|

نیاز به تحول در سبد سوخت و انرژی

امیرحسن کاکایی- عضو هیات‌علمی دانشگاه علم و صنعت

چند سالی است به‌تدریج کمبود انرژی در صنایع گوناگون بیشتر می‌شود و در تابستان و زمستان صنعتگران با مشکلات بسیار روبه‌رو می‌شوند تا مردم عادی کمتر مشکل داشته باشند. در این میان، رفتار دولت‌ها خیلی جالب است. راه‌حل دم‌دستی و توصیه اکید آنها، خرید ژنراتورهای دیزل و راه‌حل دم‌دستی نیروگاه‌ها هم در برخی موارد استفاده از مازوت است. قرن ۲۱ و استفاده از مازوت به‌عنوان سوخت، آن هم در کشور پیشرفته‌ای به‌نام ایران که دارای انواع فناوری است و از نظر علمی جزو سرآمدان دنیا به حساب می‌آید، یک فاجعه است. فاجعه‌ای که به‌طورقطع سیاست‌گذاران بی‌سواد ما آن را رقم زده‌اند. چرا اینقدر با قدرت اتهام بی‌سوادی می‌زنم؟ چون خوشبینانه‌ترین حالتی است که می‌توانم باور کنم که چنین سیاست‌گذاری‌هایی در این کشور پیشرفته انجام می‌شود. اگر می‌خواستم بدبین باشم، به‌طورحتم می‌گفتم عده‌ای خائن این بلاها را سر ما می‌آورند. باور دارم عمده سیاست‌گذاران ما انسان‌های خدومی هستند که دل‌شان برای اعتلای این مرز و بوم می‌سوزد و می‌خواهند واقعا برای مردم رفاه به‌ارمغان بیاورند.اما چرا ادعا می‌کنم این سیاست‌گذاری‌ها نتیجه بی‌سوادی است؟ امروز همان‌طور که علم فیزیک، مکانیک، برق، پزشکی و داروسازی پیشرفت کرده، علوم انسانی و به‌ویژه علوم اقتصادی، سیاسی، حقوقی و سیاست‌گذاری هم پیشرفت‌های قابل‌ملاحظه‌ای در دنیا و ایران داشته است. امروزه بسیاری از دانشگاه‌های ما در این زمینه‌ها دکتر تربیت و مقالاتی در سطح بین‌المللی چاپ می‌کنند. امروز دنیا به‌شدت در برخی زمینه‌ها مشغول همکاری جدی است و تمام سعی خود را می‌کند که دانش به‌دست‌آمده در جاهای گوناگون را در تمام دنیا به‌اشتراک بگذارد تا همه از آن منتفع شوند. برخی پدیده‌ها خواه‌ناخواه جهانی است. یکی از آن ابرپدیده‌ها، محیط‌زیست است و یکی از مهم‌ترین پدیده‌های زیرمجموعه این ابرپدیده، آلودگی هواست. سالانه هزاران مقاله در این زمینه چاپ و صدها گردهمایی و سمینار برگزار می‌شود. پس اگر کسی سیاست‌گذار در زمینه انرژی باشد و بدون‌توجه به آثار زیست‌محیطی سیاست‌گذاری‌های ارتجاعی انجام دهد، واقعا بی‌سواد است. آیا همه سیاست‌گذاران بی‌سواد هستند؟ خیر. اما نتیجه این سیاست‌گذاری‌ها که سیاست‌های ابلاغی است، نشان می‌دهد اکثریت با بی‌سوادهاست.یکی از مهم‌ترین مسائل انرژی، آلودگی محیط‌زیست و به‌ویژه هواست. برخی یادشان است که در ۳۰ سال پیش به این طرف، چه تلاشی شد تا نیروگاه‌های مازوت‌سوز تبدیل به گازسوز شوند و فقط در شرایط اضطراری از گازوئیل استفاده کنند. اما حالا که سیاست‌گذاران بخش مصرف انرژی و بخش حمل‌ونقل شکست خورده‌اند و مصرف گاز و بنزین و برق از حد توان تولید ما فراتر رفته است، سیاست‌گذاران بخش تولید و توزیع انرژی، جا پای آنها گذاشته‌اند و در حال رقم زدن فاجعه دردناکی در این بخش هستند. بد بودن سوزاندن مازوت به‌اندازه کافی برای همگان روشن است و اغلب مسئولان از خجالت، مصرف آن را کتمان می‌کنند. درباره استفاده از موتورهای دیزل و سوخت گازوئیل کمی موضوع مبهم است. در این راهبرد موقتی، ۲ اشکال اساسی وجود دارد. نخستین اشکال این است که ما صنایعی را که به‌سمت استفاده درست از برق برده‌ایم، مجبور می‌کنیم دوباره وارد بحثی شوند که تخصصی در آن ندارند و در نتیجه، استفاده بهینه‌ای هم از نیروگاه محلی نخواهند داشت. نیروگاه‌داری خود یک مجموعه تخصص است که هر کسی ندارد و وقتی نیروگاه‌ها را به‌صورت پراکنده و همگانی توزیع کنیم، مطمئنا در مجموع بهره‌وری آن کمتر از تولید برق توسط متخصصان است. پس با اینکه می‌رویم آلودگی محیط‌زیست را افزایش دهیم، در ضمن تامین گازوئیل هم به یک معضل تبدیل می‌شود.

