یک کارشناس اقتصاد انرژی در گفتوگو با گسترش نیوز مطرح کرد:
یک ایده نفتی برای شرایط جنگی!
طرح انتقال نفت گوره_جاسک در شرایط فعلی که جو آرامی در پایانههای صادراتی جنوبی کشور حاکم است از اهمیت ویژهای برخوردار نیست و شاید بتوان گفت با این طرح قیمت صادراتی نفت ایران اندکی کاهش مییابد و به نفع مشتریان است.
اگر اکنون با کشورهای عربی جنگی صورت گیرد عملا تفاوتی بین جاسک و خارک وجود ندارد و موجب توسعه شرق و غرب نیمه جنوبی کشور نمیشود و چنانچه طرح شیرینسازی آب برای سیستان و بلوچستان اجرایی میشد قطعا میزان اشتغال بیشتری را برای اهالی بومی ایجاد میشد، چراکه پروژههای صنعت نفت هرچند که در زمان اجرا به شدت اشتغال زا هستند اما بعد از اتمام به نیروی کار بسیار اندکی نیاز خواهد داشت و ۱۰۰ نفر هم برای این نوع پروژهها نیز زیاد است و عملا برای دولت درآمد زا هستند که آن هم میتوان با پروژههای دیگری حاصل کرد.
مرتضی بهروزیفرد در گفتوگو با گسترش نیوز اظهار داشت: پروژه دلفین پروژهای بین کشوری در راستای انتقال گاز طبیعی بود که قرار بر همکاری کشورهای عربی بود که در نهایت نیز محقق نشد. طرح انتقال نفت خام گوره-جاسک که این روزها در اخبار گفته و شنیده میشود که تنها شباهت آن با پروژه دلفین دور زدن تنگه هرمز است. اگر هدف این طرح انتقال نفت دور زدن این تنگه باشد خود آمدهایم با این طرح اهمیت تنگه هرمز را زیر سوال بردهایم و با این کار به نوعی به دنیا گوشزد کردهایم که تنگه هرمز جای ناامنی است.
وی افزود: برای پروژه انتقال نفت گوره_جاسک میتوان دو موضوع را در نظر گرفت. یک از منافعی که برای کشور دارد بخشی از صادرات نفتی را از خارک به دریای عمان منتقل میکند و در زمان هایی که بحران وجود دارد و جو طوفانی است و امکان صادرات از طریق سایر بنادر وجود ندارد، می توان از این بندر استفاده کرد. همچنین اگر در سالهای آتی میزان تولیدات نفت ایران نسبت به فروش آن پیشی بگیرد و حجم زیادی نفت تولید شود که بتواند بخشی از صادرات را به صورت زمینی صادر کند. همچنین از نظر اینکه مسیر کوتاهتر شده و کشتیها به جای آنکه از تنگه هرمز عبور کنند و به خارک برسند مستقیم به بندر جاسک میرسند و مسیر کمتری توسط کشتی طی میشود.
این کارشناس اقتصاد انرژی مطرح کرد: یکی از دیگر از مزیت هایی که این طرح دارد این است که در آن بخش اعظمی از تجهیزات و امکانات ایرانی استفاده شده و نیروهای انسانی مشغول در این بندر همگی داخلی هستند و در واقع پروژه در دست شرکت های بزرگ ایرانی بوده است. این پروژه فقط از این دو منظر دارای منفعت و سود برای کشور است، چراکه اگر بخواهیم مدعی شویم طرحی با مزایای فوق العاده بیان شده از پایه با این ادعا مخالف هستم. اگر بخواهیم زمان جنگ را در نظر بگیریم نیروهای عراقی میتوانستند خارک را به راحتی مورد حمله قرار دهند چرا که این جزیره در طول هشت سال جنگ حدود سه هزار مرتبه بمباران شده است.
بهروزیفرد ابراز کرد: خارک پایانه صادرات نفت ایران به حساب میآید اگر این طرح انتقال نفت گوره_جاسک در زمان جنگ با عراق مطرح میشد، جایی مثل جاسک که دور از دسترس نیروهای عراقی بود و موجب میشد که صادرات نفت ایران بدون کمترین تاثیری از وضعیت جنگ ادامه یابد و جنگ نفتکش ها حل میشد و مشکلات نفتی ایران به طور کلی برطرف میشد، این پروژه کاملا ارزشمند بود. اما در حال حاضر که مشکل حمله عراقی ها وجود ندارد و چالش های دوران جنگ را نداریم این طرح عملا فایدهای ندارد این در صورتی است که میتوانست در ۴۰ سال پیش یک پروژه استراتژیک باشد. اکنون به جز سود اندک اقتصادی هیچ منفعتی برای کشور ندارد و نظر مساعدی نسبت به آن حاکم نیست.
وی ادامه داد: اگر ایران بخواهد به جایگاه اصلی خود در عرصه جهانی بازگردد باید میزان تولیدات خود را به روزانه ۴.۵ میلیون بشکه برساند که در این صورت همان پایانه خارک نیز کفایت میکند. زمانی که میزان تولیدات نسبت به مصرف داخلی فراتر رود و امکان صادرات مهیا باشد و نیاز به پایانههای بیشتری احساس شود در آن هنگام این طرح از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.
این کارشناس در پایان خاطرنشان کرد: پیش از انقلاب میزان تولید نفت ایران چیزی حدود ۶.۵ میلیون بشکه بود که کمتر از یک میلیون بشکه در کشور مصرف میشد و پایانههای موجود قادر به پوشش آن حجم از صادرات بود. اما تصور اینکه با این طرح میتوان میزان تولید را افزایش دهد و تغییری در جایگاه ایران در بازار بین المللی ایجاد کند عملا منطقی و عملی نیست. ناگفته نماند به دلیل کوتاهی مسیر صادرات به میزان خیلی کم ارزان تر خواهد شد و همچنین این امکان را نیز دارد در صورتی که قسمت پایینی پایانه خارک دچار مشکلات فنی شد می توان از جاسک نیز جهت تداوم صادرات استفاده کرد. در مجموع طرح انتقال نفت خام گوره-جاسک فوق استراتژیک و ارزشمند نیست.
ارسال نظر