یارانه پنهان برق و سرمایه اجتماعی
اگر قیمت برق در بورس انرژی بهصورت واقعی کشف میشد، بسیاری از مشکلات فعلی رخ نداده بود و سادهترین خروجی آن عدمکاهش جذابیت سرمایهگذاری بود که به معنی استمرار امن عرضه برق در بازارهای داخلی و صادراتی است. این نکته را باید در کنار رفتار تصمیمسازان و مردم مورد نقد و بررسی قرار داد. اگرچه از ابزارهای بورسی استفاده چندانی نمیشود، اما این شائبه ایجاد شده که گویی یافتن مقصر در دستور کار قرار گرفته است.
همیشه پس از هر اتفاق نگرانکننده یا آسیبزایی به دنبال مقصر گشتن یکی از راهکارهای مرسوم در کشور ما بوده که البته گویی این روند باز هم ادامه دارد، این در حالی است که متهم مذکور بعضا یا نامرئی است یا توان دفاع از خود را ندارد. باید به این نکته بهوضوح توجه کرد که متهمان در فرآیندهای اقتصادی اغلب رویکردهای تصمیمسازی هستند، اما بعضا به برخی افراد خاص تقلیل داده میشوند.
نکته جالب توجه این است که در صنعت برق نیز چنین اتفاقی رخ داده و از متهمان نامرئی غیرقابل استناد، فراری یا بیدفاع تا مدیران و رویکردهای تصمیمسازی، همگی در زمره متهمسازی قرار گرفتهاند، اما رهگیری متهمان قطعی برق این بار به دلایل مختلف با دورههای پیشین تفاوت جدی دارد؛ گویی رفتار مردم تغییر کرده است و هر چیزی را نمیپذیرند. بهعنوان مثال، سالهای قبل وقتی متهم بازار ارز را به یک فرد تقلیل داده بودیم، در ماهها یا بیش از یک سال اخیر به جای تعقیب فرد، پذیرفتیم که باید به جای متهمسازی، به فرآیندها و اتفاقات محیط داخلی و خارجی توجه کرد. همین نکته که در بازار ارز مدتی است دنبال متهم فردی نمیگردیم، شاید برای این قبیل متهمسازها یک بلوغ نسبی به شمار رود.
اینکه اتفاقات را به گسترهای از متهمان تعمیم دادهایم یا تمامی این سناریوها در عقبگرد صنعت برق مورد رهگیری دقیق قرار گرفتهاند، شاید سیگنال مثبت برجستهای به شمار میرود، اما نکته حائز اهمیت این است که هر فرد یا نهادی به فراخور مسوولیت خود به رویکرد مشخصی میپردازد. به جز نقایص حکمرانی صحیح در صنعت برق که دلیل اصلی مشکلات است، از شایعات دستگیری افرادی که در قطع برق دخیل هستند تا شایعه فرآیندهای سایبری و رمزارزها و آغاز زودهنگام گرمای تابستانی، همگی متهمان ردیفهای آخر هستند، ولی باید به آنها رعایتنکردن الگوی مصرف و مقصر شناختن خانوار و بنگاههای اقتصادی با عدم تعدیل مصرف انرژی را اضافه کرد.
نکته دیگر این است که انتشار فیش برق یکی از بازیکنان قدیمی تیم ملی با حواشی خاصی همراه شد و جالب توجه اینکه بخش مهمی از جامعه نسبت به پرداخت یارانه پنهان در شبکههای اجتماعی موضعگیری کرد. اینکه یارانه پنهان دریافتی ثروتمندان در نگاه مردم نهتنها برجسته شده، بلکه به انزجار نانوشتهای بدل شده یا قطعیبرق به قدری دردناک و دردسرساز شده که جامعه پذیرفته گرانتر شدن برق آنقدر هم به اجتماع و اقتصاد آسیب نمیزند، اتفاق بسیار بزرگی است. این موضوع را که در نهایت جامعه به این درک رسیده است که رشد متعادل قیمتها در دورههای تورمی یک نیاز به شمار میرود و بخش مهمی از جامعه درک کرده که یارانه پنهان برای اقتصاد سم است را نمیتوان بهسادگی نادیده گرفت.
جامعه مورد بحث فعلی که ردپای کنشگری خود را از آرای باطله در انتخابات تا موضعگیری در برابر مصرف بیش از عرف ثروتمندان نشان میدهد، با جوامع سالهای قبل تفاوت جدی پیدا کرده است. جامعه فعلی دیگر با صحبتهای مسوولان با محوریت متهمتراشی نهتنها ارتباط برقرار نکرده، بلکه اگر صحبت عالمانه و منطقی به آن جامعه ارائه نشود با بیتوجهی و مقاومت نانوشته موضع خود را ابراز میکند؛ شرایطی که در سالهای اخیر نهتنها کمسابقه، بلکه بیسابقه است.
از نگاه افکار عمومی میتوان گفت جامعه دیگر در برابر اشتباهات نهتنها سکوت نکرده، بلکه با عبور از مارپیچ سکوت به گونهای دیگر نظر خود را ابراز میکند، اما به گونهای خاص که شاید از هماکنون قابل شناسایی نباشد. اکنون جامعه دنبال متهم نیست، بلکه بهوضوح میبیند که عدم نرخگذاری منطقی و عادلانه چگونه سرمایهگذاری در یک صنعت را به حاشیه رانده و زیانهای آن به جامعه بازگشته است و خود جامعه در برابر این شرایط چگونه باید رفتار کند. توجه به شبکههای اجتماعی و رفتار مردم نشان میدهد که حتی خانوارها یا بنگاههای صنعتی مختلف به فکر تعدیل مصرف و منطقیکردن فرآیندهای تولیدی با محوریت شدت انرژی هستند. اینکه شرکتها به فکر نصب ژنراتور یا کاهش مصرف یا مدیریت تولید در ساعتهای مختلف افتادهاند، به این معنی است که خود در یک فرآیند نانوشته به سمت موضعگیری در برابر اشتباهات دولت گام برداشته و منتظر دولت برای اصلاح سازوکارها نماندهاند. این اتفاق را باید نوعی دگرگونی در رویکرد اقتصاد رفتاری به شمار آورد؛ آن هم در وضعیتی که به ایجاد قطب جدیدی در برابر اشتباهات دولتی منتهی خواهد شد.
اکنون پتانسیل اصلاح اشتباهات قبلی با چهرهای دیگر فراهم شده و سطح آگاهی مردم از فرآیندهای اقتصادی افزایش جدی داشته است. این مساله را که رسانههای تخصصی در ابعاد و ابزارهای مختلف آن نقش برجستهای در آگاهیبخشی به جامعه ایفا کردهاند، نمیتوان نادیده گرفت؛ گویی سرمایه اجتماعی جدیدی از دل بیاعتمادی به برخی سازوکارها شکل گرفته که در صورت مدیریت درست میتواند انرژی اصلاحات ساختاری اقتصادی را فراهم آورد. دیگر کسی منتظر دولت نمیماند تا برایش کاری کند و در این خصوص سفر به ارمنستان یکی از واقعیتهای غیرقابل کتمان جامعه است.
با توجه به این شرایط، زمانی مثالزدنی برای اقناع جامعه از سوی رسانههای مستقل جهت گذار از برخی خطاهای سیاستگذاری و حکمرانی فرارسیده تا با تکیه بر آگاهی مردم بتوان از برخی میدانهای مین اقتصادی گذر کرد. یارانه پنهان برق و آب یکی از این موارد است؛ آنهم در شرایطی که رشد گام به گام قیمتها در کنار مشاهده کاهش مصرف افراد مخصوصا از اواخر تابستان مطلبی است که از نگاه رفتار اجتماعی مردم قابل توجیه است؛ اگرچه شروط خاص خود را دارد. با توجه به شرایط جامعه برای پذیرش این واقعیت، مهمترین شرط اقناع مردم است تا قانع شوند اصلاح قیمتها با محوریت هدفمندکردن یارانه ها به شرط بازگشت وجه حاصل از این هدفمندی به چرخه اقتصاد و درآمد فردی برای خودشان مفید به فایده خواهد بود.
ارسال نظر