مالیات بر خانه خالی چه زمانی بازار مسکن را کنترل میکند؟
مالیات بر خانههای خالی زمانی میتواند نبض بازار مسکن را کنترل کند که سیاستهای مکمل دیگری نیز اتخاذ شود وگرنه اخذ مالیات به تنهایی راه به جایی نخواهد برد.
«بنا بر برنامهریزیهای صورت گرفته، تا یک ماه آینده طرح مالیات بر خانههای خالی اجرایی خواهد شد. نفس این اقدام خوب است و در سایر کشورها نیز رویه مالیاتستانی از خانههای خالی وجود دارد. البته در این سازوکار نیز برخی تخفیفها در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال اگر خانهای نیاز به تعمیرات دارد، اداره مالیات با مهلت دادن به صاحبخانه، زمانی که واحد در دست تعمیر است، مالیاتی برای آن منظور نمیکند. اما بعد از این مدت اگر واحد مسکونی خالی از سکنه باشد، قطعا مالیات و جریمه به آن تعلق میگیرد.
باید توجه داشت که مالیات بر خانههای خالی زمانی میتواند نبض بازار مسکن را کنترل کند که سیاستهای مکمل دیگری نیز اتخاذ شود وگرنه اخذ مالیات به تنهایی راه به جایی نخواهد برد. به عنوان مثال در سایر کشورها برای خرید خانه، وامهای بانکی با بازپرداخت طولانی و بهرههای اندک ۱.۵ تا دو درصدی به متقاضیان پرداخت میشود. این سیستم حمایتی برای خانهاولیها با پرداخت وامهای بیشتری شدت مییابد. از سوی دیگر تولید مسکن را نیز تقویت میکنند. به عنوان مثال به شرکتهای انبوهساز، امکانات مالی زیادی ارائه میشود تا هر دو سمت عرضه و تقاضا در بازار مسکن تقویت شود و گره و مشکلی در آن ایجاد نشود. حال اگر در کشور تنها کنترل بر خانههای خالی باشد و به تقاضای مسکن توجهی نشود، نتیجهای حاصل نمیشود و حتی ممکن است وضعیت به شکل بدتری پیش رود. بنابراین برای بهبود و کارایی بازار مسکن لازم است مجموعهای از قوانین و سیاستها از مالیاتستانی بر خانههای خالی تا اعطای وامهای کمبهره برای متقاضیان خرید مسکن، افزایش قدرت خرید افراد و... اتخاذ شود.
در شرایط فعلی تنها افراد در دهکهای پردرآمدی میتوانند خانه بخرند و افراد با وضعیت مالی متوسط نیز خواب خانهدار شدن را نمیبینند. در واقع افراد ثروتمند خانه را به عنوان کالایی سرمایهای میخرند و پس از مدتی با افزایش نرخ مسکن بدون این که کاری انجام داده باشند، به نرخ بالاتری خانه را میفروشند. بازار مسکن نیز مانند بازار ارز و سکه به کالایی سرمایهای تبدیل شده که واسطهگری در آن بیشتر شده؛ چرا که سود خوب و بدون زحمتی نصیب دلالان میکند. البته فقط بحث مسکن نیست و زمین نیز موقعیتی مشابه مسکن دارد و در برخی مناطق نیز سودهای کلانی نصیب مالکان زمین میشود. به عنوان مثال زمین در لواسانات تا متری ۷۰ میلیون تومان نیز معامله شده حتی شنیدهها حاکی از افزایش نرخ زمین در شمیرانات به متری ۱۰۰ میلیون تومان است. افزایش نرخ زمین در حالی است که بعضا از آنها برای ساخت خانه استفاده نمیشود. زمین به طور متوسط سالانه بین ۲۵ تا ۲۶ درصد افزایش نرخ داشته؛ هر چند نرخ آن در برخی دورهها تا ۴۰ درصد هم افزایش یافته است. در واقع میتوان اینگونه برداشت کرد که در ۵۰ سال اخیر نرخ رشد نرخ زمین حدود ۱۰ هزار برابر بوده؛ در حالی که طی این سالها نرخ رشد دستمزد نهایتا به ۴۰۰ درصد رسیده است. بنابراین طبقه متوسط در سالهای اخیر قادر به تامین خانه یا زمین برای خود نیست؛ چراکه فاصله دستمزدها و نرخ زمین و مسکن هر روز بیشتر شده و از سوی دیگر به دلیل مشکلات ناشی از تورم و رکود، مهاجرت به شهرهای بزرگ به خصوص تهران نیز شدت گرفته است. نبود عرضه متناسب با تقاضا در کنار کاهش شدید قدرت خرید میتواند به مشکلات مسکن دامن زند که در نهایت خروجی برخی سیاستها را تحت تاثیر قرار دهد.
باز هم تاکید میکنم که سیاست مالیات بر خانههای خالی، توزیع عادلانه ثروت است اما برای بهبود وضعیت مسکن باید در کنار آن سیاستها و قوانین مکمل دیگری به اجرا گذاشته شود و به تنهایی تاثیری نخواهد داشت.»
ارسال نظر