«نما رومی» واژهای بیمعنی در صنعت سنگ ساختمانی
سیامک اخطاری ـ عضو سازمان نظام مهندسی معدن استان تهران
در این یادداشت سعی شده است بااشاره به مقاطع تاریخی طراحی و معماری در ایران باستان و همچنین فازهای زمانی این طراحیها در یونان و رم بپردازیم و نسبت به تصحیح واژه اصطلاح «نما رومی» که به اشتباه در فضای کسبوکار صنعت سنگ ساختمانی ایران بهکار میرود اقدام و واژگان «نما پارسه» را با استناد به اسناد تاریخی، بهعنوان جایگزین این عبارت معرفی کنیم.
تختجمشید یکی از مهمترین و شگفتانگیزترین اثرهای معماری دوره هخامنشی است که در ایران قدیم، به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده و طراحی و ساخت این سازه در دوران سلسله هخامنشی انجام شده است. بین سالهای ۵۲۰ تا ۴۸۰ قبل از میلاد زمانی است که این سلسله به قدرت رسید و ایران را فرمانروایی کرد. پژوهشگران برآورد کردهاند که دشت تختجمشید شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده و در این دوره ۴۳.۶۰۰ نفر جمعیت داشته است.
زمانبندی معماری تختجمشید به ۳ دوره مختلف تقسیم میشود:
۱- دوره ساخت: این دوره از سال ۵۲۰ تا ۵۱۰ قبل از میلاد بوده و شامل فاز ساخت اولیه تخت جمشید میشود.
۲- دوره ارتقا: این دوره بین سالهای ۵۱۰ تا ۵۰۰ قبل از میلاد است. در این دوره، سازههای اصلی تخت جمشید اصلاح و تکمیل شدند و احتمالا پلاکها و نقوشهای مشهور اضافه شدند.
۳- دوره سرپوشیده: این دوره از سال ۵۰۰ تا ۴۸۰ قبل از میلاد است و به ارتقا و بهسازی تختجمشید اختصاص دارد. در این دوره، سازهها با چوب و ستونهای سنگی ساخته شدند و مجموعههای چوبی روی سقفها قرار گرفتند.
تختجمشید بهعنوان یکی از عجایب دنیای باستانی و یکی از نمادهای برجسته هنر و معماری هخامنشی شناخته میشود. یکی از هنرهای معماری در تختجمشید این است که نسبت ارتفاع سردرها به عرض آنها و همینطور نسبت ارتفاع ستونها به فاصله بین ۲ ستون نسبت طلایی است؛ نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد و این، نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری است. با مراجعه به مراجع معماری و تاریخ طراحی و معماری جهان بهوضوح درمییابیم که تختجمشید، معماری هخامنشی است و این طراحی و ساخت در دوره قبل از یونان و رم باستان قرار میگیرد. بنابراین، این سبک معماری قبل از تاثیر معماری یونانی و رومی است.
با این حال، پس از تاسیس امپراتوری هخامنشی و طراحی و ساخت تختجمشید، تعاملات فرهنگی بین ایران باستان و مناطق دیگر بهوجود آمد. این تعاملات فرهنگی، امکان دارد تاثیری بسزایی بر سبک هنر و معماری ایران گذاشته باشند. متاسفانه بهدلیل ضعفهای آموزشی یا عدمتوسعه متوازن و بابرنامه در حوزه کسبوکار در صنعت سنگ ساختمانی، هرازگاهی شاهد یک وامگیری اشتباه هستیم که سعی دارد در راستای بالا بردن جاذبههای بازاریابی از یک هویت به ظاهر برتر وام گیرد، اما با استناد به مدارک تاریخی و باستانشناسی و همچنین کتب و تحقیقات غربی، نه در جایگاه احساسی، بلکه مبتنی بر یک دیدگاه خردورزانه و مستندات تاریخی از همه منابع موجود معتبر لازم است که تصمیمسازان و دستاندرکاران اعم از تشکلها و موسسات فرهنگی در راستای فرهنگسازی حفظ ارزشهای هویتی، اهتمام ویژه داشته باشند.
میتوانیم ردپای این احساس تعلق کاذب را امروز در شیفتگان برندهای خارجی کشورمان مشاهده کنیم که چگونه بدون مطالعات دقیق تاریخی، این سرمایههای تاریخی را نادیده میگیرند و موجبات تضعیف اعتماد به نفس ملی و فرهنگی و همچنین صنعتی ـ معدنی کشور را فراهم میکنند. صدالبته این رویکردها ناخواسته و ناآگانه اتخاذ شده و امید است، بااشاره صحیح و مستند و همت نهادهای فردی و مسئول، بتوانیم جایگاه ارزشی داشتههای خود را بهعنوان پایههای ریشهای حیات، ترمیم و نقش یک برند مستقل را در صنعت سنگ ساختمانی جهان ایفا کنیم.
ارسال نظر