امیر-حسن-کاکایی

 مشکل دوم این است که وقتی تولید برق را به این صورت به کارخانجات پاس می‌دهیم، موضوع سرمایه‌گذاری‌های اساسی در زمینه توسعه نیروگاه‌ها و شبکه‌های توزیع، با مشکلات اقتصادی روبه‌رو می‌شود. همچنین، با این پاسکاری، در عمل سرپوشی می‌گذاریم بر مسئله اصلی یعنی مصرف بالا و نامناسب. با این کار به تعمیق مشکلات کشور کمک می‌کنیم. به‌عبارتی داریم همان کاری را با نظام تولید و توزیع انرژی انجام می‌دهیم که درباره افزایش خودروسواری و تضعیف حمل‌ونقل عمومی انجام داده‌ایم.برگردم به صنعت خودرو که در این روزها بیمارتر است و با قطعی‌های برق در تابستان حسابی ضربه خورده و باوجود بی‌پولی شدید، ناچار شده تا سرمایه‌گذاری نامناسبی روی توسعه مولدهای برقی در کارخانجات انجام دهد و مشکل تامین گازوئیل و تعمیر و نگهداری نیروگاه‌ها به مشکلات قبلی آن افزوده شده است. البته باتوجه به اینکه این نوع نیروگاه‌ها، هزینه‌های بالاتری نسبت به نیروگاه‌های متمرکز در دست متخصصان دارند، در عمل هزینه‌های صنعت نیز افزایش یافته است.

متاسفانه در سال‌های اخیر باوجود هشدارهای متخصصان دلسوز، به نوع و بهره‌وری مصرف در کارخانجات توجه جدی نشد. حالا هم که به‌ناچار سبد انرژی کارخانجات در حال تغییر است، به‌علت کمبود شدید سرمایه و همچنین سواد، متاسفانه کمتر کسی به فکر استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر است. این کار در کشورهای پیشرفته، توسط خود دولت‌ها برنامه‌ریزی و اتفاقا بهانه‌ای برای رشد صنایع مختلف و جهش فناورانه و در نهایت رشد اقتصادی می‌شود.البته به‌تازگی صنعت وزیری باسواد و متخصص در حوزه انرژی پیدا کرده است، اما آنقدر مشکلات متعدد گرفتارش کرده‌اند که نمی‌تواند با آرامش فکر کند و به حرف آدم‌های باسواد گوش دهد. پس تنها کاری که درحال‌حاضر از دستش برمی‌آید، جلب‌توجه صنایع، سیاست‌گذاران و مردم به‌سمت خودروهای برقی است. باوجود جالب بودن راهکار ایشان، متاسفانه از بدجایی و در بدزمانی این تغییر را آغاز کرده‌اند. اگر مسائل ریشه‌ای حل نشود و قرار باشد، مصرف ما همچنان بالا، توزیع ما همچنان ناکارآمد و تولید ما به روش‌های سنتی باشد، اوضاع روزبه‌روز بدتر می‌شود. در نهایت، نرخ بدتر شدن کمی کند می‌شود، اما نتیجه آن، خروج از این حلقه باطل تخریب محیط‌زیست و اقتصاد و سلامتی مردم نخواهد بود./ روزنامه صمت

نویسنده: امیرحسن کاکایی
کدخبر: 308825

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین