نقد شهرداری وظیفه رسانهها است
طرح ترافیک یا طرح پولسازی
ناصر بزرگمهر
به نام او که هرچه بخواهد همان میشود.
ده پانزده سال قبل طرح ترافیک برای یک محدوده کوچک از شهر و به قصد پاکسازی و رفع آلودگی هوای شهر در یک اداره کوچک و با چند نفر کارمند شهرداری به دستور شورای ترافیک آغاز شد، متاسفانه این طرح که با نیت خیر توجه به محیطزیست شروع شد مثل همه کارهایی که در این سالها سراغ داریم از مسیر خود خارج شد و تبدیل به شتر سرکشی شده که حالا به سادگی امکان رام کردن و نشاندن آن حتی توسط صاحبانش نیست.
آن اداره کوچک تبدیل به دمودستگاه بزرگی شده است که با خود شهرداری تهران رقابت میکند و حکومتی در دل حکومت شده است، یکی از بزرگترین بودجههای شهرداری تهران توسط این معاونت عریض و طویل بلعیده میشود، ساختمانهای بلندمرتبه، اتاقهای بزرگ ریاستی، خدموحشم، نیروی انسانی، دوربین و مونیتور، تجهیزات وارداتی، افسر و سرباز و صدها کارمند و ۱۲میلیون جمعیت تهران در خدمت این سیستم قرار گرفتهاند، دهها موضوع مرتبط و بیارتباط با معاونت ترافیک به بودجه نیازمند است تا مدیران ارجمند در طبقات بالا نشسته و نظارهگر شهر و حکومت خود ساخته باشند.
نیاز به پول برای گسترش حاکمیت و ریاست و قدرت، همه کسانی را که مسئولیت معاونت ترافیک را میپذیرند از مسیر اصلی کار که قرار بود خدمتگزاری به محیطزیست و هوای تهران باشد دور کرده و ذهن و دل و جیب سازمانشان را مشغول شیوههای مختلفی برای بهدست آوردن پول از جیب مردم کرده است.
دولت ازیکطرف باید به فکر تولید باشد و از طرف دیگر باید به آسایش و نیازهای رو به رشد مردم پاسخ دهد، ازیکطرف روزی چند کیلومتر اتومبیل ساخته و یا وارد میشود و به فروش میرسد و از طرف دیگر باید به همان میزان یا طبق استانداردهای بینالمللی چند برابر بیشتر جاده و خیابان و پارکینگ برای همین تعداد اتومبیلهای تولیدی و وارداتی بسازد.
بخشی از بودجه این وظیفه ساختوساز در شهرهای بزرگ جهان به عهده همان تولیدکنندگان و واردکنندگان اتومبیل است و بخشی هم به عهده دولت و شهرداریها است، کنترل و نظارت بر رانندگی هم به عهده نیروی انتظامی است، آلودگی هوا به عهده محیطزیست است، کنترل کیفیت بنزین به عهده وزارت نفت است، زندگی کردن و آزادی رفتوآمد هم ظاهرا حق قانونی شهروندی است.
خانه و کاشانه و مغازه و دانشگاه و مدرسه و محل کار هر فردی در نقطهای از شهر قرار گرفته است، همه شهرهای دنیا از یک نقطه مرکزی شروع شده و در یک دایره بزرگتر رشد میکنند، گاهی در جهت شمال و گاهی در جهت جنوب، یک شهر از شرق و دیگری از غرب بزرگ میشود، نقاط مرکزی بهعنوان بافت قدیمی و پربرکت باقی میمانند، گسترش فناوری و پیدایش اتومبیل و ازدیاد جمعیت، وسایل حملونقل عمومی را پدید آورده و بزرگراهها فراهم شده است، اما در هیچ جای جهان اولویت با پولسازی قرار نگرفته، بزرگترین شهر توریستی دنیا پاریس است که در آخرین آمار ۸۰ میلیون جمعیت کشور فرانسه و معادل ایران است، پاریس شهری مشابه تهران با ۲۰ منطقه و حدود ۱۲ میلیون جمعیت است و با این تفاوت که بیش از جمعیت شهر توریست در سال دارد، در این شهر که با حفظ بافت قدیمی و کوچههای تنگ و ماشینهای بیشتر است، تا امروز معاونت محترم ترافیک شهرداری پاریس به فکر چلوندن مردم و خالی کردن جیب شهروندان بهعنوان جلوگیری از هوای آلوده نیفتاده است.
آنها با گسترش مترو و فراهم کردن خطوط کندرو و تندرو، قطارهای شهری و سرعتی و انواع اتوبوسها و تاکسیرانی منظم، و صف دوچرخهها در هر چهارراه و ساخت یک رینگ بزرگ چند بانده در دایره کامل شهر و ایجاد همه امکانات شهری در حومهها و گسترش جادهسازی و پیداکردن روشهای مناسب از تولید اتومبیلسازی و رفاه مردم و حقوق شهروندی بدون محدودسازی حمایت میکنند.
متاسفانه شورای شهر و شهردار اصلاح طلب هم در طول چند ماه گذشته، آنقدر گرفتار قصههای فرعی شدهاند که اصل توجه به شهر و شهروندان از دستشان خارج شده است، تفکر انتقام از رسانهها و خبرنگاران هم بر کسی پوشیده نیست، آیا باگذشت دوماه از سال و روشن نبودن تکلیف مردم و گروههای خاص و ارائه طرح معماگونه و پیچیده برای کسب درآمد، نشانه مدیریت است؟
گرهگشایی در موضوع حقوق هر شهروند برای رفتوآمد و استفاده از وسیلهای که خریده و عوارض و مالیات آن را میپردازد در هر دادگاهی قابلاثبات است، کم کردن دایره طرح ترافیک و جمع کردن این بساط باید دستور کار شهرداری باشد، نه گسترش و اضافه کردن محدوده ترافیک، نقشه کشیدن از صبح تا شب برای کاسبی و پول درآوردن از بغل طرحهای بیسروته و زورکی از مردم عزیز شایسته مدیریت شهری نیست.
به نظر میرسد آقایان بدشان نمیآید که همه شهر را طرح ترافیک اعلام نمایند و همه در خانه بمانند و برای خروج از خانه مبلغی را شارژ نمایند و برای جریمه کردن هم مامورینی در سر چهارراهها بگذارند و صف ایجاد کنند و تعداد مامورانشان را افزایش دهند.
ارسال نظر