرد که مهم ترین آن جمع آوری گازهای مشعل بود که امارات در آن سرمایه گذاری می کرد. در آذر ماه ۱۴۰۲ بود که معاون حقوقی ریاست جمهوری اعلام کرد که کرسنت قصد دریافت جریمه از ایران را دارد و ما این مبلغ را صفر کردیم. اما چنین موضوعی حقیقت نداشت.
بعد از دوره نهم وضعیت انرژی چگونه بود؟
بدبختی کشور ما از دولت نهم آغاز شد. قبل از آن شاهد رشد اقتصادی و ذخیره ارزی مثبت بودیم اما دولت نهم نتوانست کاری کند. بجز میدان نفتی دارخوین که اجرای آن در سال ۱۳۸۲ شروع شده و بخشی از میدان هنگام که در سالهای اخیر به بهره برداری رسیدند، هیچ یک از میادین پرشمار نفتی و از جمله میادین مشترک که طرح های توسعه آنها واگذارشده، به اتمام نرسیده و منجر به تولید نشده است. در این میان بی توجهی به توسعه لایه نفتی میدان گازی پارس جنوبی بیش از دیگر موارد به چشم می خورد. این درحالی است که قطر ازاین میدان مشترک روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت برداشت می کند. حاصل این کار اتلاف منابع به دلیل گستردگی پروژه ها و عدم موفقیت در دستیابی به هدف افزایش ظرفیت از ۴ میلیون و ۱۵ هزار بشکه در روز در سال ۱۳۸۴ به ۵ میلیون بشکه در سال ۹۱ بوده است. دولت به جای آنکه درآمدهای نفتی را در طرح های زیرساختی هزینه کند، اقدامات دیگری را انجام می دهد.
ایران در راستای دیپلماسی انرژی، گاز را به ارمنستان صادر و در ازاری آن برق گرفت. همچنین گاز جمهوری آذربایجان را وارد کرده و به نخجوان ارسال کردیم. در دولت های نهم و دهم این اقدامات فراموش شد و اسرائیل و ترکیه توانستند برنامه های خود را اجرایی کنند و اتفاقات قره باغ رخ داد که در مرزهای ما یک نگرانی به وجود آمده است. درحال حاضر در جمهوری آذربایجان، اسرائیل و انگلیس بیشترین نفوذ را دارند.
دولت یازدهم چه اقداماتی انجام داد؟
در دولت یازدهم، آقای میرکاظمی که وزیر نفت، تمام معادلات و اقدامات گذشته در راستای دیپلماسی انرژی را برهم زد و اعلام شد که سوآپ تعطیل است. ایران میلیون دلار خسارت داد تا بتواند این قرارداد هارا به صورت یک طرفه فسخ کند. این موضوع به نفع خط لوله باکو، تفلیس و بندر جیحان در شرق مدیترانه شد. مسائل مربوط به قره باغ و سایر موضوعات دیگر برهم خورد. اما بورس بین المللی نفت خام که در جزیره کیش در دولت هشتم آماده سازی شده بود، میوه آن در دولت نهم رسید و بورس افتتاح شد. اما دست های پشت پرده این موضوع را تعطیل و بورس انرژی را راه اندازی کرد که بتوانند نفت خام را معامله کنند و تمام اهداف بورس بین المللی روی هوا رفت. این نکته را هم باید عرض کنم که اعتقاد دارم شهید رئیسی احتمالا به نقطه ای رسیده بود که برای سال های پایانی دولت سیزدهم، کابینه خودر ا تغییر دهد و وزرای جدید را به مجلس معرفی کند. برجام را باید دربرگیرنده نوعی دیپلماسی انرژی دانست. انرژی هسته ای به تنهایی یک دیپلماسی است و ما الان دیپلماسی نفت و گاز را رها کرده ایم و برای انرژی هسته ای تمام توان خود را گذاشته ایم.
پایان بخش اول گفتگو با محمود خاقانی، مدیرکل پیشین امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت
ارسال نظر