|

داش آکل

مهرداد بیات

فرهنگ داش آکل

دنیا مرهون عاشقان است و آنها هستند تاثیرگذاران بر جهان هستی که اگر نبودند معلوم نبود که زندگی ما چگونه می‌شد و چه شکلی به خود می‌گرفت. آنهایی که در زندگی روزمره خود می‌بینیم و ردپایشان در  هر گوشه ای پیداست و درگوشه‌ای  که متعلق به تئاتر است عاشقانش فراوان‌اند، همین سخت‌کوشان فروتن، این هنرمندانی که همیشه در رویارویی با چالش های بی‌شمار، کار کردند و از پا ننشستند.

داش-آکل

بار دیگری به خانه‌ام در سنگلج می‌روم. سنگلجی که مثل بقیه تالارها بر دوش بزرگانش ایستاده و تا به امروز و با وجود فراز و نشیب های دوران اما به حضور خود ادامه داده است. معماری زیبای این سالن افزاینده حس نوستالژیک من به این مرکز است حسی که توصیفش آسان نیست. خانه ای که تداعی بهترین روزها و سالیان بوده و امروز مروری شده  بر خاطراتم با بزرگان تئاتر این کشور که گوشه‌هایی از آن در قاب‌هایی بر دیوارها متجلی است؛ دیوارهایی مزین به صحنه‌های نمایش در همه  اعصار با حضور بازیگران بزرگ که نشان از هوشمندی مدیریت سنگلج سرکار خانم مقتدی دارد؛ او که خود نمونه‌ای دیگر از عاشقان فرهنگ و هنر این سرزمین است که با سخت کوشی، این خانه را استوار نگاه داشته است.

معماری دلنشینی که در همان ابتدا حس خوب صمیمیت را در فرد ایجاد می‌کند، حسی که مصداقش را آن بیرون بین دست اندرکاران این سالن  پیدا می‌کنی. این حس خوب تا داخل سالن همراهت می‌ماند و تا به آخر به لذت‌ات از نمایش نیز می‌افزاید.

داش-آکل۱

نمونه‌ای از آن عاشقان در این گروه نمایش آشکار است و صحنه‌ای که روایتی دیگر از داستان داش آکل را نشان می‌دهد. حامد شیخی و گروه هنرمندش که خود گزیده‌ای هستند از میان هنرمندان این مرز و بوم که در برابر سختی‌های بسیار، ایستادگی می‌کنند، کار می‌کنند و چراغ فرهنگ و هنر این مرز و بوم را روشن نگه می‌دارند.

داش-آکل۳

اجرای هنرمندانه یک کار با کارگردانی حرفه‌ای که می‌تواند با بهره‌گیری از بازیگران خوب از یک داستان آشنا و پذیرفته شده بین همه، به طرزی خلاقانه نگاهی دیگر روایت کند که قبول آن ریسک دارد چنانکه می‌بینیم در ابتدا با مخالفت صادق هدایت نیز رو به رو می‌شود، اعتراضی نرم که رضایت می‌دهد به نگاه دیگری از داستان خود، روایت نویی از داستان که از آنجا که با چاشنی طنزی درست و به جا همراه شده، همچنان باورپذیر می‌ماند و با ضرباهنگی درست و به کار‌گیری به جای از عناصر نمایش، قادر است مخاطب را از ابتدا تا انتها با خود همراه گرداند.  بازی های خوب، کارگردانی خوب، صحنه پردازی و ضرباهنگ مناسب اجازه منفک شدن را به مخاطب نمی‌دهد و این همه تلاش جوانان پرشور پرانرژی جای تحسین و  تقدیر بسیار دارد که عاشقانه کار می‌کنند و محتوایی بر فرهنگ و هنر این سرزمین می‌افزایند.

داش-آکل۲

نمایش با یک تابلو دلنشین که به صورت زنده در صحنه نمایان شده آغاز می‌شود.

درهم پیچیدن دو پهلوان  داش آکل و کاکا رستم .

شخصیت‌ها با روایت راوی داستان (رضا نیلی ) که خود نوچه کاکارستم بوده است ادامه می‌یابد منتهی با روایتی دیگر و نگاهی دیگر .

جذابیت نمایش هم در همین نکته نهفته است.

او آزادانه روایت خود را چنانکه دیده و احساس کرده روایت می‌کند.

و نمایش همراه با بازی های خوب و دلنشین با طنزی شیرین روان بر صحنه جاری می‌شود و تماشگر را با خود همراه می‌سازد.

اما در این میان خود صادق هدایت هم ناظر بر قصه و نمایش است والبته معترض به روایت دیگری از داش آکل.....

و در آخر اینکه نمایش با درگیری و گلاویز شدن و دوئل دو پهلوان یعنی کاکا رستم  و داش‌‌آکل و به خاک افتادن و مرگ داش آکل  با همان شکل تابلوی نخست به پایان می‌رسد.

با درود به حامد شیخی، گروه اش و با آرزوی موفقیت های روزافزون برای همه آنها که دلشان در گروی فرهنگ و هنر کشورمان است.

 

 

نویسنده: مهرداد بیات
کدخبر: 308640

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین